پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ تفرقهافکنی و دوقطبیسازی جامعه، شگرد اصلی بنیصدر در طول دوران ریاستجمهوری و حتی قبل از آن بوده است. وی در این دوران با اکثر شخصیتهای انقلابی و مسئولان نظام از جمله دکتر بهشتی، شهید رجایی، شهید صیاد شیرازی، شهید حسن آیت و ... به منازعه پرداخت و اغلب نهادها و مراجع قانونی را درگیر تفرقهافکنیهای خود کرد.
وی کوشید تا این اختلافات را به بدنه جامعه نیز تزریق کند. اینگونه اقدامات او باعث واکنش حضرت امام نیز شد به طوری که ایشان بارها خواستار وحدت شدند و در نهایت زمانی که تفرقهافکنیهای بنیصدر به اوج رسید، وی با برخورد شدید امام مواجه شد و در آخرین روز بهار 60 از ریاستجمهوری عزل شد. در ادامه به چند نمونه از اقدامات بنیصدر که باعث ایجاد تفرقه در کشور شد اشاره میشود.
1- ایجاد شکاف و تفرقه در جامعه در ماجرای انتخاب نخستوزیر
پس از پیروزی بنیصدر در انتخابات ریاست جمهوری، مسئله معرفی و انتخاب نخستوزیر پیش آمد. پس از آنکه پیشنهاد نخستوزیری مرحوم حاج احمد خمینی توسط بنیصدر با مخالفت امام روبرو شد، گزینههای مورد نظر بنیصدر نیز موفق به کسب رای مجلس نشد تا نام محمدعلی رجایی به عنوان نخست وزیر مطرح شود.
با این وجود تفرقهافکنیهای بنیصدر ادامه داشت. وی همچنان با انتقاد تلویحی از نیروهای کلاسیک اسلامی، آنان را عدهای چماقدار خواند و گفت: «زیر بار کسانی که میخواند با چماق از اسلام دفاع کنند نروید.»
بنیصدر در روزهای بعد نیز همچنان به رفتار خود ادامه داد و با سخنانی کذب، نیروهای مکتبی را به ایجاد محدودیت، کارشکنی و انحصارطلبی متهم کرد و در 10 مرداد 59 در مشهد گفت: «امروز کسانی که بویی از مکتب نبردهاند در مقابل منتخب مردم و فردی که عمر خویش را در مطالعه مکتب گذرانده و کوشیده نظام پراکنده شده اسلامی را جمع کند ایستادهاند.»
با تمام سمپاشیهای صورت گرفته توسط بنیصدر، در نهایت مجلس در تاریخ 20 مردادماه 59 رجایی را به عنوان نخستوزیر انتخاب کرد. با این انتخاب، رئیسجمهور در مرحله بعد میبایست بین دولت و مردم شکاف بیندازد.
2- اختلاف بنیصدر با رجایی
درحالی که رجایی پس از انتصاب به نخستوزیری خود را خادم مردم و برادر رئیسجمهور خوانده بود و میکوشید شکاف ایجاد شده را از بین ببرد، اما تفرقهافکنیهای بنیصدر همچنان ادامه داشت. وی با نامهنگاری به امام، مجلس و شخص رجایی میکوشید این تفرقه را هرچه بیشتر بپروراند.
رئیسجمهور در نخستین گام، این تقابل را با تعلل در صدور حکم نخستوزیری آغاز کرد. بدین ترتیب رجایی موفق نشد در مهلت مقرر کابینهاش را به مجلس معرفی کند. بنیصدر همچنین در 3 شهریور 59 ضمن نگارش نامهای به رجایی، وی را در عمل به قانون اساسی "رفوزه" دانست و در اظهار نظری عجیب ادعا کرد وزرای پیشنهادی رجایی به دنبال ساقط کردن جمهوری اسلامی هستند.
بنیصدر در گام بعدی کوشید تا امام را به نفع خود وارد جریان کند. لذا در 8 شهریور به ایشان نامه نوشت و از کابینه پیشنهادی رجایی انتقاد کرد. وی در این نامه از امام خواست هر تصمیمی که صلاح است بگیرند. امام در پاسخ، بنیصدر را دعوت به تفاهم و وحدت و همکاری دعوت کردند.
مخالفتهای بنیصدر با شهید رجایی و کابینهاش روز به روز
بیشتر میشد تا جایی که برنامههای طرح شده از طرف دولت در مجلس توسط طرفداران
رئیسجمهور با کارشکنی مواجه میشد. یکی از آنها طرح لایحه بودجه کابینه شهید
رجایی بود که مخالفتهای گستردهای با آن از جانب طرفداران بنیصدر در مجلس شد. اختلافات
بنیصدر با رجایی و دیگر قوا باعث شد تا امام دستور تشکیل یک هیات سه نفره برای حل
اختلاف را بدهند.
3- شکایت امام از تفرقهافکنیهای بنیصدر در 17 شهریور 59
در همان زمان که مجلس درگیر حل اختلافات رئیسجمهور با
نخستوزیر بود، بنیصدر با اقدامی نسنجیده، کوشید تا شکاف موجود را به بدنه جامعه
منتقل کند. روز 17 شهریور 59 قرار بود بنیصدر به مناسبت سالگرد فاجعه جمعه خونین
در میدان شهدا سخنرانی کند. وی در این سخنرانی به طور علنی روند دوقطبیسازی و
تفرقه در جامعه را پی گرفت و جبههگیری و صفآرایی علنی خود را در مقابل مجلس،
دولت، حزب جمهوری و در یک کلمه خط امام، به میان تودههای مردم کشاند تا اتحاد
مردم را نیز برهم زده و فضا را دوقطبی کند. وی در این سخنرانی از اقلیتی سخن گفت
که قصد تسخیر امور سیاسی و نظامی کشور را دارند و اولین هدف آنها رویارویی با رئیسجمهور
و از میان بردن قدرت اوست. او گفت که آنها مترسک میتراشند و القای شبهه میکنند.[3]
امام خمینی همچنین ضمن یک
سخنرانی در 20 شهریور از گروهها و جناحها خواستند تا از اختلافافکنی پرهیز
کنند. ایشان این تفرقهافکنان را عمال امریکا دانسته و فرمودند: « اگر بنا باشد که
شما به جای اینکه اقتصاد مردم را درست کنید، به جای اینکه این کشور را بررسی کنید،
ببینید کجاهاست که مخروبه است و مردم از همه چیز ساقط هستند، به جای این اگر
بنشینید سر مسند و با حرف و با فحاشی به هم، مسائل را غفلت از آن بکنید، این همان
است که قدرتهای بزرگ میخواهند تا این مملکت خرابه بماند و صدای مردم درآید. این
همان است. شما هم عمال امریکایید، منتها ملتفت نیستید.» امام همچنین در واکنش به
اقدامات بنیصدر مبنیبر ایجاد فضای دوقطبی و یارکشی در بین مردم فرمودند: «اگر
شما به مردم کار نداشته باشید، به مصالح مردم، به مصالح کشور کار نداشته باشید،
فقط مشغول این باشید که من چطور، شما چطور، من چطورم، شما چطورید، مردم با من
هستند، مردم با شما هستند، اگر فکر این باشید، این همان است که امریکا میخواهد و
شما از عمال امریکا هستید و در عذاب با آنهایی که از عمال امریکا بودند با توجه،
مشترک هستید، با کم و زیادش... به همۀ آقایان من میگویم با هم جنگ نکنید. روزنامهها را پر نکنید
دوباره از بدگویی از هم و از انتقاد از هم...»[5]
4- ایجاد تفرقه بین سپاه و ارتش در روزهای حساس جنگ تحمیلی
یکی از کارهایی که بنیصدر در راستای تفرقهافکنی انجام میداد،
ایجاد جدایی میان نیروهای نظامی بود. وی نهایت تلاش خود را میکرد تا بین ارتش و
سپاه فاصله بیندازد. علی جنتی با اشاره به شرایط جنگ درباره اینگونه اقدامات بنیصدر
میگوید: «همه میگفتند بنیصدر اجازه نمیدهد مهماتی که دست ارتش است در اختیار
سپاه قرار گیرد.»[6]
اقدامات بنیصدر مبنیبر تفرقهافکنی میان سپاه و ارتش در جریان حصر پاوه واکنش تند امام خمینی را نیز به دنبال داشت. ایشان در 27 مرداد 58 فرمان شدیداللحنی صادر کردند و در آن متذکر شدند که نیروهای ارتش، ژاندارمری و سپاه با تجهیزات کامل عازم پاوه شده و حصر آنجا را بشکنند. ایشان همچنین به دولت دستور دادند «وسابل حرکت پاسداران را فورا فراهم کنند.» در انتهای متن فرمان امام همچنین آمده بود: «تا دستور ثانوی من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی میدانم و در صورتی که تخلف از این دستور نمایند با آن عمل انقلابی میکنم. مکرر از منطقه اطلاع میدهند که دولت و ارتش کاری انجام ندادهاند. من اگر تا 24 ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد سران ارتش و ژاندارمری را مسئول میدانم.»[8] پس از این فرمان حضرت امام نیروهای ارتشی به پاسداران پیوستند.
امیر
سرتیپ عبدالله نجفی نیز درباره ایجاد تفرقه بین سپاه و ارتش توسط بنیصدر میگوید:
«تا زمانی که بنیصدر حضور داشت نمیتوانستند چه در ارتش و چه در سپاه حرکت لازم را
برای دفع دشمن انجام دهند. در بحث پاکسازی هم شهید نامجو گله میکرد که بنیصدر نمیگذارد
کارها به نتیجه برسد. به طور کلی در زمان ریاستجمهوری بنیصدر همان تنشهایی که در
بیرون بود به داخل نیروهای نظامی هم وارد شد. به محض اینکه بنیصدر از فرماندهی کل
قوا عزل شد ارتش و سپاه جان تازهای گرفتند. بعد از آن بود که برنامهریزی برای شکست
حصر آبادان صورت گرفت.»[9]
سقوط خرمشهر نیز یکی دیگر از نتایخ اختلافافکنیهای بنیصدر بود. خرمشهر از مهرماه 59 با حملات شدید رژیم بعث عراق مواجه شد و در 4 آبان، در نهایت سقوط كرد. چنانچه مشخص است، تفرقههایی که بنیصدر میان نیروهای مسلح ایجاد کرده بود، نقش فراوانی در سقوط خرمشهر داشت. آیتالله عبدالله محمدی، امام جمعه وقت خرمشهر در اینباره میگوید: «توپخانه اصفهان برای دفاع از خرمشهر و جلوگیری از سقوط آن عازم خرمشهر شده بود اما این توپخانه در 60 كیلومتری خرمشهر متوقف شده بود. به آنها گفته بودند كه صلاح نیست جلوتر بروید. ما رفتیم و با فرمانده توپخانه صحبت كردیم و گفتیم پس چرا به خرمشهر نمیآیید؟ خرمشهر در محاصره است و در معرض سقوط است. گفتند چه كنیم كه به ما اجازه نمیدهند. میترسیدند كه بگویند بنیصدر اجازه نداده است.»[10]
7 آذرماه، آیت الله خامنهای در نماز جمعه تهران از رویه منافقانه بنیصدر که به سقوط خرمشهر انجامید پرده برداشته و حقایق سیاسی و نظامی را افشا کردند. ایشان همچنین در خطبههای نماز جمعه درباره رویههای مشکوک و غیرقابل توجیه رئیسجمهور در جایگاه فرماندهی کل قوا و اداره و سازماندهی جنگ که به دلیل عدم واگذاری سلاح به نیروهای داوطلب، سپاه و بسیج موجب رکود و توقف در کار جبهه و جنگ شد سخن گفتند.[11]
5- 14 اسفند؛ اوج تفرقهافکنیهای بنیصدر
روز 14 اسفند 59، میتینگی که در دانشگاه تهران به مناسبت سالگرد مصدق برگزار شده بود، تحت تاثیر گفتار و رفتار بنیصدر به صحنه بزرگ صفآرایی و رودررویی جبهه متحد ضد انقلاب و مردم بدل شد.
غائله 14 اسفند در بحبوحه سخنرانی بنیصدر در دانشگاه تهران، با درگیری لفظی بین نیروهای هوادار وی، كه عمدتاً مجاهدین خلق و ملیگراها بودند و جمعی از نیروهای هوادار انقلاب، شروع شد. در این میان، بنیصدر به جای جلوگیری از تشدید این درگیریها و اقداماتی برای خاتمهدادن به این مسئله، با سخنانی تحریكآمیز، بر شدت این درگیریها افزود.
او در بخشی از سخنرانی خود گفت: «میگویند که در خیابان این چماقداران مشغول وظیفه رذالتند، آرام باشید. خود من الآن میآیم آنجا جلوی دانشگاه، الآن به آنها اخطار میکنم فوراً جلوی دانشگاه را تخلیه کنند. ترجیح میدهم که امروز بهدست تبهکار آنها کشته بشوم بلکه رسم چماقداری در این کشور از میان برود... باید به این چماقدارها که معلوم است چهکسانی هستند بگویم که: بدانید و چماقهایتان را هم بشکنید.» وی در ادامه رسما جواز درگیری را صادر کرد و گفت: «مردم چماقدارها را از اینجا بیرون کنید.» به دنبال این سخنرانی فضا متشنج شد و درگیریهایی میان مردم و طرفداران بنیصدر رخ داد و به دنبال آن گارد شبه نظامی بنیصدر با همکاری اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، ضمن سردادن شعارهای تفرقهجویانه به مردم یورش بردند.
سه روز بعد، هاشمیرفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، در واکنش به تفرقهافکنیهای بنیصدر در جریان سخنرانی در دانشگاه تهران گفت: «از برادرمان جناب آقای بنیصدر هم انتظار داریم در نقش رئیسجمهور، وقتی میبینند مراسمی كه ایشان اعلام میكنند مورد حمایت كسانی است كه داعیه تجزیهطلبی این كشور را دارند، برگزار نكنند، و اعلان همكاری كسانی را كه دستشان در كودتا كشف شده و علیه انقلاب مبارزه مسلحانه میكنند، نپذیرند...»
امام خمینی نیز در واکنش به این تفرقهافکنی بنیصدر فرمودند: «با خواست خداوند تعالی با اینگونه مخالفتهای با اسلام، برخورد شدید خواهد شد، و به دستگاه قضایی گفتهام که قضیه را تعقیب و مجرمین و محرّکین را شناسایی و محاکمه کنند و نتیجه را به اینجانب اطلاع دهند تا تکلیف آنان به حسب موازین اسلامی معین شود. باید گروهها و دستههای منحرف سیاسی و غیر سیاسی بدانند که من با احساس تکلیف، با آنان برخورد اسلامی و حدود اسلامی میکنم و به شرارتهای ضد اسلامی خاتمه میدهم.»[12]
1- فاطمه نظری کهره، بنی صدر از ظهور تا سقوط، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 171 و 172.
4- علی الفت پور، چهل تدبیر، تهران: پرستا، ص 18.
5- صحیفه امام خمینی، جلد 13.
6- خاطرات علی جنتی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 187.
-7خاطرات مرضیه حدیدچی، تهران: سوره مهر، ص 212.
-8صحیفه امام خمینی، جلد 9.
-9پا به پای آزادی، خاطرات امیر سرتیپ عبدالله نجفی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 65.
-10خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 153 و 154.
11- علی الفت پور، چهل تدبیر، ص 19.
12 - صحیفه امام خمینی، جلد 14.