به‌مناسبت سالگرد اعدام مهدی هاشمی
پایگاه مخوف جریان انحرافی مهدی هاشمی کجا بود؟

به‌گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ قهدریجان، شهری کوچک اما تاریخی در استان اصفهان، واقع در بخش مرکزی شهرستان فلاورجان، به عنوان یکی از نقاط کلیدی در حوادث دهه شصت شمسی شناخته می‌شود. این شهر که در حدود ۲۰ کیلومتری جنوب غربی اصفهان قرار دارد، از نظر جغرافیایی در دشتی حاصلخیز و نزدیک به رودخانه زاینده‌رود واقع شده و بخشی از منطقه‌ای کشاورزی‌محور است که با باغ‌ها، مزارع و قنات‌های سنتی احاطه شده. اقتصاد قهدریجان عمدتاً بر پایه کشاورزی، دامداری و صنایع کوچک مانند تولید لبنیات و محصولات باغی استوار است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این شهر نه تنها زادگاه سید مهدی هاشمی بود، بلکه به عنوان پایگاه اصلی عملیات او و باندش عمل می‌کرد؛ جایی که خشونت، ترور، و انحراف ایدئولوژیک با پوشش مذهبی، ریشه دوانده بود. مهدی هاشمی، متولد ۱۳۲۳، یکی از چهره‌های پیچیده در حوادث پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود که پیش از انقلاب به اتهام معاونت در قتل آیت‌الله شمس‌آبادی دستگیر و محکوم شده بود، اما پس از پیروزی انقلاب از زندان آزاد شد و به مناصب مهمی مانند مسئولیت واحد نهضت‌های آزادی‌بخش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رسید. او که برادر داماد آیت‌الله حسینعلی منتظری بود، از روابط خانوادگی برای نفوذ در بیت آیت‌الله منتظری استفاده کرد و در عین حال، افکار چپ‌گرایانه‌اش را که تحت تأثیر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) شکل گرفته بود، در فعالیت‌هایش پیاده کرد.

مهدی هاشمی نه تنها در فاش کردن ماجرای مک‌فارلین نقش داشت که منجر به اعدامش شد، بلکه پیش از آن، در قهدریجان یک تشکیلات خودسر و خشونت‌طلب را سازمان‌دهی کرد که تبعات سنگینی برای وجهه عمومی نیروهای انقلابی برجای گذاشت و حتی بنابر برخی تحلیل‌ها، سودای براندازی جمهوری اسلامی را در سر داشت.

این اقدام اما نیازمند پایگاهی قدرتمند و حامی برای مهدی هاشمی بود؛ در چنین شرایطی قهدریجان، زادگاه مهدی هاشمی به  مکانی برای تجهیز و اجتماع نیروهای طرفدار او در استان اصفهان تبدیل شد. مکانی که آنقدر در تحولات سیاسی وقت نقش داشت که شخص امام خمینی دستور انحلال کمیته وقت آن‌جا که شدیدا تحت تأثیر مهدی هاشمی بود را صادر کرد.

در این متن، بر اساس داده‌های تاریخی، اسناد و خاطرات، به بررسی نقش قهدریجان به عنوان پایگاه اصلی مهدی هاشمی می‌پردازیم و نشان می‌دهیم چگونه این شهر به کانون رعب، انحراف و توطئه تبدیل شد.

 

زمینه‌های تاریخی و ایدئولوژیک مهدی هاشمی

برای درک نقش قهدریجان، باید به ریشه‌های فعالیت مهدی هاشمی نگاهی بیندازیم. او در ابتدای انقلاب، به واسطه دوستی با شهید محمد منتظری، در دفتر سیاسی و روزنامه حزب جمهوری اسلامی فعال بود، اما گرایش‌های انحرافی‌اش زود آشکار شد. هاشمی با افرادی مانند سید حسین خمینی و مسعود رجوی (سرکرده منافقین) ارتباط داشت و افکارش شباهت زیادی به ایدئولوژی مجاهدین خلق نشان می‌داد. رجبعلی طاهری، که مدتی با او هم‌زندان بود، تأکید می‌کند که هاشمی روحانیون اصیل را قبول نداشت و به راه مجاهدین اعتقاد داشت. این افکار چپ‌گرایانه، همراه با تأکید بر مخفی‌کاری و خشونت، پایه فعالیت‌های انحرافی او را در آینده شکل داد.

در جریان انتخابات اولین رئیس‌جمهور، مهدی هاشمی با تحلیل اینکه حزب جمهوری اسلامی قدرت را قبضه کرده، به ابوالحسن بنی‌صدر گرایش یافت. نطفه انتخاب بنی‌صدر در جلسه‌ای در قم با حضور مهدی هاشمی، برادرش هادی هاشمی (داماد منتظری)، سید حسین خمینی، عبدالله نوری، شریعتی اردستانی، شهید محمد منتظری و خود بنی‌صدر بسته شد. اما با تغییر نظر شهید منتظری نسبت به بنی‌صدر، هاشمی و یاران اصفهانی‌اش که عمدتاً در دفاتر منتظری و طاهری فعال بودند مجبور به فاصله‌گیری شدند. این امر باعث ادامه حضور هاشمی در نیروهای خط امام شد و حتی عضویتش در شورای فرماندهی سپاه حفظ گردید.

نفوذ هاشمی به بیت منتظری از طریق برادرش هادی آغاز شد. هادی، که چپ‌گرا و نزدیک به افق مجاهدین بود، با ازدواج با دختر آیت‌الله منتظری وارد مبارزات شد و حضورش اوج گرفت. مهدی هاشمی نیز جلسات خصوصی تشکیل داد، مانند «هسته امر به معروف و نهی از منکر» که به «هدفی‌ها» معروف شد. این هسته، با تأکید بر افراط در برداشت از اسلام، جهاد و امر به معروف را به صورت خشونت‌آمیز مذهبی القا می‌کرد. انگیزه‌های این خشونت شامل تکیه بر ظواهر اسلام، سازمان‌دهی مبارزات بر پایه خشونت، اولویت احساسات بر تعقل و گسترش نفوذ در منطقه بود. نتیجه این بود که اعضای باند، خشونت را در امر به معروف « به ویژه در مسائل اخلاقی ریز »سرلوحه قرار دادند و حتی قتل‌هایی مانند رمضان مهدیزاده را مرتکب شدند.

 هاشمی با این فعالیت‌ها، جوانان را از مسیر نهضت امام خمینی منحرف کرد و مبارزه اصلی با شاهنشاهی را به مسائل فرعی اخلاقی کشاند، مشابه کاری که ساواک با انجمن حجتیه انجام می‌داد. این انحراف، با چندین فقره قتل، ترور، تهدید و ضرب و شتم، رعب و وحشتی در اصفهان ایجاد کرد.

 

قهدریجان: قلب پایگاه عملیاتی مهدی هاشمی

قهدریجان به عنوان پایگاه اصلی مهدی هاشمی، جایی بود که او افکار انحرافی‌اش را در جلسات خصوصی «هدفی‌ها» پیاده می‌کرد. این شهر، زادگاه هاشمی، به کانون سازمان‌دهی گروه‌های تروریستی تبدیل شد. هاشمی تحت پوشش واحد نهضت‌های سپاه، گروهی به نام«گروه ضربت» را در قهدریجان سازمان‌دهی کرد و افراد واخورده از شهرها و روستاها را جذب کرد. هدفش براندازی نظام بود و برای این منظور، در قم کادرسازی می‌کرد، اما پایگاه اصلی عملیات در قهدریجان بود. او با استفاده از موقعیت بیت منتظری، اقدامات خودسرانه‌ای مانند اخفای اسلحه، سرقت اسناد، انحراف جوانان، رهبری گروه‌های ترور، آدم‌ربایی، ایجاد اختلاف در سپاه و انتشار شب‌نامه علیه مسئولان انجام داد.

در اعترافات هاشمی در سال ۱۳۶۵، او جزئیات توطئه‌هایش را فاش کرد: «ما اخباری را به ایشان [منتظری] می‌دادیم تا ایشان را به اطلاعات و سپاه حساس کنیم... سعی وافر داشتیم که ضعف‌ها را به آقا منتقل و ایجاد حساسیت نماییم... در راندن افراد خالص از ارگان‌ها، هم من و هم اخوی فعال بودیم...» (صفحه ۲۷ پرونده بازجویی). او آخرین اندیشه انحرافی‌اش را انتقام از مسئولان با استفاده از اعتماد بیت منتظری توصیف کرد. این فعالیت‌ها، رسانه‌های بیگانه را به القای «نبرد قدرت» واداشت و انرژی نظام را در جنگ تحمیلی هدر داد.

اسناد نشان‌دهنده عمق نفوذ هاشمی در قهدریجان است. سند شماره ۱، که شامل نامه‌های اهالی قهدریجان به مدیر کل اطلاعات استان اصفهان و وزارت اطلاعات است، یکی از مهم‌ترین شواهد مردمی علیه باند هاشمی است. این نامه، که با سلام به رهبر انقلاب و شهدا آغاز می‌شود، حمایت بی‌دریغ مردم از امام خمینی را اعلام می‌کند و طوماری را یادآوری می‌کند که در آن، اهالی قهدریجان انحراف گروه مهدی هاشمی را محکوم کرده بودند.

قهدریجان؛ پایگاه مخوف جریان انحرافی مهدی هاشمی کجا بود؟

نویسندگان نامه تأکید می‌کنند که گروه هاشمی همچنان خط مشی التقاطی و اعتراضی خود را ادامه می‌دهد، علیه مقامات مانند رئیس‌جمهور و رئیس مجلس جوسازی می‌کند، انقلابیون واقعی را ضد انقلاب می‌خواند، و با سخنان مسموم، جبهه حق و باطل را تضعیف می‌کند. آن‌ها به تلاش گروه برای جلوگیری از انحلال سپاه لنجان سفلی اشاره می‌کنند، جایی که با فریب خانواده‌های شهدا و قرار دادن سرسپردگان مقابل فرمان امام، مانع اجرای دستورات شدند. همچنین، وقتی وزیر اطلاعات (حجت‌الاسلام ری‌شهری) متهمان را معرفی کرد و از مردم خواست در تعقیب آن‌ها همکاری کنند، گروه سعی در مخفی کردن و فراری دادن آن‌ها داشت. نامه به طور خاص به تقی هاشمی (برادر مهدی) اشاره می‌کند که با عنوان امام جمعه، مطالب دیکته‌شده برادرش را ترویج می‌کرد و در نماز جمعه اخیر (مورخ 3/ 10/ 1365)، قطعنامه‌ای توسط سید جواد هاشمی خوانده شد که در آن، مردم مسلمان و مبارز قهدریجان که با گروه منحرف مبارزه کرده‌اند به عنوان گروه ضد انقلاب معرفی شده و سفارش به سرکوب آن‌ها داده شده است. اهالی این وضعیت را عجیب و دردناک می‌دانند و خواستار پیگرد همه اعضای گروه هستند. بخش مهمی از نامه به سوءاستفاده‌های مالی اختصاص دارد: چرا دستور پر کردن قنات محل داده شده و زمین حاصلخیز (هزار هکتار) فروخته شده؟ پول فروش آن کجا رفته؟ وجوه دریافتی از کشاورزان (هر هکتار ۱۰ هزار ریال) کجا هزینه شده؟ بنزین‌هایی که به نام کشاورزان توزیع می‌شد اما به مصرف دیگری رسید؟ آلات حسینیه در خیابان اصلی قهدریجان پس از خراب شدن کجا رفته؟ پول حواله لوازم حفاظتی برای چه بوده؟ و معامله زمین بین خودشان بدون پرداخت پول. نامه خواستار رسیدگی قانونی به همه این خلاف‌ها و برکناری و تعقیب تقی هاشمی است، که دیگر مورد اعتماد اهالی نیست.

سند شماره ۲ نیز گزارشی درباره انتقال سلاح‌های واحد نهضت‌های سپاه اصفهان به قهدریجان توسط اسدالله شفیع‌زاده بدون اطلاع مسئول واحد است. سلاح‌هایی مانند کلاشینکف، شیگان، کلت، خمپاره‌انداز، شعله‌افکن، تیربار و خمپاره ۶۰ به مقر در قهدریجان منتقل شد. این سند اطرافیان هاشمی را معرفی می‌کند و نحوه فعالیت‌شان در باند را توصیف می‌کند، که نشان‌دهنده کنترل کامل هاشمی بر منابع نظامی در این پایگاه است.

قهدریجان؛ پایگاه مخوف جریان انحرافی مهدی هاشمی کجا بود؟

انحلال سپاه قهدریجان: نقطه عطف در ختم بحران

خاطرات محمد ری‌شهری، وزیر اطلاعات وقت، در جلد چهارم کتابش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، جزئیات انحلال سپاه لنجان سفلی در قهدریجان را روایت می‌کند. پس از اظهارنظر صریح امام خمینی، تحقیقات در قهدریجان با مشکل مواجه شد زیرا سپاه آنجا کاملاً تحت سیطره هاشمی بود. هاشمی در بازجویی نوشت: «موجودیت تفکری که همواره داشته‌ام، بستگی به موجودیت سپاه لنجان سفلی داشت... سعی همیشگی‌ام این بود که سپاه از این محور خارج نشود.» ری‌شهری در نامه‌ای به امام پیشنهاد انحلال سپاه را داد، زیرا این گروه مسلح قهدریجان را از سلطه دولت خارج کرده و منشأ قتل و جرح شده بود. امام دستور انحلال را صادر کرد و تأکید کرد افراد پس از گزینش به استان‌های دیگر منتقل شوند. محسن رضایی، فرمانده سپاه، موضوع را با منتظری مطرح کرد و با تلاش امام جمعه اصفهان، سپاه منحل شد. این اقدام، پناهگاه اصلی هاشمی را از بین برد و زمینه تحقیقات را فراهم کرد.

دستگیری، محاکمه و پایان بحران

بحران با کشف خانه تیمی در ۲۰ شهریور ۱۳۶۵ آغاز شد که شامل TNT، مواد منفجره، سیانور، اسلحه و اسناد سری بود. مسئول خانه اعتراف کرد که این‌ها متعلق به واحد نهضت‌های آزادی‌بخش تحت نظر هاشمی با حکم منتظری است. امام دستور دستگیری داد، اما منتظری مخالفت کرد. در نامه ۱۲ مهر ۱۳۶۵، امام از منتظری خواست حمایت از هاشمی و منافقین را پایان دهد. هاشمی در ۲۰ مهر خود را معرفی کرد و تحت بازجویی قرار گرفت. ری‌شهری شخصاً با او صحبت کرد و هاشمی قتل‌های پیش از انقلاب را پذیرفت. او دو مصاحبه کرد: یکی مفصل برای امام و سران، و یکی کوتاه برای مردم. امام با فراست تشخیص داد که پشیمانی هاشمی دروغین است. پخش اعترافات، علی‌رغم مخالفت سران، انجام شد و منتظری تهدید به موضع‌گیری کرد.

سرانجام، هاشمی در دادگاه ویژه روحانیت به اعدام محکوم شد. حکم تأکید می‌کرد که او با تشکیل گروه‌های ترور در قهدریجان، ایجاد رعب، تسلط بر سپاه، اخفای سلاح، انحراف جوانان و توطئه علیه مسئولان، محارب است. با اعدام هاشمی، بحران خاتمه یافت و قهدریجان از پایگاه توطئه به نمادی از هوشیاری نظام تبدیل شد. این ماجرا نشان داد چگونه نفوذ انحرافی در دل انقلاب، با پایگاه‌هایی مانند قهدریجان، می‌تواند تهدیدی جدی باشد، اما فراست امام و اقدامات اطلاعاتی آن را خنثی کرد.

منابع کتابی:

رضایی شریف‌آبادی، مسعود و عباس سلیمی نمین، نقد ساختاری «خاطرات آیت‌الله منتظری»: پاسداشت حقیقت، تهران: دفتر مطالعات و تدوین تاریخ اران.

خاطرات محمد ری‌شهری، جلد چهارم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.