پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ امریکا از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، شروع به طراحی انواع توطئهها در جهت تضعیف و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران کرد که طراحی کودتاهای مختلف به منظور سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران یکی از این اقدامات بود. کودتای نوژه، که نمونههای بسیار کوچکتر آن، رژیمهای بسیاری را در سراسر جهان سرنگون کرده بود و به جرات میتوان ادعا کرد که کودتای 28 مرداد 1332 در مقایسه با آن بازی کودکانهای بیش نبود، در تاریخ 19 تیر ماه 1359 خنثی شد.[1] یکی از موضوعات مهمی که در خصوص این کودتای نافرجام وجود دارد، نقش سید کاظم شریعتمداری است. وی ضمن تامین برخی از وجوه مالی گروههای مخالف امام و انقلاب، مترصد نقش جایگزین حضرت امام در دولت کودتا بود و سعی داشت بعد از ایشان «مرجع تقلید و رهبر آینده کشور»[2] باشد. در این راستا، نوشتار حاضر تلاش دارد تا به بررسی نقش شریعتمداری در کودتای نوژه بپردازد.
1- برنامه امریکا برای بهرهبرداری از شریعتمداری
غرب و آمریکا در راستای مبارزه با انقلاب اسلامی، بر روی شریعتمداری حساب ویژهای باز کرده بودند. در تاریخ 29 اکتبر 1979 (هفتم آبان1358) رئیس پایگاه سیا در تهران، گزارش زیر را برای استانسفیلد ترنر رئیس سازمان سیا، ارسال میکند: «شما از من خواستید که در یک فرصت را جع به امکانات اعمال نفوذ در جریان امور اظهار نظر کنم. من نظر خود را فقط به طور حاشیهای و جزئی و تا زمانی که ارتش دوران نقاهت خود را طی کند، اعلام میکنم و این هم مرحلهای است که برای طی آن از دست ما تقریباً کاری ساخته نیست. کاری که از دست ما برمی آید و من هم اکنون درگیر آن هستم، این است که سران بالقوه یک ائتلاف متشکل از لیبرالهای سیاسی، چهرههای دینی میانه رو و سران نظامی متمایل به غرب-هنگامی که ظهورشان شروع شد-را شناسایی کرده و آماده حمایت از آنها شویم. کسی که بیش از دیگران احتمال داده میشود این ائتلاف را سرعت بخشد، آیتالله شریعتمداری است.»[3]
در یکی از سندهای سفارت آمریکا که گزارش ملاقات با رهبر نهضت رادیکال (مقدم مراغه ای) بوده است، ذکر شده است که؛ «خیلیها از شریعتمداری به خاطر عدم رهبری انتقاد می کنند در صورتی که این انتقاد نابجاست و خمینی قدرتمندتر از آن است که شریعتمداری فعلاً بتواند با او مقابله کند؛ ولی البته وقتش خواهد رسید.»[4]
این موضوع به خوبی نشان می دهد که دشمنان انقلاب اسلامی از
مدت ها قبل بر روی شریعتمداری برنامه ریزی کرده بودند و مترصد فرارسیدن زمان مناسب
برای بهره گیری از او برای اقدامت خرابکارانه و ضد انقلاب بودند. همانگونه که برخی
از رهبران نهضتهای رادیکال بر این موضوع تاکید داشتند. البته صحبتها و
اظهارنظرات شریعتمداری نسبت به غرب و علی الخصوص آمریکا منجر به نزدیک شدن لانه
جاسوسی آمریکا به وی شده یود. به عنوان مثال، اعضای سفارت آمریکا در خصوص ملاقات
با شریعتمداری در 10 ژانویه 1979 (دی 57) اظهار می دارند که؛ «شریعتمداری آشکارا از
دیدن شخصی از جانب دولت آمریکا خوشحال است و موضعش کاملاً منطقی و مساعد (موافق برای
همکاری) بود.»[5]
2- تائید کودتای نوژه توسط شریعتمداری
براساس طرحی که از پیش ریخته شده بود، کودتای نوژه قرار بود با محوریت نیروی هوایی باشد و از هواپیماهای جنگنده و بمبافکن استفاده شود. در جریان انقلاب، از سربازان برای سرکوب مردم استفاده شده بود اما در کودتای نوژه، ارتشیان متخصص شامل خلبانان و کماندوها که در زمان شاه برای جنگ با ابرقدرت شوروی آموزش دیده و تربیت شده بودند، در مقابل مردم و نظام قرار میگرفتند.
علیرغم به کار بردن سلاح های سنگین و هماهنگی و همکاری گروه های ضد انقلاب هنوز یک مشکل وجود داشت. مشکل این بود که اولاً چگونه نیروهای درگیر در کودتا، در اجرای مأموریت های محوله دچار تردید نشوند و ثانیاً پس از چنین کشتار وحشتناکی چگونه می توان به دولت کودتا مشروعیت بخشید؟ کلید حل هر دو مشکل در شاخه ایدئولوژیک کودتا نهفته بود. سران کودتا، با علمایی که احتمال میدادند از جمهوری اسلامی و امام خمینی کینه داشته باشند تماس گرفتند و از آنها درخواست کمک کردند. در رأس این افراد، سید کاظم شریعتمداری قرار داشت. سران کودتا، برای اینکه به افراد خود درباره سرنوشت کودتا اطمینان دهند آنها را به قم می فرستادند تا با شریعتمداری دیدار کنند و پس از تایید شریعتمداری، با اطمینان خاطر در عملیات شرکت کنند. بسیاری از این افراد مقلد شریعتمداری بودند و واضح است که وی تا چه حد بر آنها نفوذ داشت. یکی از کودتاگران که به قم و بیت شریعتمداری رفته بود از تجمع خلبانان و ارتشیان در بیت وی خبر میدهد که برای استفسار از جریان کودتا به قم آمده بودند. سید کاظم شریعتمداری در پاسخ به مراجعین مرتباً تکرار میکرد «ظلم هرگز پایدار نمیماند». این جمله توسط کودتاگران به معنای تایید کودتا تفسیر میشود.[6]
3- اطلاع از کودتای نوژه و سکوت به نفع سازمان سیا
با نگاهی به اعترافات شریعتمداری آشکار میشود که وی مدتها پیش از کودتا اطلاع داشت. چنان که وی میگوید: «اولاً من از نیت اینها مطلع شدم ولی چون کارشان در یک مدت کوتاه غیرعملی به نظرم میرسید و قهراً خیال میکردم که دولت آگاهی دارد تصور نمیکردم که اینها بتوانند کاری را انجام دهند و این که کاری نشدنی است، من خبر کنم و باعث گرفتاری یک عده غیردخیل شود. به علاوه احتمال دادم که ممکن است اگر بگویم خود ما را ترور کنند ...»
از این رو، یکی از خیانتهای شریعتمداری، آگاهی از آغاز
روند کودتا بود و این در حالی بود که وی با وجود آگاهی از میزان خسارتهای جانی و
سیاسی این کودتا به نظام جمهوری اسلامی ایران، هیچگونه ممانعتی از این کار نداشت و
حتی به مسئولان نظام نیز خبر نداد تا به صورت مناسبی این تحرکات ضد نظام مدیریت
شود. آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز طی مصاحبهای با خبرگزاری جمهوری اسلامی در
تاریخ اول اردیبهشت 1361 میگوید؛ «یک مرجعی که لااقل خود را مرجع میداند بشنود
که بنا است کودتایی شود و خودش این حداقل آن است که خودشان هم اعتراف کردهاند که
از این کودتا مطلع شدهاند بالاخره در کودتا عده زیادی شهید و کشته و زخمی میشوند.
چطور میتواند یک نفر که خود را مرجع میداند این مسئله برایش اهمیت نداشته باشد.
کوچکترین چیزی که در این رابطه وجود دارد این است که ایشان از توطئه کودتا مطلع
شده و آن را به امام و مسئولان و مردم اطلاع ندادند. اگر همین مقداری که خودشان
اعتراف کردند باشد یک چنین شخصی نمیتواند مرجع تقلید باشد.»[7]
4- تامین وجوه مالی برای رویارویی مسلحانه علیه انقلاب اسلامی
شریعتمداری از وجوه دریافتی از سازمان سیا، برای خرید اسلحه
به منظور رویارویی مسلحانه با نظام اسلامی استفاده میکرد. در گزارش سرّی سازمان سیا
به تاریخ 28 تیر 1358، مرتضی موسوی (از سران حزب خلق مسلمان) با صراحت به این موضوع
اشاره کرده و میگوید: «...شریعتمداری از پول ما جهت خرید اسلحه لازم استفاده مینمود.»
گزارشی که بعداً در بهمن ماه 1358 منتشر شد نیز حاکی از آن بود که حزب خلق مسلمان مبلغ
36 میلیون تومان وجه نقد به کردستان فرستاده بود تا از طریق گروههای ضدانقلابی حزب
دمکرات کردستان و سازمان کومله، سلاح خریداری نماید. سازمان سیا همواره مترصد اعمال
نفوذ در جمهوری اسلامی و حمایت از اشخاص و جریانهایی بود که در راستای ساقط کردن نظام
اسلامی ایران، تلاش میکردند.[8]
علاوه بر این براساس اعترافات خود شریعتمداری: «...ین که به سید مهدی مهدوی پول فرستادم هرچند به عنوان قرض به ایشان داده شده است و این کار را نوعی تأیید عملی از فرد توطئهگر تلقی کردهاند، پشیمانم و استغفار میکنم.»[9]
5- تلاش برای ایفای نقش رهبر جایگزین
شریعتمداری در مرحله دوم کودتا نقش مهمتری را برعهده داشت. براساس نقشه کودتا قرار بود بعد از حمله به جماران (که هدف از آن از میان برداشتن حضرت امام بود) شریعتمداری وارد عمل شود. در طراحی کودتا، خانهای در حوالی یوسف آباد برای انتقال شریعتمداری از قم به تهران اجاره شده بود. شریعتمداری در این خانه مستقر میشد و به عنوان رهبر مذهبی، کودتا را تایید میکرد. در مراحل بعد زمانی که رادیو و تلویزیون به دست کودتاچیان تصرف میشد، وی مستقیماً یا به وسیله نوار و اعلامیه با مردم سخن میگفت و مردم را به همکاری با کودتا فرامیخواند. کودتاگران به منظور اجرای این مراحل به صورت مستقیم با پسر شریعتمداری در ارتباط بودند. به اعتراف یکی از عوامل کودتا: «با آقای شریعتمداری با پسر ایشان وارد صحبت شدیم. پسرشان از جانب آقای شریعتمداری قول همه گونه همکاری را دادند.»[10]
6- مشروعیتزایی برای کودتاگران و توجیه اقدامات خشونت بار
یکی دیگر از کارکردهای شریعتمداری در کودتای نوژه، مشروعیتزایی برای کودتا بود.به طوری که این مسئله برای جذب افراد جدید و کسانیکه در همکاری با کودتاگران دچار تردید شده بودند، بسیار مفید واقع شد. سروان نعمتی از عوامل اصلی کودتا برای اقناع یکی از خلبانان که نسبت به ماموریت محوله دچار بیم و تردید شده بود، به او میگوید: «خیلیها از جمله شریعتمداری این کودتا را تایید کردهاند.»
ایرج رخشنده از ساواکیهای فعال در کودتا نیز پس از دستگیری در این ارتباط میگوید: «بنیعامری میگفت با علما و روحانیونی که طرفدار آیتالله شریعتمداری میباشند، دستبهدست هم دادهایم تا یک اسلام نوین در سطح مملکت پیاده کنیم.» بدینترتیب راه هرگونه مخالفت اعضا با اهداف کودتا که بعضاً ضد انسانی و ضد اسلامی بود، بسته میشد.
بنا به اعترافات تیمسار محققی، مسئولان شاخه سیاسی در پاسخ به پرسش عوامل کودتا، مبنی بر اینکه در برابر واکنش مردم چه اقدامی باید انجام دهند، چون در صورت تیراندازی عده زیادی از مردم کشته خواهند شد، به آنان میگفتند: «وقتی امامخمینی را از میان بردارند، فرد دیگری بهجای ایشان خواهد نشست و از طریق رادیو و تلویزیون تمام آنچه را که امام گفته است، او بر غلط بودن آن فتوا خواهد داد.»
تایید کودتا بهوسیله یک روحانی برجسته که توسط سران کودتا به اعضا تفهیم میشد، تا اندازهای برای این افراد مهم بود که بسیاری از آنان شخصاً به بیت شریعتمداری مراجعه کرده و درصدد دریافت پاسخ بودند. استوار عبدالعلی سلامت از عوامل کودتا در پایگاه همدان نیز در اعترافات خود اذعان میکند که بههنگام مراجعه به بیت شریعتمداری، تعدادی نظامی و خلبان را در آنجا دیده است که آنها نیز برای کسب اجازه در مورد یک برنامه به آنجا آمده بودند.
بدین ترتیب شریعتمداری با اقدامات خویش، مسیر کودتای نوژه را ریلگذاری کرد و سودای قدرت در شخصیت وی که مترصد جایگزینی به جای امام خمینی بود منجر به این شد تا از اقدامات مختلف مخالفان داخلی و خارجی حمایت کند. نقش وی در کودتای پایگاه شهید نوژه را میتوان در مواردی از قبیل سکوت در برابر اقدامات کودتاگران، تامین برخی از وجوه مالی برای خریداری تسلیحات کودتاگران، مساعدت فرزند وی با عوامل کودتا، تائید شرعی اقدام مخالفان نظام جمهوری اسلامی و ایجاد مشروعیت برای کشتار آنها و ... مشاهده کرد.
1- کامران غضنفری، آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، تهران، بسیج دانشجویی،1381، فصل چهارم.
2- منوچهر محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1366، ص172-171.
3- حمایت آمریکا از گروههای میانهرو در ایران، ص6.
4- اسناد لانه جاسوسی، جلد 1، ص54.
5- اسناد لانه جاسوسی، جلد 1، ص81.
6- محسن ردادی، «آیت الله شریعتمداری»، مجله امید انقلاب، شماره 403، شهریور 1388، صص27-26.
8- حمایت آمریکا از گروههای میانهرو در ایران، ص6.
9- محمد محمدی ریشهری، خاطرهها، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1388، ص268.
10- مؤسسه مطالعات سیاسی، کودتای نوژه، تهران، انتشارات مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، ص171.