پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ فعالیت مجاهدین خلق در بجنورد، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی جلوهای نداشته است. در واقع به دلایل متعدد، از جمله وجود جو رعب و وحشت توسط ساواک و شهربانی، غیرعلنی بودن فعالیتهای اعضای غالب تشکلها و احزاب، و ناآگاهی جامعه شهری و روستایی از چنین جریانی، بررسی این امر دشوار میشود.
کتاب انقلاب اسلامی در بجنورد که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، فعالیتهای سازمان منافقین در بجنورد را واکاوی و بررسی کرده است. در این کتاب آمده است: با پیروزی انقلاب اسلامی، از جمله فعالترین گروه سیاسی که با روشهای مختلف بخشی از نوجوانان و جوانان را برای اهداف مورد نظر خود در اختیار گرفته بودند، سازمان منافقین (مجاهدین خلق) بود. هسته اولیه هدایت کننده فعالیتهای سازمان در بجنورد از افرادی چون حسین بزازان، ناصر بنی هاشم، فریدون نجاتی، قدرت الله پدیداران، و بعدها از کسانی چون حمیدرابونیک که غیربومی بود.
سازمان در جهت پیشبرد اهداف خود و جذب نیرو، به روش های متنوع و اقدامات گوناگون توسل میجست که از جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: برگزاری نمایشگاه عکس و کتاب، استفاده از برنامههای تفریحی - ورزشی، کوهنوردی، اردوها، اتکا به روابط خانوادگی و روابط خویشاوندی، نشریه خوانی، شرکت در جلسات پرسش و پاسخ، کلاسهای فرهنگی، سیاسی، عقیدتی، برگزاری جلسات سخنرانی، برپایی اجتماعات، دعوت از میهمانان سرشناسی چون مادر رضاییها، منصور بازرگان، مشکین فام، دختر آیتالله طالقانی و... برای حضور در تجمعات، با حضور نوجوانان و جوانان و ارائه سخنرانی توسط آنها،گردآوری داروهای اضافی از منازل، ایجاد درمانگاه و درمان رایگان بیماران و توزیع غذا میان خانوادههای فقیر در مناطق فقر نشین شهر، از جمله اقدامات آنان برای جلب توجه و جذب افراد به سازمان بود. البته آنها از کمک برخی از پزشکان و مسؤولین بیمارستان بجنورد نیز بهرهمند بودند.
بعدها که درگیریها بیشتر شد، معمولاً سعی میکردند مسؤول طراز اول سازمان را برای شناسایی نشدن، از افراد غیربومی انتخاب کنند. این کار این فایده را نیز در برداشت که فرد مورد نظر در مراحل بعدی نیز میتوانست مورد استفاده قرار گیرد. مسؤولین بومی برای جذب، عناصر جدید و مسؤول غیربومی برای سازماندهی استفاده میشدند.
گرچه محمودرضا صدقی( کاسب) اعتقاد دارد که سازمان در بجنورد سعی میکرد نیروهای مذهبی را جذب کند، ولی این قضیه نمیتواند عمومیت داشته باشد، چرا که عملاً از خانوادههای مختلف اعم از فقیر، متوسط و غنی با زمینههای اعتقادی مختلف جذب سازمان میشدند، و ظاهر امر بدین گونه بود که سازمان برای جذب نیرو کمتر سراغ افراد مذهبی میرفت. به نظر میرسد در طول سال های 1357-۱1359 سازمان مجاهدین بجنورد به تبعیت از اقدامات کادر مرکزی، طرحی چند مرحلهای را طی کرده باشد.
از جمله مراحل ارزیابی و سنجش اوضاع در کنار جذب نیرو، مرحله ایجاد تنش و مظلوم نمایی، مرحله بنبست سیاسی - اعتقادی و اعلام جنگ مسلحانه بود. در مرحله نخست با روشهای یاد شده عدهای از جوانان و نوجوانان بخصوص در مراکز آموزشگاهی عضوگیری شدند، با آنها کار منظم تشکیلاتی شد و به آنها مسؤولیت هایی واگذار گردید که با دقت فعالیت سایرین را زیر نظر گرفتند و به کادر سازی پرداختند.
با این همه در مجلس خبرگان قانون اساسی نیز هیچ کدام نتوانستند نمایندهای بفرستند. بنابراین رادیکالیسم شان تندتر شد و احساس کردند. حالا که در مرکز جایگاهی ندارند، به ایجاد چالشهای اقلیتهای قومی نظیر درگیری های کردستان، ترکمن صحرا، خلق عرب و... بپردازند، زیرا زمینههای نفوذ در بین آنها به نسبت شیراز، اصفهان، تهران، مشهد یا شهرهای دیگر بیشتر بود، یعنی وقتی از طریق فعالیتهای سیاسی ناامید شدند، از اقلیتهای قومی استفاده کردند.
علاوه بر افرادی که به عنوان سران سازمان در بجنورد از آنها یاد شد، میتوان به مهدی قربان پور مقدم و عزیزالله پور نائب هم اشاره کرد. در جریان یکی از برخوردها، یکی از عوامل سازمان قصد داشت روی دیواری شعار بنویسد که حاج جلال یاهوئیان، از معتمدین و بازاریان محترم مانع کار او شد. بعد از درگیری لفظی بود که ناگهان او سطل رنگش را بر روی حاج جلال پاشید.
محسن مهرجو در این باره چنین میگوید: «... ما قصد داشتیم علیه آنها راهپمایی کنیم [که این جریان پیش آمد]. حاج جلال هم همین جوری آمد میان مردم، جلو افتاد و مردم پشت سرش، رفتیم مرکزشان را گرفتیم، وسایلشان برچیده شد. بعد از جریان بنی صدر، این ها دستشان بسته شد و درگیریهایشان به صورت خیابانی بود.... از جمله اقدامات آنها، مسؤولیت دادن به بچه های کم سن و سال و برنامه ریزی و قدرت جذبشان بود. از کارهای دیگر، کتک کاری بچهها بود که شهید طالبزاده را چند بار تا حد مرگ زده بودند. از ترورهای آنها، ترور شهید یزدانی، شهید ره آموز، شهید ابراهیمی و چند نفر دیگر بود. گروه های دیگر فقط هارت و پورتی داشتند. این ها روزنامه، مجله و... زیادی داشتند.»
به هرحال مرحله کار نظامی سازمان آغاز شد و آنها آغاز کننده درگیریهای خونینی شدند که تلفات جانی و مالی فراوانی را در طول سالیان به بار آورد. گفته میشود بر اساس اعلامیههای دادستانی انقلاب شهر بجنورد، کشتههای گروهها شاید به 100نفر یا بیشتر بوده است، و اگر بجنوردیهای مقیم شهرهای دیگر را نیز براین تعداد اضافه کنیم، تعدادشان خیلی بیشتر از این ها خواهد بود. اینها از گروههای مختلف در درجه اول مجاهدین و بند طومانیها بودند. تودهایها و فداییان وارد مرحله نظامی شدند. زندانیهای گروهها در بجنورد، قریب 150 نفر بوده است.
آنچه در مورد ترورهای انجام شده در بجنورد توسط سازمان مجاهدین خلق باید یادآوری شود، این نکته است که هیچ یک از این ترورها توسط اعضای بجنوردی سازمان صورت نگرفت، بلکه از سوی افرادی دیگر از شهرهایی چون اهواز، شاهرود، نیروارو... که به بجنورد اعزام میشدند و برای بجنوردیها شناخته شده نبودند، انجام شد.
شهید حسن آبادی و شهید منصور حصاری که در راهپیمایی های قبل از پیروزی انقلاب به شهادت رسیدند و به همین دلیل نام «میدان شهید» (6 بهمن سابق)، فقط به خاطر شهادت حسن حسن آبادی بود. غالب شهرها میدان شهدا دارند، اما ما در آن میدان فقط یک شهید دادیم و به این جهت بود که آن میدان به «میدان شهید» معروف شد. شهدای ترورهای بجنورد طی سالیان مورد اشاره، عبارتانداز:
1) روح الله نجم تولد: 1338 در حلقه سنگ بجنورد، شغل : درجه دار ژاندارمری، ویژگی ها: ایشان دارای اخلاقی بسیار نیکو بود. از کودکی یاریگر خوبی برای پدر بود. در انجام عبادات، بویژه فریضه نماز صبح سعی وافر داشت. هرکس حتی یک بار اگر با آن شهید هم صحبت می شد، انتظار دیدار بعدی را داشت. در ایام هفته به خانه همه خویشاوندان سر میزد و صله رحم به جا میآورد و در عزاداری سیدالشهدا(ع) در هیأتهای مذهبی به خدمت میپرداخت. شهادت : در 15خرداد 1358 در پاسگاه آیرقایه ترورشد.
2) احمد رزاز؛ تولد: 1344، شغل : افسر شهربانی (ستوان یکم)، ویژگی ها: جوانی با ایمان بود و با تمام محدودیتهایی موجود در دانشگاه پلیس تحصیل نمود. علاقه فراوانی به مطالعه کتابهای استاد شهید مطهری داشت. مهربان و ملایم بود و با احترام با دیگران رفتار میکرد. شهادت : 17شهریور1359در شهر شیروان، در اثر حمله اشرار
3) پرویز یزدانی؛ تولد: 1337بابا امان، شغل : عضو هیأت7 نفره واگذاری زمین، ویژگیها: کنجکاو در مسائل، دارای هوش سرشار و دقت در فقر و غنای جامعه،علاقه مند به مسائل اجتماع، مقایسه جامعه شهری و روستایی و تلاش برای زدودن فقر از جامعه و خدمت به مردم. این شهید عزیز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، سربازان را به فرار از خدمت و پیوستن به انقلاب تشویق میکرد. شهادت: 20خرداد 1360، ترور توسط سازمان مجاهدین خلق، در محل خدمتش در بجنورد.
4) سعید سرایدار؛ تولد: 1342، شغل : محصل، ویژگیها: این شهید عزیز نیز به همراه سایر مردم شهر در جریان پیروزی انقلاب اسلامی و در راهپیماییها شرکت داشت. نامبرده در آن زمان دانشآموز بود و برای آگاهی بیشتر و استفاده از مباحث سیاسی در اجتماعات حضور می یافت. شهادت:20خرداد 1360، ترور در بجنورد.
5) سعید یزدانی؛ تولد: 1341، شغل : آموزگار، ویژگی ها: به مسائل مذهبی علاقهمند بود. شرکت در مجالس مذهبی به همراه برادر بزرگ تر، عطوفت و مهربانی، حسن رفتار و اخلاق نیکو از جمله کارها و صفاتش بود. از سال 1356 فعالیتهای سیاسی و مذهبی داشت و ساواک چندین بار برای جمع آوری کتاب و اعلامیه به اجبار وارد منزل آنها شده بود. تاریخ شهادت:28مرداد 1360، ترور در مغازه پدرش در بجنورد.
6) عبدالحسین نوریان؛ تولد: 1324، شغل : معلم، ویژگیها: حضور در مساجد و آشنایی با دستورات دینی به همراه پدر، کار در تعطیلات تابستان، داشتن اخلاق اسلامی و روحیه آرام و باوقار از جمله ویژگیهای او بود. برای مسائل اعتقادی اهمیت زیادی قائل بود. علاقهمند رسیدگی به دانشآموزان بیبضاعت و از اولین دبیرانی بود که در صف اعتصاب کنندگان قرار گرفت. شهادت : ترور در1شهریور1360
7) محمد تقی ابراهیمی؛ تولد: 1336 در روستای سنخواست، شغل: کارمند جهاد سازندگی، ویژگی ها: در خانوادهای متوسط و مذهبی متولد شد. روحیه توأم با ایثار داشت. یاوری خوب برای اسلام و امام بود. رئوف، مهربان و متعهد بود و دائماً محرومیتهای مادی و فقر فرهنگی روستاییان روح او را میآزارد. در مراسم ماههای محرم از بانیان مجالس بود و خود را خدمتگذار اباعبدالله الحسین(ع) میپنداشت. در مبارزات سیاسی و تظاهرات قبل از انقلاب، دوران انقلاب و بعد از انقلاب حضور فعال داشت و کار اجرای انتخابات را نیز بر عهده داشت. شهادت : در21شهریور 1360 در بجنورد، ترور شدند.
8) علی ره آموز؛ تولد: 1337، شغل : معلم، ویژگی ها: فعالیتهای سیاسی خود را در دوره سربازی، با هدایت سربازان آغاز کرد. در آشنایی دانش آموزان با قرآن و اشاعه کتب اسلامی مؤثر بود، و خود نیز مطالعاتی در زمینههای مختلف داشت. در راهپیماییها، سخنرانیها، نماز جمعه، قرائت دعاها و هم چنین در سازماندهی بسیج و حضور فعال داشت. شهادت : در 8مهر 1360 در بجنورد ترور شدند.
9) اسماعیل موسوی؛ تولد: 1340، شغل : محصل، ویژگیها: تولد در روستای خراشا از توابع جاجرم در خانوادهای تهیدست، فعال و دارای عرق مذهبی و اخلاق اسلامی، و مهربان با والدین و دوستان. ایشان همزمان با تحصیل، در روزهای تعطیل و جمعه برای تأمین معاش کار میکرد. او در بسیج، سپاه و جهاد و مبارزه با ضدانقلابیون فعالیت چشمگیر داشت. شهادت : در 5آبان 1360 در بجنورد ترور شدند.
10) امانالله یزدانی؛ تولد: 1341 در روستای رشوانلو، شغل : محصل، ویژگی ها: شرکت در مجالس مذهبی و سوگواری از ایام کودکی، سرودن شعر مداحی، کمک به پدر و مادر در امر کشاورزی و پیوستن به انقلابیون در جریان مبارزه، از ویژگیهای این شهید عزیز بود. شهادت : در 21بهمن 1361در بجنورد ترور شدند.