با آغاز ماه محرم، مردم شهر دزفول شبها به تظاهرات میپرداختند. برای کنترل اوضاع شهر، شورای تأمین شهرستان دزفول در روز اول محرم تشکیل جلسه داد و در آن درباره کنترل مجالس سوگواری محرم و دستگیری وعاظ ناشناخته، جلوگیری از پیوستن هیئتها به یکدیگر، حفاظت پیکرهها و مجسمهها و گرفتن تعهد از بانیان هیئتها و مساجد تصمیمگیری شد. در ضمن در این جلسه تصویب گردید که مأموران در روزهای تاسوعا و عاشورا مزاحم هیئتها و دستههایی که علیه رژیم شعار میدهند، نشوند؛ حتی به تیپ ۲ زرهی دستور قاطع داده شد که از هرگونه تیراندازی حتی با مشاهده پایین آوردن مجسمهها خودداری کند.
از طرفی در دیگر شهرهای استان نیز در روز اول محرم تظاهرات بود. در این میان مردم آبادان تظاهرات باشکوهی برگزار کردند. تظاهرات آنها از مسجد نو آغاز شد و در پیشاپیش مردم چند تن از روحانیان شهر ازجمله آیتالله قائمی، آیتالله سید کاظم دشتی، آیتالله صدر هاشمی، حجتالاسلام مکی و حجتالاسلام جمی حضور داشتند. همچنین در این روز، مردم خرمشهر در مسجد جامع، تجمع و به سخنرانیهای روحانیان که مردم را دعوت به مبارزه میکردند، گوش دادند. ساواک برای کنترل اوضاع در مسجد را بست و یکی از وعاظ را بازداشت کرد. افزون بر این، در شهر شوش مغازهها بسته و تظاهرات شد.
مردم شهر اهواز در مرکز استان نیز همراه و همگام دیگر شهرهای استان در رویدادهای ماه محرم ۵۷ حضوری باشکوه داشتند. در این میان مأموران رژیم درصدد برآمدند برای جلوگیری از گسترش مبارزات و کنترل اوضاع شهر از منبر رفتن روحانیون جلوگیری کنند؛ بنابراین در روز 14 آذر برابر با چهارم محرم، از منبر رفتن یکی از روحانیون اهواز جلوگیری شد. به دنبال این ممنوعیت، هفت نفر از آیات اهواز ازجمله آیتالله مروج، آیتالله شیخ علی انصاری و سید کاظم مرعشی در مسجد عباسه، تحصن کردند و اعلام داشتند تا زمانی که اجازه سخنرانی در مساجد و حسینیهها بدون سپردن تعهد داده نشود، به تحصن خود ادامه خواهند داد.
همچنین در چهارم محرم، شبهنگام در بهبهان تظاهرات بود که براثر تیراندازی مأموران دو نفر زخمی شد. در روز ۱۹ آذر ششم محرم شهر اهواز روز خونینی را سپری کرد. در این روز قشرهای مختلف مردم این شهر در راهپیمایی باشکوهی شرکت کردند؛ اما مأموران رژیم با خشونت تمام برخورد و 16 نفر را شهید و 40 نفر را زخمی کردند. وحشیگری و بیرحمی مأموران رژیم در این روز تنها منحصر به اهواز نشد، بلکه تظاهرات مردم آبادان نیز به خاک و خون کشیده شد. در این حادثه یک نفر شهید و چند نفر زخمی گردید.
سرکوب خونین تظاهرات مردم این استان در روز ۱۷ آذر مصادف با هفتم محرم ادامه داشت. در این روز در شهرهای دزفول و بهبهان، تظاهرات بود. بر اساس گزارش مأموران ساواک، براثر تیراندازی مأموران در دزفول دو نفر زخمی و ۵ نفر دستگیر و نیز در بهبهان سه نفر زخمی گردید.
ازجمله رخدادهای مهم در شهر دزفول فرار نظامیان از پادگان این شهر بود. ساواک در گزارشی اعلام کرد: «بنا بر اعلام فرمانده تیپ زرهی دزفول در ظرف ۱۰ روز بهتدریج ۵۰ نفر از افسران و درجهداران و سربازان تیپ مذکور محل خدمت خود را ترک و تاکنون مراجعت نکردهاند. بیشتر این افراد در دو سه روز اخیر ترک پست کردهاند و اسلحه با خود نبردهاند، این خبر مورد تأیید فرمانده ضداطلاعات تیپ مزبور قرار گرفت. مقرر فرمایید در صور است. هرگونه اقدام، حفاظت دو نفر یاد شدگان فوق رعایت گردد، ضمناً در چند روز اخیر چندین نفر از افراد تیپ در محل تیپ بازداشت بودهاند و یک نفر از افرادی که ترک پست نموده به نام ستوان دوم ذکری که پدر وی پیشنماز در اندیمشک است، اظهار داشته بهفرمان امام خمینی ترک پست کرده...».
تظاهرات گسترده تاسوعا در استان خوزستان
از ساعت ۹ صبح روز تاسوعا، طبق اطلاع قبلی جامعه روحانیت اهواز، مردم شهر اهواز از مسجد دار العلم بهبهانی تظاهرات خود را آغاز کردند. بر اساس گزارش مأموران ساواک، شمار جمعیت در حدود 100 هزار نفر بود. مردم در این تظاهرات عکسهای امام خمینی را در دست داشتند و علیه شاه و ولیعهد و در حمایت از امام خمینی شعار دادند. برخی شعارهای این روزبه شرح زیر است: «رهبر ما خمینیِ - نهضت ما حسینیه»، «بگو مرگ بر شاه»، «ولیعهد به سلطنت رسیدنت محالِ»، «خمینی عزیزم بگو تا خون بریزم»، «خمینی تو وارث حسینی».
همچنین مردم پلاکاردهایی در دست داشتند که بر روی یکی از آنها که در پیشاپیش جمعیت حمل میشد، نوشتهشده بود: «ارتش انتخاب کن یا جبهه حسین را یا جبهه یزید را», همچنین در این روز تظاهرات باشکوهی در شوشتر، اندیمشک، شوش و شهرک هفتتپه برگزار شد.
افزون بر این، تظاهرات گستردهای در شهر دزفول برگزار شد. بعدازظهر روز تاسوعا جمعیت زیادی بهصورت دو هیئت بزرگ از دو قسمت شهر حرکت کرده و در چهارراه سی متری به هم پیوستند و در طول مسیر شعارهایی همچون: «تا شاه کفن نشود، این وطن، وطن نشود» سر دادند. مردم در سهنقطه شهر به زمین نشستند. در این تظاهرات حبیب ضریحی- دبیر آموزشوپرورش - برای جمعیت سخنرانی و ارتش را به پیوستن بهصف مبارزان و طرفداری از امام خمینی دعوت کرد.
تظاهرات مردم خوزستان در عاشورای سال 57
مردم شهرهای استان خوزستان همانند روز تاسوعا، در تظاهرات عاشورای حسینی نیز حضوری گسترده و باشکوه داشتند. در این روز، تظاهراتی در اهواز، خرمشهر، مسجدسلیمان، آغاجری، بندر ماهشهر، دزفول و دیگر شهرهای استان برگزار شد. تظاهرکنندگان در اهواز نام چند خیابان را تغییر دادند. تظاهرات آبادان به درگیری کشیده شد و در جریان تیراندازی مأموران هشت نفر زخمی شدند که یکی از آنان به شهادت رسید. در مسجدسلیمان نیز قشرهای مختلف مردم در خیابانهای شهر به راه افتادند و علیه رژیم تظاهرات کردند. آنها پس از عبور از خیابانهای اصلی به ناحیه «نفتون» رفتند که به هنگام بازگشت، تظاهرات رنگ خشونت گرفت. افزون بر این، تظاهرات مردم آبادان نیز به خاک و خون کشیده شد. هنگام عبور جمعیت از مقابل نیروهای دریایی به دلیل شعارهای ضد سلطنتی تظاهرکنندگان، سربازان بر روی مردم آتش گشودند؛ درنتیجه شش نفر شهید و شمار زیادی زخمی شدند.
تظاهرات روز عاشورای مردم دزفول نیز از شکوه و عظمت خاصی برخوردار بود. از ساعتهای آغازین این روز، دستههای عزاداری به خیابانهای شهر آمده و بهصورت یک هیئت بسیار بزرگ و باشکوه مسیر همیشگی مراسم روز عاشورا را طی کردند. مردم در اوج این تظاهرات در محل امامزاده روبند، درحالیکه بلندگوهای خود را روبهروی پادگان تیپ ۲ زرهی قرار داده بودند. شعار میدادند: «آخرین روز است، ارتش تو انتخاب کن، یا جبهه حسین را یا جبههی یزید را.» این حرکت مردم تأثیر عجیب و شگرفی در روحیه ارتشیان و تحریک و ترغیب آنان برای پیوستن به نیروهای انقلاب داشت؛ بهطوریکه از فردای آن روز سربازان از پادگان فرار کردند و شناکنان از عرض رودخانه گذشتند و به شهر آمدند.
آنها یا به انقلابیون میپیوستند و یا به شهر خود میرفتند. در این میان انقلابیون برای شماری از سربازان که غیربومی بودند؛ پول و لباس تهیهکرده و آنها را راهی شهرهایشان کردند.
دریکی از گزارشهای ساواک درباره راهپیمایی مردم دزفول در روز عاشورا چنین آمده است: «۱- ساعت 14 روز 20 آذر 1357 یک نفر ابتدا بالای ستون یادبود پنجاهمین سال سلطنت پهلوی در میدان مثلث دزفول رفته و عکس امام خمینی را در بالای آن نصب کرد، سپس بارنگ روی تمام پلههای آن شعارهایی علیه شاه و رژیم نوشت، بعداً به دیوار مقابل این جمله را نوشت. ارتش به این بیغیرتی، هرگز ندیده ملتی ۲- پس جوانی که ریش کوتاهی داشت و دزفولی بود عکسی در دستش بود که رئیسجمهور چین را با شهبانو نشان میداد درحالیکه مشغول نوشیدن مشروب بودند ... ۳- ساعت ۱۵:۱۵ تظاهرات مذهبی به میدان مثلث رسید، در ابتدا پرچمهای الوان که شعارهای گوناگون روی آنها نوشته شد، بعدازآن مردان و سپس زنها و دختران بودند و در بین آنها با بلندگوهای قوی شعارهایی میدادند و تظاهرکنندگان با مشتهای گرهکرده و صدای بلند پاسخ میدادند تمام این شعارها زننده و متقلب و تحریککننده بوده و اصلاً بوی عزاداری نداشت؛ نمونهای از شعارها بدین شرح بودند: انقلابیترین فرد جهان است خمینی، رهبر ارتش آزادگان است خمینی، شاه رویت سیاه، ایران را کردی کربلا مرگ بر این سلسله پهلوی. لطف حسینی شده ما را نصیب. نصر من الله و فتح قریب عاشورا عاشورا روز پیروزی ملت بر شاه. غیرت تو در کجاست برادر ارتشی، چرا برای یزید برادرت را کشی جان فدای وفایت خمینی۔ سر میکنم نثارت خمینی از کشته شدن درراه دین باک نداریم. تا پیروزی قطعی به کف آریم. یکی از دستهها که جمعیت آن ۳۰۰۰-۳۵۰۰ نفر بود، در جلوی میدان مثلث نشستند و به سخنرانی یکی از وعاظ گوش کردند که از اطاعت و فرمانداری ارتش از شاه بهشدت انتقاد کرد».
افزون بر این در دیگرهای شهرهای استان چون ماهشهر نیز تظاهرات باشکوهی برگزار شد. آیتالله طاهری خرمآبادی در دهه محرم سال ۱۳۵۷ در ماهشهر بود. وی شبها در ماهشهر و روزها در آبادان به منبر میرفت. آیتالله طاهری خرمآبادی در روز عاشورا در راهپیمایی مردم ماهشهر حضور داشت. وی درباره راهپیمایی مردم ماهشهر چنین میگوید: «بنده دیگر در روز تاسوعا به آبادان نیامدم، زیرا که مجلس سخنرانی و منبر به راهپیمایی مردمی تبدیلشده بود و علاوه بر این، در روز تاسوعا، در پی تدارک راهپیمایی روز عاشورای ماهشهر بودیم... ماهشهر به دو بخش قدیم و جدید تقسیمشده بود... بر اساس برنامهریزیهایی که انجام گرفت، قرار بر این شد که جمعیت از ماهشهر جدید به ماهشهر قدیم بیایند و راهپیمایی از ماهشهر قدیم شروع شود و در ماهشهر جدید به پایان برسد. مراسم پایانی هم در همان مسجد شرکت نفت برگزار شود. الحمدالله راهپیمایی بسیار مفصل و خوبی، با توجه به شرایط و ویژگی آن منطقه در ماهشهر برگزار شد و مردم حضور چشمگیری در این راهپیمایی داشتند... سخنران مراسم پایانی راهپیمایی عاشورا هم خودم بودم که سخنرانی مفصلی ایراد کردم».
همچنین در این روز در شهر سوسنگرد نیز تظاهرات بود. تظاهرات مردم شهرهای استان خوزستان در روزهای بعد نیز ادامه داشت. روز چهارشنبه ۲۲ آذر به دعوت آقای آل طیب روحانی بانفوذ شهر شوشتر یکی از روحانیان قم برای سخنرانی در مسجد حسین (ع) این شهر دعوت شد. هنگامیکه ایشان در مسجد مشغول سخنرانی بود، پلیس نخست چراغها را خاموش و آنگاه به دو جوان موتورسوار که نگهبان درب مسجد بودند تیراندازی کرد و آنها را به شهادت رساند. هنگام بیرون آمدن مردم، پلیس برای دستگیری سخنران حمله و شروع به تیراندازی کرد. مردمبهدور وی حلقهزده و مانع از این کار شدند؛ اما با این عمل شماری جان خود را از دست دادند. به دنبال این حرکت وحشیانه مأموران، دامنه تظاهرات گسترش یافت. در این رخداد بیش از 30 نفر شهید و شمار زیادی زخمی شدند. در این میان، یکی از سربازان که تحت تأثیر این جریانها قرارگرفته بود اسلحهی خود را به میان مردم پرتاب کرد تا خودش فرار کند اما پاسبانی که از پشت مراقب حرکتهای او بود، وی را به شهادت رساند.