پایگاه مرکز اسناد انقلاب
اسلامی؛ یکی از مداخل "دايرةالمعارف بزرگ اسلامی"، با عنوان"خمينی روحالله"، به بررسی حیات و مبارزات امام خمینی(ره) اختصاص دارد. اما این مدخل دارای اشتباهات تاریخی و تناقضهای فراوانی است. از جمله مباحث مهم در مدخل امام خمينی، بحث حوزه درسی و
شاگردان امام است که شامل، آغاز تدریس، سابقه تدریس، حوزه درسی و شاگردان ایشان می شود. اما این مباحث حاوی نکات متناقضی است که خواننده را به تشتت وا
میدارد.
آنچه در ادامه می خوانید بخشی از کتاب"نقدی بر مدخل خمینی روحالله در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی" است که توسط بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی منتشر شده است. این بخش به تناقضهای مدخل "خمينی روحالله" در حوزه درسی و شاگردان امام خمینی می پردازد.
در مدخل "خمينی روحالله"، در بخش مربوط به "حوزه درسی و شاگردان"، ضمن پرداختن به روحيات اخلاقی امام، در مورد آغاز تدريس ايشان چنين اشاره کرده است: «به رغم جايگاه علمي قابل قبول در فقه و اصول، تا زماني که استادش، آيتالله عبدالکريم حائري در قيد حيات بود، حوزه درسي تشکيل نداد. پس از درگذشت وي ... نخستين دوره درس اصول خود را برگزار کرد». (مدخل خميني، ص725)
در مورد سوابق تدريس امام، نويسنده به پيشينه تدريس ايشان اشاره دقيقی ندارد و با بيانی مبهم، وارد تبيين حوزه درسي حضرت امام شده و از اين نظر، بخشهاي مهمي از سوابق تدريس امام را ناديده گرفته است. ضمن آنکه در بيان فوق مشخص نيست مراد نويسنده از «نخستين دوره درس اصول»، دروس سطح است يا درس خارج. حتي اگر تاريخ آغاز درس خارج فقه و اصول نيز مراد باشد، باز هم با تکيه بر منابع معتبر، امام خميني(ره)، تدريس علوم منقول و خارج فقه و اصول را در سال 1325شمسي (1364ق) و در آستانه ورود آيتالله بروجردي به قم، آغاز کردهاند. اين در حالي است که «امام پيش از شروع درس خارج، ساليان درازي به تدريس سطح اشتغال داشت».
گذشته از مطالب پيشگفته، امام خميني به صراحت تاريخ شروع تدريس خود را بيش از 8 سال قبل از فوت آيتالله حائري دانسته و چنين نوشته است: «اينجانب در زماني که ساکن مدرسه دارالشفا بودم، مدتها فلسفه تدريس ميکردم و در سنه 1348ق [مطابق 1307ش] به واسطه تأهل از مدرسه خارج شدم». بنابر مطالب پيشگفته، حوزه درسي فلسفی امام به مدتها پيش از سال 1307ش برميگردد.
در صفحه بعد (ص726) از همين مدخل، تاريخ آغاز تأسيس حوزه درسي امام خميني را مربوط به تاريخ 1324ش مصادف با 1363ق دانسته است در حالي که اين ادعا، هم با ادعاي يک صفحه قبل (آغاز تدريس امام از سال 1355ق) تناقض دارد و هم در تضاد با سخن صريح امام (تدريس در سال 1307ش) است. علاوه بر اينکه يکي از شاگردان امام خميني که قديميترين نقل از شاگردان امام را بيان کرده است، مينويسد که امام با اينکه جوان بوده ولي «در سال 1316 شمسي از مدرسين فاضل و بنام حوزه قم بود».
در صفحه 726 از مدخل، ادعا شده است که امام خميني، در حقيقت مجموعه درسهاي خود را با « درس اخلاق» آغاز کرده است: «امام خميني مجموعه دروس خود را با درس اخلاق آغاز کرد».
اين ادعا کاملا نادرست است و به تصريح خود امام، ايشان سالها پيش از شروع درس اخلاق و زماني که در مدرسه دارالشفا سکونت داشتند و مجرد بودند، به تدريس اشتغال داشتند.
تا اينجاي بحث، به اين نتيجه ميرسيم که: [1]تاريخ آغاز حوزه درسي امام به اشتباه درج شده است. [2]خلاف مدعاي نويسنده، امام در زمان حيات استادشان حاج شيخ عبدالکريم هم حوزه درسي داشتهاند. [3]پيشينه تدريس امام در دروس فلسفي، با تاريخ آغاز درس خارج فقه خلط شده است. [4]تاريخ آغاز تدريس معقول و فقه و اصول نيز به اشتباه درج شده است. [5]در بخش ديگر نيز، درس اخلاق به اشتباه به عنوان قدم اول در آغاز مجموعه دروس امام تلقي شده که اشتباه است و امام پيش از آن، به تدريس فلسفه اشتغال داشتهاند.
در بخشي از مدخل (ص726)، به طور مبهم از دخالت دلايل سياسي، در انتقال درس اخلاق امام از فيضيه به مدرسه ملاصادق سخن به ميان آمده است. اين بخش به قدري مبهم است که مخاطب را دچار سردرگمي ميکند. بهتر بود نويسنده با صراحت به اين ماجرا ميپرداخت که درس اخلاق امام خميني با حضور طلاب، بازاريان و بخشي از مردم، در زمان حاکميت ديکتاتوري رضاخان آغاز شده بود و به دليل مخالفت پليس قم و دخالت و کارشکنيهايي که انجام دادند، اين درس به مدرسه ملاصادق که به نسبت مدرسه فيضيه، مدرسه هاي دور از مرکز به حساب ميآمد، منتقل شد.
در بخشي از مقاله، نويسنده، آيتالله بروجردي را استاد امام دانسته است (مدخل خميني، ص726)؛ در حالي که زماني که ايشان به قم آمدند، امام سالها بود که به درس کسي نميرفت و از نظر علمي مستغني بود و در اين زمان امام خودش از مدرسين برجسته حوزه قم محسوب ميشد. ايشان از باب احترام در درس آيتالله بروجردي شرکت ميکرد و به اين امر تصريح دارد: «با عدهاي از رفقا بحث داشتيم تا آنکه آقاي بروجردي -رحمةالله عليه- به قم آمدند. براي ترويج ايشان به درس ايشان رفتم و استفاده هم نمودم».
وقتي از اصطلاح «براي ترويج ايشان به درس ايشان رفتم» استفاده ميشود، مراد آن است که رابطه استاد و شاگردي مصطلح در ميان نبوده است و وقتي خود امام به اين ظرايف دقت دارند، انتظار آن است که در يک متن علمي، به آن توجه شود.
در بخش ديگري از اين مدخل، از سه نفر به عنوان اولين شاگردان امام خميني در سال 1324 نام برده شده است: آيات مطهری، جوادی آملی و منتظری. (مدخل خمينی، ص726)
در اين مورد نيز، بايد دانست که آيتالله جوادي آملي، در تاريخ مذکور نه تنها شاگرد امام خميني نبودهاند، بلکه اصلاً به شهر مقدس قم مشرف نشده بودند و در تهران مشغول تحصيل بودهاند. آيتالله جوادي از حيث سني بيش از 10 سال از آقايان مطهري و منتظري کوچکتر بوده و به علاوه، ايشان در سال 1334ش تازه وارد قم شده است.
در بخش مربوط به ذکر اسامي شاگردان امام خميني نيز چند اشتباه
فاحش در مدخل قابل مشاهده است. براي ذکر نام شاگردان امام بهتر بود از يک منبع استفاده
ميشد و منبع
دسته اول درباره اين موضوع کتاب نهضت امام خميني، ج1، ص60-66 است که فهرست بلندي از
شاگردان امام را براي اولين بار منتشر کرده و آن فهرست به سمع و نظر امام خميني رسيده
و توسط ايشان اصلاح و تأييد شده است.
در ادامه، اشکالات مربوط به نام شاگردان امام را به تفکيک، بيان خواهيم کرد:
1 نام آيتالله دکتر سيدمحمد حسيني بهشتي، به صورت «آيتالله دکتر محمدحسين بهشتي» درج شده است.
2 در معرفي شاگردان امام، از مرحوم آيتالله رباني شيرازي نيز به عنوان «شهيد آيتالله عبدالرحيم رباني شيرازي» نام برده شده است. در حالي که اين روحاني مبارز، در يک سانحه رانندگي به رحمت حق شتافتند و لذا بدون اتکا به مستندات روشن، عنوان "شهيد" براي ايشان قابل استفاده نيست. شايد اين اشتباه ناشي از خلط بين نام مرحوم رباني شيرازي با مرحوم رباني املشي (از شاگرادنِ بهنام درس امام) باشد.
3 در بخش شاگردان امام، از آيتالله ناصر مکارم شيرازي به عنوان يکي از شاگردان امام نام برده شده است. در صورتي که مطابق آنچه که ايشان در کتاب خاطرات خود گفتهاند، هرگز شاگرد امام خميني نبودهاند و در درس امام شرکت نکردهاند.
4 در ذکر نام آقاي هاشمي رفسنجاني نيز اشتباه صورت گرفته است و نام وی به عنوان «علياکبر هاشمي رفسنجاني» درج شده است، در حالي که نام صحيح وي «اکبر هاشمي بهرماني» مشهور به رفسنجاني است. در اينجا نيز دو اشتباه صورت گرفته است؛ يکي در اسم کوچک وي که به اشتباه، «علی اکبر» ذکر شده و ديگري عدم درج نام شناسنامهاي ايشان «بهرماني» است.
5 در قسمت شاگردان امام، از آيتالله سيد موسي شبيري زنجاني، به عنوان يکي از شاگردان ايشان نام برده شده است. در حالی که ايشان تنها بخشی از قسمت برائت کتاب رسائل را نزد امام خميني خوانده است. و اين مقدار کم، به ميزاني نيست که صدق عنوان شاگردي کند و به همين خاطر در فهرستهايي که شاگردان ايشان را ذکر کردهاند، از آيتالله شبيري نامي به ميان نياوردهاند. مؤيدی ديگر بر اين ادعا آن است که در سايت رسمي متعلق به آيتالله شبيري زنجاني، در شرح حال ايشان، هيچ اشارهای به شاگردی ايشان نزد امام خمينی نشده است.
6 در صفحه 692، از آيتالله ممدوحی به عنوان يکی از شاگردان امام ياد کرده است و چنين مینويسد: «گفتنی است که حسن ممدوحی کرمانشاهی از شاگردان امام خميني شرح مفصلي بر مصباح تدوين و تحت عنوان عرفان در محضر برهان و وحي منتشر نموده است».
آيتالله حسن ممدوحی، گرچه از علاقهمندان امام خميني(ره) بوده و هستند، ولی از شاگردان امام نيست و به تصريح خودشان، در اواخر حيات آيتالله بروجردی (حدود سالهاي 37-38) وارد طلبگی شده و جالب آنکه خود تصريح دارند که در آن زمان اصلاً با امام ملاقات نداشته است، چه رسد به اينکه بخواهند شاگرد ايشان باشند. در هيچکدام از زندگينامههاي رسمي آيتالله ممدوحي -از جمله در کتاب خبرگان ملت- نيز، اشارهاي به شاگردي ايشان نزد امام خميني(ره) نشده است.