آيتاللّه كاشانى با يك اعلاميه، مردم را دعوت كرد تا براى ملى شدن صنعت نفت در اول دى ماه در مسجد شاه (امام خمينى فعلى) اجتماع نمايند. در اين اجتماع كه به وسيله مجمع مسلمانان مجاهد، سازماندهى شد، آيتاللّه اعلام نمود: «براى استرداد نفت از دشمنان ديانت و مملكت و ملى نمودن نفت، سه بعدازظهر جمعه، اول دى (سيزدهم ربيعالاول) در مسجد شاه شركت نمايند».[1]
آيتاللّه كاشانى براى اينكه مدام روح مبارزه را در كالبد نهضتى كه آغاز شده بود بدمد، مردم را مجدداً براى اجتماع روز هشتم دى ماه در ميدان بهارستان دعوت كرد. انتخاب ميدان بهارستان براى اين بود كه هم حمايتى از نمايندگان جبهه ملى شده باشد و هم زنگ خطر را در گوش نمايندگان مخالف ملى شدن نفت به صدا درآورد. حسنين هيكل روزنامهنگار مصرى كه در آن ايام در ايران به سر مىبرده، آن روز عظيم را چنين توصيف مىكند :
]پيشنويس ملىشدن صنعت نفت به امضاى آيتالله كاشانى و اعضاى جبهه ملى و امضاى مصدق در آخر آن[
« صداى آيتاللّه سيدابوالقاسم كاشانى در تمام گوشه و كنار دنيا همچنين مىپيچد: سگهاى انگليس! از كشور ما خارج شويد و نفت ما را رها كنيد... اولين قسمت از سرى عجايب، قصه صد هزار نفرى بود كه آيتالله به هنگام مناقشه لايحه نفت در مجلس به آن امر كرد. سيل جمعيت از طريق خيابانهايى كه به ميدان بهارستان منتهى مىشد، در حال فرياد و شعار دادن پيش مىرفتند...
جمعيت با جوش و خروش مانند امواج دريا و مانند قضا و قدر الهى به سوى پارلمان پيش مىرفتند، ولى هنگامى كه مردم به مقر پارلمان رسيدند، به ناگاه افراد پليس كه در بالاى ساختمان مجلس بودند، مواضع خود را ترك كردند؛ زيرا طبق يك دستور از كاخ مرمر گفته مىشد كه در مقابل آيتالله مقاومت نكنيد».[2]
آيتاللّه كاشانى مىدانست كه زمينه ملى شدن نفت در حال فراهم شدن است، لذا مصمم شد تا تودههاى مردم و اقشار مختلف را به صحنه آورد و با بسيج مردمى، نهادهاى رسمى را وادار به تصميمگيرى كند. وى با دعوتى ديگر از مردم خواست كه در ششم بهمن، 17 ربيعالثانى در مسجد شاه اجتماع كنند. آيتالله در اين اطلاعيه «قطع ريشه همه مفاسد دينى و دنيوى كه اين ملت را از هر جهت نابود كرده موقوف بر قطع تسلط انگليسىها از نفت و انتزاع از يارى غاصبانه آنها و ملى شدن نفت» دانست.[3]
در اين ميتينگ بزرگ كه مجرى آن كميته جوانان بازرگان و اصناف بازار بودند، سخنرانان در مورد ملى شدن نفت سخن گفتند و مردم در شعارهاى خود ملى شدن نفت را خواستار شدند.[4]
آيتاللّه كاشانى براى اينكه همه گروههاى اسلامى را وارد مبارزه كند با هماهنگ نمودن گروهها، از همه آنها حمايت مىكرد. فدائيان اسلام كه در آن روزها به عنوان يك گروه مقتدر و با شور اسلامى در جامعه شهرت داشتند، اعلام كردند كه يازدهم اسفند ماه 1329، در مسجد شاه، ميتينگى براى ملى شدن صنعت نفت خواهند داشت. آيتاللّه كاشانى طى اعلاميهاى از عموم طبقات و از تجار و جوانان بازرگان و دانشجويان خواستند كه در اين تظاهرات مهم كه از طرف فدائيان اسلام ايدهمالله تعالى برقرار و «در باب بيان حقايق اسلام و اطراف نفت سخنرانى جالب توجهى مىشود»، شركت نمايند.[5]
در آن روز، (جمعه، يازدهم اسفندماه)، سيدعبدالحسين واحدى از طرف فدائيان اسلام بيش از دو ساعت سخنرانى نمود. وى ضمن برشمردن بدبختىهايى كه از سى سال سلطه خاندان پهلوى بر مردم ايران رفته بود، حكومتهاى شوروى، انگليس و آمريكا را به خاطر دخالت در امور داخلى ايران به شدت محكوم كرد و اعلام نمود: نفت ايران متعلق به مردم ايران است. وى اكثريت نمايندگان مجلس شوراى ملى را نمايندگان غيرواقعى ملت دانست و از اعمال نفوذ شاه در مجلس انتقاد كرد.
وى افزود كه دولت رزمآرا يك دولت فرمايشى و غاصب است و مردم ايران دولتى مىخواهند كه احكام اسلام را اجرا كند. وى در پايان سخنان خود گفت: اگر چنانچه رزمآرا تا 3 روز ديگر كنار نرود ما او را خواهيم فرستاد.
اين تظاهرات و سخنرانى در سرتاسر تهران مانند بمب صدا كرد و همگان با توجه به پيشينه فدائيان اسلام (در قتل كسروى و هژير) منتظر يك دگرگونى بودند.[6]
آيتالله كاشانى با صدور اعلاميهاى به منظور زير فشار گذاشتن نمايندگان مجلس از مردم خواست تا هجدهم اسفند جلو مجلس در ميدان بهارستان تجمع كنند تا نسبت به «ملى شدن نفت در سراسر كشور» تظاهرات كنند.[7]
آيتاللّه كاشانى از شهرهاى بزرگ ايران نيز غافل نبود و از جنبش آنها حمايت مىكرد و نمايندگانى را براى روشنگرى به شهرها مىفرستاد و از روحانيون مناطق مىخواست تا از آنها حمايت كنند.[8] در قزوين، تظاهراتى در بيستونهم دى ماه براى ملى شدن صنعت نفت برقرار گرديد. آيت اللّه كاشانى پيامى براى اين اجتماع بزرگ ارسال نمود كه توسط روحانى مبارز شهر آقاى سيدضياءالدين سيدجوادى، به عنوان افتتاحيه ميتينگ،قرائت گرديد. آيتاللّه در اين پيام، «مسلط كردن جمعى از اراذل و اوباش و دزد و خائن بهنام هيئت حاكمه بر امور اين كشور» را به «سياست استعمارى انگليس» نسبت داد و اعلام نمود كه «طبقات ملت ايران در اغلب ولايات و شهرستانها قدعلم كرده خواستار ملى كردن صنعت نفت» هستند، لذا « بر اهالى قزوين فرض است در اين جهاد با عموم ملت ايران هماهنگ شده و با تمام قوا براى ملى كردن صنعت نفت بكوشند كه از وظيفه مقدس دينى و اجتماعى غفلت نكرده باشند.»[9]
آيتاللّه كاشانى در موضع رهبرى نهضت، سعى مىكرد تا موانع قيام مردم را نيز برطرف نمايد. آيتالله، جهانشاه صمصام، استاندار غرب را كه براى طرفداران نهضت مزاحمتهايى ايجاد مىكرد، مورد خطاب قرار داد و با ارسال پيامى از او خواست تا از ابراز احساسات مردم جلوگيرى به عمل نياورد و به او گفت: «مگر شما عمال انگلستان، و ايران مستعمره اوست كه بر عليه مصالح ملت و مملكت قيام نمودهايد؟».[10]
آيتالله نيز افكار عمومى جهانى را نيز مدنظر داشت و با خبرنگاران خارجى نيز مصاحبه به عمل مىآورد تا افكار عمومى جهانى را به مظالم انگليس و خواست ملت ايران متوجه كند.
بىشك نقش آيتاللّه كاشانى در ملى شدن صنعت نفت، نقش اول جنبش است، اما تاريخنويسى دهههاى اخير كه يا توسط ماركسيستهاى چپگرا يا ناسيوناليستهاى راستگرا صورت گرفته است، عمداً نقش آيتاللّه كاشانى را مغفول گذاشتهاند. گاهى چنان غيرمنصفانه تاريخ را منحرف نمودهاند كه قلم از گلهمندى آن نيز شرم دارد. اينان حتى به اعتراف دكتر مصدق ـ كه در تلگراف به آيتاللّه كاشانى نوشت «تأييدات و اقدامات شجاعانه حضرت عالى، هميشه اساس موفقيت ملت ايران در اين مبارزه تاريخى بوده است.»[11]ـ نيز توجه ندارند.
عظمت و تأثير آيتاللّه كاشانى از نظر خبرنگاران خارجى دورنماند. خبرنگار پرسروصداى روزنامه ديلىاكسپرس انگليسى، آقاى سيفتون ديلمر كه تحت تأثير عظمت آيتالله قرار گرفته بود، از وى سؤال كرد «چرا مردم تو را بيش از شاه دوست
]اطلاعيه آيتالله كاشانى در مورد تظاهرات روز 18 اسفند ماه 1329[
]گزارش شهربانى خراسان در مورد نامههاى آيتالله كاشانى به روحانيون شهرستانها
دائر بر همكارى با سخنرانان تظاهرات]
دارند؟ آيتاللّه خنديد و احساس كرد كه ديلمر مىخواهد او را وادار به محافظهكارى كند ولى او با آرامش جواب داد : «مردم كسى را كه براى آنها كوشش كند و به خاطر منافع آنها مجاهدت كند دوست دارند.» ديلمر در نامهاى كه به ديلى اكسپرس براى ارسال مصاحبهاش با آيتالله، نوشت گفت: «مصاحبه با سياستمدارى كه بلاشك در اين بيست سال گذشته مانندش را نديدم يعنى بعد از آنكه بيست سال پيش در واقعه آتشسوزى ريسختاك با هيتلر مصاحبه كردم.»[12]
نقش عالمان و مراجع شيعه در ملى كردن نفت
يكى از خصائص نهضتها و انقلابهاى ايران چند شهرى بودن آن است و اين به دليل پيوستگى روحانيت شيعه به يكديگر و داشتن آرمانهاى مشترك آنها و تبعيت از مركزيت يعنى مرجعيت و حضور روحانيت با نفوذ در سرتاسر ايران است.
نهضت ملى شدن صنعت نفت در بسيارى از شهرهاى ايران موجب جنبش مردم به رهبرى روحانيت گرديد. روحانيون بزرگ ايران براى ملى شدن صنعت نفت دست به مبارزه زدند و مردم را براى پيروزى بسيج كردند.
آيتاللّه بروجردى كه اعلم علماى آن زمان بود و در دى ماه سال 1323 به قم آمده بود، همّ خود را مصروف سروسامان بخشيدن به حوزه زخمخورده قم داشتند و كمتر وارد مسائل سياسى مىشدند؛ اما در مسئله نفت به روايت آيتاللّه سلطانى، مىفرمودند: «البته روحانيت به هيچ وجه نبايد با اين حركت مخالفت كند. اگر با اين حركت مردمى مخالفت كند و اين حركت ناكام بماند، در تاريخ ايران ضبط مىشود كه روحانيت سبب اين كار شد؛ لذا به آقاى بهبهانى و علماى تهران نوشتم كه مخالفت نكنند.»[13]
آيتاللّه واعظزاده خراسانى نقل مىكند كه «آيتاللّه بروجردى به خاطر آن روح انقلابى كه داشت از نهضت ملى نفت» حمايت مىكرد.[14]
گرچه حمايت آيتاللّه بروجردى جنبه اثباتى كمترى داشت و در جايى اطلاعيه يا فتوايى صادر نكرد، اما مخالفت نكردن وى و تأييدهاى ضمنى او مىتوانست كمك بزرگى به رهبران نهضت باشد.
به دنبال طرح ملى شدن صنعت نفت مراجع ديگر و عالمان وقت مانند «آيتالله العظمى خوانسارى، آيتاللّه بهاءالدين محلاتى (در شيراز)، آيتاللّه شاهرودى، حجةالاسلام سيدمحمود روحانى قمى و عدهاى ديگر از علما و مراجع تقليد با صدور فتاواى خود ضمن تجليل از آيتاللّه كاشانى، نظر ايشان را در مورد ملى شدن صنعت نفت قوياً مورد تأييد قرار دادند.»[15]
آيتاللّه محمدتقى خوانسارى كه از مراجع ثلاث قم بودند، در فتوايى اعلام نمودند «اگر از پيغمبر(ص) بپرسند كه يك منبع مهم و فوقالعاده ثروت «طلاى سياه» و عايدات بىپايانى كه هر روز ميليونها تومان از آن منبع خداداد، حقوق حقه اين ملت را به رايگان در طبق اخلاص گذارده و تقديم اجنبى شود و مملكتى كه از 15 ميليون، 14 ميليون آنها فاقد وسائل زندگى هستند و هرروزه دچار مخاطرات مختلفه و مبتلاى به موت اصغر و اسود شوند، نه معاش و نه لباس، نه زندگى داشته باشند و از اين منبع عظيم استفاده و بهره قابلى نبرند، چه صورت دارد؟... ]حضرت[ نسبت به ما كه دارايى و اهتمام خود را صرف بنده كردن آزادگان مىكنيم چه خواهند فرمود؟
... مسلط نمودن اجنبى بر نفت كه مايه حيات اين ملت است، غير از خفّت عقل و بىعلاقگى به جامعه و عدم توجه به مقررات و وظايف دينى و ضعف ادراك و عدم رعايت مصالح و مفاسد جامعه چيز ديگرى نبوده و نيست.» آيتاللّه خوانسارى در پايان افتاء خود آيتاللّه كاشانى را ملاك قرار دادند و افزودند «خصوصاً با اينكه مثل حضرت مستطاب آيتاللّه كاشانى دامت بركاته كه مجتهدى عادل و باشهامت و دلسوز و فداكار براى مصالح دين و دنياى مردم، با اين همه جديت ترغيب و تحريص و مردم را بيدار مىكند، ديگر مجال عذرى براى كسى نمىماند».[16]
آيتاللّه محلاتى، عالم و مرجع مردم شيراز، نيز در اعلاميهى خود كليه قراردادهايى را كه دولتهاى غيرمشروع امضا كردهاند باطل اعلام كرد و نوشت: «قراردادهاى تحميلى سابق بين كشور ايران و كمپانى نفت چون علاوه بر اينكه بهدست حكومتهاى جابره كه شرعاً و واقعاً ولايتى بر اهالى مسلمانان و ملت مظلوم اين كشور نداشتهاند، به ضرر فاحش و برخلاف مصلحت مسلمانان بوده، لغو و بىاثر است. و اكنون هم تهيه وسائل براى كوتاه كردن دست اجانب از سوءمداخله در كار مسلمين و اعاده عظمت و استقلال تام كشور اسلامى ايران عزيز از اهم تكاليف هر مسلمانى است.» آيتاللّه محلاتى در پايان اعلاميه خود در حمايت و تأييد آيتاللّه كاشانى نوشت: «البته آقاى آيتاللّه كاشانى دامت بركاته نظر به همين مقدمات معروضه ابقاى معادن نفت در دست شركت اجنبى مخالف نظرشان است و به همين دليل كه عرض شد ملى شدن آن را لازم مىدانند. بنابراين همكارى و مساعدت با حضرت معظمله در اين مقصود شريف و هدف حياتى فريضه و ذمّه هر مسلمانى است.»[17]
آيتاللّه حاج شيخ عباسعلى شاهرودى[18] در اطلاعيهاى اعلام كرد «جاى هيچ گونه ترديدى نيست كه كوتاه كردن دست اجانب از كشور و مسلمين و ملى نمودن صنعت نفت در سراسر كشور بر هر مسلمانى لازم و واجب است.» وى در حمايت و تأييد آيتاللّه كاشانى افزود «خصوصاً كه مثل حضرت آيتاللّهالعظمى آقاى كاشانى دامت بركاته العالى در رأس اين نهضت مقدس بوده و تمام اوقات شريف خود را مصروف در رفع ظلم و جور و تأمين آسايش مسلمين مىفرمايند... بر مسلمانها لازم است از وجود محترم امثال ايشان تبعيت و قدردانى نمايند و روى موازين شرع و دين مقدس اسلام براى مسلمين در اقدام بر (ملى شدن صنعت نفت در سراسر كشور) جاى هيچگونه شبهه و ترديدى نيست.»[19]
]اطلاعيه آيتالله خوانسارى در مورد وجوب ملى شدن صنعت نفت[
از سويى ديگر، آيتاللّه سيدحسن چهارسوقى، از علماى پرطرفدار اصفهان، در جواب استفتاى عدهاى از مردم، بقاى شركت نفت را از موارد سلطه كفار بر مؤمنين شمردند و فرمودند: «حرمت تسليط اجانب و كفار بر مسلمين و اموال و نفوس و اعراض و نواميس آنها از بديهيات و مسلمات و جاى هيچ شبهه و ترديد نيست ولن يجعل الله للكافرين على المومنين سبيلا». سپس در مورد لزوم مبارزه عمومى افزود: «و فرقى نيست در اين جهت بين دولت و ملت. همه در نفع و ضرر شركت دارند، بلكه بر دولت بيشتر لازم است جدّيت و اهتمام در قطع يد اجانب و بيگانگان.» آيتاللّه چهارسوقى در لزوم اطاعت از آيتاللّه كاشانى اضافه كرد: «در اين موضوع پيروى از حكم مطاع و فرمايش متبع حضرت آيتاللّه كاشانى دامت بركاته لازم است.»[20]
آيتاللّه حاج شيخ باقر رسولى عالم و پيشواى مردم گيلان نيز در پاسخ استفتاى عدهاى از مؤمنان اعلام كرد: «لزوم استرداد حقوق مغصوبه از ستمكاران ضرورى و مُجْمعٌ عليه جميع ديانات و اقوام و ملل مختلفه مىباشد... بنابراين پيروى و همكارى با حضرت آيتاللّه كاشانى مدظله و جبهه ملى ادامالله بقائهم و هر سازمانى كه بر عليه ستمكاران تأسيس شده، لازم و متحتم است.»[21]
آيتاللّه حاج سيدمحمود روحانى قمى[22] از علماى بزرگ و فقهاى بنام قم در فتوايى اعلام نمود و نوشت: «نفت و معادن آن ملك مسلمين و مال ايرانيان است و منافع او را اجانب مىبرد و چندين ميليون جمعيت از زن و بچه ايرانى دچار بدبختى و بيچارگى است كه در نتيجه هموطنان ما دچار فساد اخلاق و اختلافات مسلكى كه عالم بشريت را تهديد مىنمايد، شدهاند و اگر منافع منابع اين مملكت عايد ملت شود، تمام بدبختىها و پريشانىها مرتفع خواهد شد... و اين حكم روى موازين شرع و از ضروريات دين است و مطابق نص آيه مباركه «لن يجعلالله للكافرين على المؤمنين» واضح و مبرهن است.»
آيتاللّه قمى رهبرى آيتاللّه كاشانى را در اين فتوا مورد تأييد و آن را ملاك حقانيت لزوم ملى شدن نفت اعلام نمود و نوشت «با توجه به اينكه مثل حضرت آيتاللّه آقاى حاج ابوالقاسم كاشانى دامظله كه از اول عمر و زندگانى خود اشتغال به اصلاح امور مسلمين و خيرخواهى مردم و مبارزه با دشمنان دين و دنياى مسلمين بودهاند و در مقام دفاع از حقوق حقه ايرانيان از هيچ گونه فداكارى و مبارزه دريغ ننمودهاند و با اطلاع كاملى كه از سياست دارند و در رأس اين نهضت مقدس قرار گرفتهاند و با كمال جديت، امر و قيام مىفرمايند بر ملى شدن صنعت نفت در سراسر كشور، راهى براى شبهه باقى نماند. بنابراين بر تمام مسلمين و هموطنان عزيز حتم و لازم است كه نهايت سعى و كوشش را مبذول دارند تا گريبان خود را از چنگال جابرانه اجانب خلاص و سعادت را نصيب خود نمايند.»[23]
] فتواى آيتالله حاج سيد محمود روحانى در مورد وجوب ملى شدن صنعت نفت[
همچنين آيتاللّه حاج شيخ محمدرضا كلباسى از علماى بزرگ مشهد نيز در پاسخ به استفتايى در مورد ملى شدن نفت نوشت: «... طلب حق و گرفتن آن از وظايف اوليه هر مسلمانى است... ترديدى ندارم كه معادن نفت ايران حق اوليه ايرانيان است... اعتراف مىكنم كه زبونى و سستى خودمان باعث شده كه اين ثروت هنگفت ملى سالها به رايگان در اختيار ديگران باشد و غاصبانه حق مشروع ما را تاراج نمايند... امروز بر فرد فرد مسلمانان لازم است كه از موقعيت استفاده و نسبت به استيفاى حقوق حقه خود از شركت نفت و ملى شدن آن مجاهدت، و مساعى جميله حضرت آيتاللّه كاشانى را پشتيبانى نمايند.»[24]
همچنين حجج اسلام آقاى حاج سيدحسين خادمى و حاج شيخ مرتضى مدرسى اردكانى از اصفهان و حاج سيدمصطفى سيدالعراقين و آيتاللّه حاج شيخ مهدى نجفى نيز در حمايت از ملى شدن نفت اعلاميههايى صادر كردند.[25]
] فتواى آيتالله محمدرضا کلباسی در مورد وجوب ملى شدن صنعت نفت[
آيتاللّه فقيه سبزوارى از علماى مشهد نيز فتوايى داير بر لزوم خلع يد از شركت نفت صادر كرد.[26]
علما، رهبرى آيتاللّه كاشانى را در جنبش ملى كردن صنعت نفت پذيرفته و از مردم مىخواستند كه از معظمله پيروى و اطاعت و كمك و همكارى نمايند. بديهى است اين عالمان كه هر كدام در حوزه خود داراى نفوذى بودهاند، تأثير وافرى در بسيج عمومى و مردمى كردن مبارزه براى ملى كردن نفت داشتهاند.
1. روزنامه اطلاعات، 30/9/ 1329
2. حسنين هيكل، ايران كوه آتشفشان، ترجمهى سيدمحمد اصفيايى، صندوق پستى 209، قم، بىتا، صص 70ـ 72
3. باختر امروز، 4/11/ 1349
4. روزنامهى شاهد، 7/11/ 1329
5. همان، 10/12/ 1329
6. سيدحسين خوشنيت، سيدمجتبى نوابصفوى، انديشهها و مبارزات و شهادت او، ص 54
7. سند شمارهى 15
8. سند شمارهى 16
9. روزنامهى شاهد، 1/11/ 1329
10. روزنامهى كيهان، 16/10/ 1329
11. باختر امروز، 7/8/ 1330
12. حسنين هيكل، ايران كوه آتشفشان، ص 95
13. مجله حوزه، شماره 43ـ44، ص 36
14. همان، ص 227
15. گروهى از هواداران نهضت اسلامى ايران و اروپا، روحانيت و اسرار فاش نشده از نهضت ملى شدن صنعتنفت، انتشارات دارالفكر، ص 15
16. روزنامهى شاهد، 24/11/1329 و سند شمارهى 17
17. پيشين، ص 91
18. آيتاللّه حاج شيخ عباسعلى شاهرودى در سال 1320(ه .ق) در شاهرودى متولد شد. پس از تحصيلاتابتدايى به حوزه مشهد رفت و پس از فراگيرى سطوح عاليه به قم مهاجرت و در درس آيتاللّه شيخ عبدالكريمحائرى شركت نمود. وى به زودى به درجهى اجتهاد نايل آمد. پس از فوت حاج شيخ، خود تدريس خارج فقه راشروع كرد. درس خارج وى بعد از شهريور 1320 يكى از درسهاى پررونق قم بود. وى علاوه بر رسالهى عمليهچندين كتاب اصولى و فقهى و كلامى نوشته است. آيتاللّه شاهرودى در سال 1383(ه .ق) در سن 63 سالگىوفات نمود و در قم دفن شد.
19. همان، ص 94
20. دو نكته در اين فتاوى قابل دقت است. مبناى فتواى علما بر اصل عدم سلطه يا قاعده نفى سبيل بود كه اززمان بهوجود آمدن استعمار، دكترين نوين مبارزاتى علماى شيعه را شكل مىدهد يعنى همان مبنايى كه درنهضت تنباكو و جهاد عالمان شيعه با روسها و سپس نهضت امام خمينى مبنا قرار مىگيرد.
21. همان
22. آيتاللّه سيدمحمود روحانى قمى در سال 1307ق در خانوادهاى روحانى در قم متولد شد. پس از اتمامسطح به نجف مشرف شد و در درس آيتاللّه سيدابوالحسن اصفهانى شركت كرد و مدتى نيز در حوزه مشهد ازمحضر آيتاللّه آقاحسين قمى بهره برد و پس از مراجعت به قم از مدرسين به نام قم شد. وى پدر مرحومآيتاللّه سيدمحمد روحانى و آسيدصادق روحانى است.
23. خواندنيها، سال 11، شمارهى 60 و سند شمارهى 18
24. روزنامهى شاهد، 1329/16/12 و سند شمارهى 19
25. همان، صفحه دوم
26. غلامرضا جلالى، تقويم تاريخ خراسان، مركز اسناد انقلاب اسلامى، تهران 1377، ص 118