پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ با نگاهی به مواضع نهضت آزادی در دوران دفاع مقدس، میتوان پی برد که مواضع این گروه در دوران جنگ تحمیلی همواره با مواضع امریکا و غرب به عنوان پشتیبان رژیم بعث عراق همسو بوده است.
این نوشتار برخی از مواضع مشترک نهضت آزادی با غرب در دوران دفاع مقدس را مورد بررسی قرار میدهد.
1. شبههافکنی درباره علل آغاز جنگ تحمیلی
آمربکا و متحدان غربیاش بارها در مطبوعات و رسانههای گروهی نسبت به شعارهای انقلاب اسلامی ایران واکنش نشان داده و مواضع صریح ایران در برابر مستکبران جهانی، حمایت از مستضعفین جهان، شعار صدور انقلاب و... را مترادف با جنگ طلبی و روحیه تهاجمی ایران دانسته و به همین دلیل، سعی در تحریم و فشار سیاسی ایران داشتند. در همین رابطه روزنامه لوموند در 17 مه 1980 نوشت: «دولت ايران در امور داخلي كشورهاي ديگر، [با عنوان] صدور به اصطلاح انقلاب ايران دخالت ميكند...»
نهضت آزادی هم در مواضعی همسوء با غرب، شعارها و آرمانهای امام و مسئولان نظام در دوران جنگ تحمیلی را نادرست میدانست و اعتقاد داشت شعارهای حمایت از مستضعفین، صدور انقلاب و... باید از مواضع ایران حذف شود.
در تحلیل نهضت آزادی، اتخاذ سیاست صدور انقلاب از سوی جمهوری اسلامی یکی از دلایل اصلی شروع جنگ تحمیلی قلمداد میشد. در این رابطه آنها با کنایه اشاره میکردند: «انقلاب کالا نیست که در کولهپشتی سربازان و رزمندگان قابل حمل و صدور باشد...» و بیان میداشتند: «... یکی از علل و اسباب داخلی که موجب تهاجم خارجی به سرزمین انقلاب کرده میشود ذهنیات انقلابیون و رهبران درباره صدور انقلاب است...»
مهدی بازرگان، دبیر کل نهضت آزادی نیز در در اوایل سال 1362 طی سخنانی صدور انقلاب را عامل اصلی آغاز جنگ عنوان كرد و حمله رژیم بعث عراق به ایران را طبیعی دانست. وی پیش از این نیز طی نامهای به امام خمینی در این رابطه نوشته بود: «...ممکن است نمونه آورده یا ادعا شود که ما خود را موظف میدانستیم استکبار و الحاد و استثمار و استضعاف را در دنیا ریشه کن سازیم. به ما خواهند گفت که طبق قرآن و تاریخ، نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و خاتمالنبیین علیهم السلام و الصلوه، مأمور و مأذون آن نبودند! شما چطور به خود حق دادید با قبول خونریزیها و خرابیها درصدد صدور و حاکمیت اسلام برآئید؟»
بازرگان در کتاب "انقلاب ایران در دو حرکت" هم به این موضوع اشاره کرده و نوشت: «...وقتی اهداف انقلاب در حرکت دوم اوج گرفته صدور انقلاب همراه با مستکبرکوبی و کفرستیزی سایه بر سایر اشتغالات انداخت، حمله نظامی عراق در 31شهریور 59 بعنوان ارمغانی از غرب که انتظار آن را داشتند و باید به استقبالش شتافت با خونسردی و سربلندی پذیرفته شد.»
2. مواضع نهضت آزادی و غرب بعد از فتح خرمشهر
بعد از شکستهای متوالی رژیم بعث در جنگ تحمیلی، بسیاری از رسانهها و شخصیتهای غربی سخن از سازش، گفتگو و پایان جنگ مطرح ساختند و تلاش داشتند بعد از پیروزی مردم ایران در خرمشهر، فضای برون رفت از بحران را از طریق تغییر سیاستها در ایران پیگیری کنند. از این رو، خیل عظیمی از مصاحبههای مطبوعاتی و رسانهای غرب و قطعنامههای سازمان ملل بر موضع "آتشبس" تاکید داشتند. پذیرش آتش بس به معنای عدم پذیرش تجاوز عراق تلقی میشد.
در همین رابطه، بلافاصله بعد از فتح خرمشهر، آسوشیتدپرس خبر داد: «این پیروزی ایران، سازمان ملل، بازار مشترک اروپا و دیگر کشورهای آسیا و آفریقا را برای پایان دادن به جنگ از طریق مذاکره به تکاپو انداخت...»
علاوه بر این، سازمان ملل نیز با صدور قطعنامهای در 21 تیرماه 1361 خواستار آتشبس شد. در قطعنامه شماره 514 اعلام شد که «1ـ خواستار آتش بس و خاتمة فوري كلية عمليات نظامي است. 2ـ خواستار عقب كشيدن نيروها به مرزهاي شناخته شده بينالمللي است. 3ـ تصميم ميگيرد كه گروهي از ناظران سازمان ملل متحد را به منظور بررسي، تائيد و نظارت بر آتش بس و عقبنشيني اعزام دارد...»
همزمان با ادعاهای غرب مبنی بر پایان جنگ و پذیرش آتشبس، نهضت آزادی این مواضع غرب را تکرار کرد و بارها در بیانیه ها و مواضع خود بر آن تاکید داشت.
در همین رابطه مهدی بازرگان در نامه محرمانهای به امام خمینی که در 3 اسفند 1362 منتشر شد، تاکید داشت که نهضت آزادی مترصد تغییر سیاستهای جنگ در ایران است. او نوشت: «نظر ما تغيير کلي سياست جنگي و برنامه، از نفي به اثبات و از تخريب و تجاوز به امنيت و دفاع است». در ادامه این نامه آمده بود: «بديهي است آن زمان که صدام ديکتاتور عراق در تاريخ 30 شهريور 1359 تجاوز آشکار به مرز و بوم و به جان و مال ما کرد، وظيفه انقلابي و قانوني همگي و بالاتر از آن حکم خدا اين بود که با تمام نيرو تا آخرين نفر و نفس بجنگيم و دشمن غاصب غدار را از خاکمان بيرون کنيم، که خوشبختانه به همت جوانان و پيران غيور و ايثارگر و پيروي ملت شهيدپرور از رهبر متوکل و با تلاش مسئولين مصمم، موفق شديم. آن کارزار، قتال في سبيل الله بود، براي دفاع از آدمها از آب و خاکمان، و خداوند رحمان عليم قدير، عليرغم قلت عدد و نابرابري نيروها، نصرتمان داد تا آنجا که دشمن با خواري و پشيماني راه فرار اتخاذ کرد و زبان به تسليم و تمنا گشود. اما مجوز ادامة جنگ...براي ما روشن نيست.»[1]
در راستای این نگرش، در قطعنامه كنگره پنجم نهضت آزادي ايران تاکید شده است که ایران از فرصت به دست آمده بعد از فتح خرمشهر به خوبی استفاده نکرده و چنین تذکر میدهند که ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر مبتنی بر ارزيابيهاي غير واقع بينانه بوده است: « بعد از فتح خرمشهر كه موفقيت ممتازي در جهت نظامي، سياسي و اسلامي براي ايران پيدا شده و خصم خود را ناچار ديده بود راه توبه و تسليم پيش گيرد و همسايگان حاضر شده بودند تضمينهايي بدهند، دولت ميتوانست به مصداق آيه كريمه «و ان جنحوا للسلم فاجنح لها و توكل عليالله انه هوالسميع العليم» از فرصتهاي مناسبي كه براي اتخاذ و اعمال خط مشيهاي مؤثر جهت ختم موفقيتآميز جنگ فراهم شده بود استفاده كرده و مطابق مصالح و منافع ملت ايران اقدام نمايد. اما به دليل ارزيابيهاي غير واقع بينانه و رويدادهاي بعدي به طور مناسب از آن شرايط و فرصتها استفاده نشده است.» [2]
3. بی حاصل دانستن مقاومت مردم ایران در جنگ تحمیلی
غرب به هر وسیلهای تلاش داشت با سیاهنمایی و تاکتیکهای تبلیغاتی، مبارزات مردم ایران با رژیم بعث عراق را کوچک و بی ارزش نشان دهد. آنها در این مسیر در برخی از برنامههای تلویزیونی خود، از بی فایده بودن هزینههای مالی، جانی و نظامی ایران سخن به میان میآوردند.
در همین زمینه، نهضت آزادی هم طی بیانیههای خود بعد از فتح خرمشهر، عملکرد رزمندگان ایران و نثار شهید را زیر سوال میبرد. مهدی بازرگان در این رابطه میگفت: «جواب اين همه کشته و شکسته ـ چه داوطلب فعال و چه منفعل برکنار ـ و ويرانيها و از دست رفتهها و محروميتها را چگونه ميتوان داد؟ مرگ و محروميتها و ويرانيهايي که پايان آن معلوم نبوده هردم بر وسعت و شدتش افزوده ميشود...» [3]
4. بزرگ جلوه دادن دشمنان انقلاب اسلامی و ضعیف نشان دادن نیروهای نظامی ایران
غرب همواره در تبلیغات خود به قوی بودن رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی اشاره می کرد و در عین حال، توسط زرق و برقهای رسانهای تلاش داشت تا ایران را ضعیف جلوه دهد و از این طریق بتواند با عملیات روانی منفی، نیروی رزمندگان اسلام را با یاس و ناامیدی مواجه سازند.
در این رابطه، رادیو بیبیسی به دروغ گزارش میداد: «غنایمی که از ایرانیان به دست عراق افتاده است آنچنان فراوان است که صدام حسین تعداد 120 تانک چیفتن را به کشور دوست خود اردن هدیه کرده است.» خبرنگار ساندي تلگراف نیز در گزارش خود نوشت: «ما از پارك عظيم زعورا در بغداد بازديد كرديم. در اين پارك تانكها، سلاحهاي سبك و سنگين كه عراقيها از ارتش ايران به غنيمت گرفتهاند به معرض نمايش گذاشته شده است. مقدار و ميزان سلاحهاي به غنيمت گرفتهشده توسط عراق، چشم را خيره ميكند.»
در سوی مقابل، همین رسانهها میکوشیدند ایران را ضعیف نشان دهند. بخش فارسي راديو امريكا در گزارشهایی به کذب از تعطيل شدن نانواييها، كارخانجات و ... در ایران به خاطر كمبود سوخت خبر میداد. نيويورك تايمز هم اعلام میکرد که پالايشگاههای ایران خاكستر شده و بنادر با خاك يكسانشده است. رسانههای غربی همچنین میکوشیدند برای تضعیف روحیه مردم، وضعیت داخلی کشور را بحرانی نشان دهند.
در همین راستا و در بحبوحه دفاع مقدس، مهدی بازرگان از قدرت فراوان غرب و متحدان رژیم صدام در روند جنگ میگفت. در یکی از تحلیلهای وی آمده است: «...اسرائيل مکار کهنه کار اگر تا به حال دست به عمل عمدهاي در ايران و عراق نزده است، آيا خواهد گذاشت که سپاه و بسيج ما به راحتي راهي قدس شود؟ غير از اسرائيل آيا آمريکا و ابرقدرتها و خود شوروي ممکن است تماشاچي صحنهها و پيشرفتهاي ما، يا فتنههاي عليه خودشان شوند و موذيانهتر، مهلکتر و قاطعتر از گذشته اقدام نکنند؟» [4]
نهضت آزادی در نامه به اعضاي شوراي عالي دفاع پيرامون مسئله جنگ و صلح تاکید میکند که رژیم بعث عراق بسیار قوی است و در نقطه مقابل، امکانات ایران محدود است. به اذعان آنها «...[ما] فرصت تجديد قوا و تجهيز را به تدريج از دست ميدهيم يعني روزبهروز نيازمندتر به اسلحه مستكبريني ميشويم كه خيال براندازي آنها را در سر ميپرورانيم.» [5]
بدین ترتیب، نهضت آزادی در دوران جنگ تحمیلی با اعلام مواضع خود در مواقع مختلف، کاملا همسو با امریکا و غرب گام برداشت.
1- مهدی بازرگان، نامه محرمانه دبيركل نهضت به رهبر انقلاب در مورد جنگ، 3 اسفند 1362.
2- قطعنامه كنگره پنجم نهضت آزادي ايران، اسفند1361.
3- مهدی بازرگان، نامه محرمانه دبيركل نهضت به رهبر انقلاب در مورد جنگ، 3 اسفند 1362.
4- مهدی بازرگان، نامه محرمانه دبيركل نهضت به رهبر انقلاب در مورد جنگ، 3 اسفند 1362.
5- نهضت آزادی ایران، نامه به اعضاي شورايعالي دفاع پيرامون مسئله جنگ و صلح، 18 فروردین1364.