پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ با دستگیری آیتالله محمد یزدی توسط ساواک و
زندانی کردن وی علما و مردم کرمانشاه نسبت به این عمل واکنش نشان دادند. آيتالله
اشرفی اصفهانی در روز 23 مرداد 1357 در اجتماع کثيری از مردم کرمانشاه، که در
مسجد آيتالله بروجردی جمع شده بودند، نسبت به دستگيری علمای مذهبی اعتراض کردند و
این عمل رژیم را محکوم کردند. در این زمینه در کتاب «خاطرات آیتالله یزدی» که
توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است میخوانیم:
آیتالله
اشرفی اصفهانی در یک سخنرانی نسبت به
دستگيری و زندانیکردن آیتالله محمد يزدی و اعتصاب غذای او در زندان کرمانشاه
اشاره کرد و به پليس هشدار داد: «هر روز جمعی از مردم و روحانيون کرمانشاه نزد ما
آمده و میگويند آیتالله محمد يزدی در زندان اعتصاب غذا نموده و ما نيز اعتصاب
غذا بکنيم و يا برعليه پليس تظاهرات به راه میاندازيم...». در جريان اين سخنرانی،
مردمِ خشمگين کرمانشاه در مسجد آيتالله بروجردي عليه پليس شعار دادند و براي
نابودي مأموران صلوات فرستادند.
آیت
الله محمد یزدی ماجرای اعتصاب زندانیان و تسلیم شدن رئیس زندان در برابر خواستههای
آنها را اینچنین روایت میکند:
«مدتى
بعد از اقامت ما در زندان كرمانشاه، زندانيان براى اعتراض به وضع زندان، دست به
اعتصاب زدند. چند روز بعد رئيس زندان به سلول ما آمد و پس از سلام و احوالپرسى و
تعارفات معمول گفت: آقاى يزدى! بچههاى زندان چه مذهبى و چه غيرمذهبى به شما
احترام مىگذارند. بسيارى از اينها نماز نمىخوانند و با اين حال به شما علاقهمند
هستند. روى اين حساب از شما مىخواهيم به ما كمك كنيد تا به وضعى كه به وجود آمده
خاتمه دهيم تا كار به شورش زندانيان منتهى نشود».
در پاسخ گفتم: «جناب سرهنگ! هر كس ديگر هم جاى
من بود، اين كار را مىكرد. در واكنش به شرايطى كه شما در اينجا به وجود آوردهايد،
كارى كه زندانيان كردهاند، كار كوچكى است و بايد بيشتر از اينها انجام مىدادند.
مأموران شما يكى از زندانيان را به شيوه وحشيانهاى كتك زدهاند و سايرين در حمايت
از زندانى مضروب دست به اعتصاب غذا زدهاند. بنابراين من با شما در حل اين قضيه
همكارى نخواهم كرد، مگر اين كه شما به طور رسمى از آن زندانى عذرخواهى كنيد».
«رئيس
زندان كه از صحبت با من نتيجهاى نگرفته بود، از سلول خارج شد و بعد معاونش را
فرستاد تا با من صحبت كند و اعلام كند كه ديگر كسى را كتك نخواهند زد. بعد از آن
بود كه من تصميم گرفتم با بچههاى مذهبى زندان راجع به قضيّه اعتصاب جلسهاى
بگذارم و به آنها از طرف رئيس زندان وعده دهم كه ديگر كسى در اينجا مورد ضرب و جرح
قرار نخواهد گرفت. در عوض شما دست از اعتصاب برداريد؛ چرا كه اين اعتصاب، بنيه
جسمانى شما را هم تحليل برده است؛ ضمن اين كه شما به هدف خود كه واداشتن
زندانبانان به تجديد نظر در برنامههاى اينجاست، نائل آمديد و بيش از اين هم
خواستهاى نداشتهاید. بعد به ما اطلاع دادند كه صحبتهايمان در جمع زندانيان اثر
خود را گذاشته است و آنها تصميم گرفتهاند كه اعتصاب خود رابشكنند».