پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سازمان مجاهدین خلق یکی از جریانات سیاسی بود که پس از سقوط رژیم پهلوی، به یک جریان معارض و چندی بعد معاند نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد بطوری که با جنایتهای تروریستی خود در سالهای 60 و 61 میتوان آنها را به عنوان منفورترین گروهک تروریستی تاریخ ایران نام برد.
سازمان منافقین از همان روزهای اوج انقلاب به انحاء مختلف در مقابل نظام نوپای جمهوری اسلامی ایستاد. نخستین مواضع سازمان در تقابل با مواضع نظام و مردم، طرح انحلال ارتش، تشنجآفرینی در انتخابات مجلس خبرگان و تحریم رفراندوم قانون اساسی بود. چند ماهی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که دستگیری محمدرضا سعادتی از اعضای رده بالای سازمان به جرم جاسوسی برای شوروی نقل محافل خبری شد. این اتفاق در حالی رخ داد که مسعود رجوی و موسی خیابانی رهبران اصلی سازمان برای دیدار با امام خمینی به منظور پارهای از مذاکرات به قم رفته بودند. دستگیری سعادتی چالش ذهنی شدیدی در فضای سیاسی کشور درباره مجاهدین خلق ایجاد کرد.
در سال 1358 ، عدم موفقیت سازمان در انتخابات ریاستجمهوری و مجلس، حضور یاران رجوی را در عرصه سیاسی و نقشآفرینی در قدرت مختل کرد. بر این اساس رفته رفته سازمان خود را به بنیصدر -رئیسجمهور وقت- نزدیک کرد و اتحاد نامیمونی بین این دو جریان شکل گرفت. اوج اغتشاشگری ائتلاف بنیصدر – رجوی در غائله 14 اسفند 1359 در دانشگاه تهران رخ داد که طی آن نیروهای مجاهدین با عناصر انقلابی به شدت درگیر شدند.با اوجگیری فتنهگریهای آنها و عزل بنیصدر، سازمان مجاهدین که خود را از همه ارکان قدرت بینصیب میدید، بدون توجه به نصایح مشفقانه امام امت، رسماً اسلحه به دست گرفت و در 30 خرداد 1360 اعلام جنگ مسلحانه کرد.
در این روز اعضای سازمان به وحشیانهترین صورت و حتی با سلاح سرد و تیغ موکتبری به جان مردم در خیابان افتادند. این آشوب نتوانست باعث به قدرت بازگشتن بنیصدر شود و او در معیت رجوی به فرانسه گریخت. اما این پایان ظلم سازمانیها علیه ملت خود نبود. مجاهدین خلق که دیگر منافقین نام گرفته بودند به هر بهانه و به هر طریقی از کشتن مردم عادی هم دریغ نمیکردند.
طی روزهای نخست تابستان 60، منافقین خسارت جبرانناپذیری به مردم و نظام برآمده از آراء آنها وارد ساختند. انفجار دفتر حزب جمهوری در 7 تیر 1360 که منجر به شهادت شهید بهشتی و 72 تن از اعضای حزب جمهوری اسلامی و همچنین انفجار دفتر نخستوزیری در 8 شهریور همان سال و شهادت شهیدان رجایی و باهنر ، اقدامات آنها بود.
علاوه بر این جنایتهای منافقین در شکنجه، ترور و کشتار مردم عادی و بیگناه چهره سفاک این گروهک را بیش از پیش هویدا کرد. از جمله این جنایتها عملیات آنها برای دستگیری و شکنجه پاسداران کمیتههای انقلاب اسلامی بود که از آن به عنوان «عملیات مهندسی» یاد میشود. شکنجههایی همچون ضربوشتم، سوزاندن نقاط حساس بدن با میلههای داغ سربی، سوزاندن قسمتهای مختلف بدن و حتی کندن پوست سر پاسداران تنها بخشی از جنایت فجیع و مشمئزکننده یاران رجوی بود.
اقدامات جلادانه و تروریستی منافقین در دهه شصت منجر به شهادت هفده هزار نفر از هموطنان و مردم این سرزمین شد که میتوان از آن به یکی از مهمترین و سختترین بحرانهای انقلاب یاد کرد.
مقابله با جلاد دهه 60
در پی اولین عملیاتهای تروریستی سازمان منافقین در سالهای آغازین دهه 60، اقدامات نهادهای انقلابی، نظاممند و سازمانیافته شد، فعالیتهای اطلاعاتی علیه گروههای محارب انسجام پیدا کرد و برخورد با تروریسم به سرعت در دستور کار قرار گرفت. نیروهای واحد اطلاعات سپاه پاسداران، کمیتهانقلاب اسلامی و گروه ضربت دادستانی انقلاب در وضعیتی کاملاً هماهنگ، همهمعادلهها و محاسبههای سازمان و حامیان خارجی آن را بر هم زدند. این"ضربات مهلک"به خانههای تیمی به فواصل سه ماه از هم عملیاتی شد. این ضربهها در هر مرحله منجر به فروپاشی یکی از بخشهای سازمان شد و هر بار ماشین کشتار سازمان را نسبت به قبل مستهلکتر و ناتوانتر میکرد.
1- ضربه 19 بهمن 1360
مهمترین ضربهنهادهای امنیتی کشور به سازمان تروریستی منافقین در روز 19 بهمن سال 60 صورت گرفت. در این ضربه، خانه تیمی مرکزیت سازمان در داخل کشور که در منطقه زعفرانیه واقع بود هدف قرار گرفت و موسی خیابانی، قائممقام مسعود رجوی در داخل کشور و نفر دوم سازمان، اشرف ربیعیهمسر مسعود رجوی و آذر رضایی همسر موسی خیابانی طی درگیری مسلحانه با پاسداران کمیته و سپاه کشته شدند.
علاوه بر خانهتیمی اصلی که در زعفرانیه واقع بود، سه خانهتیمی دیگر نیز هدف قرار گرفت: خانه تیمی یوسفآباد شمالیکه شاهرخ شمیم، فاطمه نجاری (شمیم) و محمد منجی در آن حضور داشتند؛ خانهتیمی خیابان پاسداران، خیابان بوستان که خسرو رحیمی، محمدحسن پورقاضیان، حسن مهدوی، ناهید رأفتی (مهدوی) و مهناز کلانتری در آن ساکن بودند؛ خانهتیمی خیابان خردمند شمالی که سعید سعیدپور در آن حضور داشت.
ضربه19 بهمن به مرکزیت سازمان منافقین در داخل کشور، تبعات سنگینی برای سازمان در پی داشت. این ضربه در سطح تشکیلات موجب پارهشدن رشته ارتباط بخشها با فرماندهی داخل کشور شد و در سطح سیاسی، قدرتمندی تشکیلات سازمان را برای قدرتهای حامی آن زیر سؤال برد. علاوه بر آن، پیامد روانی این ضربه نیز بسیار مهم بود، چراکه هم مرکزیت و هم اعضا را در حالت درماندگی و ترس از سرایت ضربه به بخشهای دیگر قرار داد. همچنین این ضربه باعث شده بود که مجموعه عملیاتهای تروریستی سازمان با بحران مواجه شود.
بنابر گزارش بولتن محرمانه سپاه پاسداران، پس از این عملیات،رجوی که بارها اعلام کرده بود سازمان همچنان پرقدرت به پیش میرود و سرنگونی نظام نزدیک است، این بار اعتراف کرد که ضربه کشندهای به سازمان وارد شده است.
2ـ ضربه12 اردیبهشت 1361
سه ماه پس از فرو پاشیدهشدن مرکزیت سازمان در داخل کشور، ضربهدیگری بر پیکرهسازمان منافقین وارد آمد که به نوعی مؤثرتر و اساسیتر از ضربه به مرکزیت سازمان بود. دستگاههای امنیتی این بار بخش اجتماعی سازمان را که اصلیترین بخش هدایت و مدیریت عملیاتهای ترور و تخریب را برعهده داشت، نشانه رفتند و موفق شدند مرکزیت این بخش را به کلی منهدم و زمینگیر کنند.
رأس ساعت 2 بعدازظهر روز 12 اردیبهشتماه 61، حملههماهنگ نهادهای انقلابی به بیش از 10 خانهتیمی بخش اجتماعی آغاز شد. در اثر این ضربه، بخش اجتماعی که به فرماندهی و مسئولیت محمد ضابطی ـ هدایتکنندهتظاهرات 30 خرداد و 5 مهر 1360 و مجموعه عملیات متعدد ترور و تخریب- اداره میشد و در واقع ستون فقرات ترورهای سازمان بود، کاملاً از بین رفت. به گفتهمسئولین سازمان در ضربه 12 اردیبهشت یک سازمان مجاهدین از سازمان جدا شد.فرماندهان این بخش از مرکزیت تا رده شاخه ضربه خوردند. نهاد دانشآموزی، نهاد دانشجویی، نهاد جعل، نهاد تدارکات، قسمت شهرستانهای شمال و شهرستانهای جنوب، مسئولان نهاد کارمندی و مسئولان حفاظت مرکزیت بخش اجتماعی همگی در این ضربه منهدم شدند. علاوه بر تلفات مهمی که بخش اجتماعی بر جای گذاشت نزدیک به 60 نفر نیز دستگیر شدند.
3- ضربه 19 اردیبهشت 1361
یک هفته بعد از عملیات اطلاعاتی موفق در روز 12 اردیبهشت، ضربه دیگری در روز 19 اردیبهشت به سازمان تروریستی منافقین وارد آمد و مهمترین کادرهای باقیمانده تروریسم متشکل در بخش اجتماعی سازمان در دو خانه تیمی از بین رفتند.
پایگاه فاضل مصلحتی از جمله پایگاههای مهم بخش اجتماعی سازمان بود که در ضربه 19 اردیبهشت مورد هدف پاسداران کمیته و سپاه قرار گرفت. علاوه بر این، خانه تیمی دیگری از بخش اجتماعی سازمان که در این روز مورد هدف قرار گرفت، خانه تیمی واقع در فلکه سوم تهرانپارس بود.
ضربه 19 اردیبهشت که در واقع تکمیل کننده ضربه 12 اردیبهشت دستگاههای اطلاعاتی به بخش اجتماعی سازمان بود، توانست ماشین ترور منافقین را منهدم کند و بر شعلههای ترور و ناامنی همچون آب سردی باشد.
4- ضربه 10 مرداد 61
با هماهنگی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی در تاریخ 10 مرداد 1361 بخش روابط سازمان به زیر ضربه رفت و جمعی از کادرها و اعضای تروریست کشته و زخمی و تعداد کثیری نیز دستگیر شدند.
در اطلاعیه سپاه پاسداران درباره این ضربه آمده است:«مدافعان راه الله از سحرگاه امروز در هجومی گسترده به بیش از 20 لانه فساد و توطئه منافقین دگر بار قدرت اسلام و مرگ محتوم ایادی شیطان بزرگ را به نمایش گذاردند. این عملیات...انهدام یکی از حساسترین بخشهای تشکیلات منافقین، به نام بخش روابط را به دنبال داشت. تاکنون آمار معدومین و دستگیرشدگان از مرز 65 تن گذشته است. این عناصر اکثراً از اعضا و کادرهای فعال در بخش روابط تشکیلات منافقین بودند.»
محمدحسین سبحانی از مسئولان امنیتی سابق سازمان درباره وضعیت سازمان منافقین پس از این ضربه مینویسد:«به دنبال ضربه 19 بهمن 1360... با ضربههای سراسری و همزمان رژیم جمهوری اسلامی به کلیه پایگاههای بخش اجتماعی در اردیبهشت ماه 1361 و 10 مرداد 61... در این ضربات عملاً بیش از 80 درصد کادرها و مسئولین سازمان که عمدتاً در بخش اجتماعی سازماندهی شده بودند دستگیر یا هنگام درگیریها کشته شدند... بعد از این مقطع تقریباً کلیه ارتباطات تشکیلاتی اعضای سازمان با یکدیگر در داخل تهران و شهرهای بزرگ از هم پاشیده شد.»
در نتیجهفعالیتهای اطلاعاتی سپاه پاسداران، دادستانی انقلاب اسلامی مرکز و کمیتههای انقلاب اسلامی منجر به آن شد که نهادهای انقلابی بتوانند طی ضربات سهمگین در سالهای 60 و 61، مرکزیت و بخشهای مختلف سازمان تروریستی منافقین را به زیر ضربه ببرند و اعضای مؤثر و مهرههای کلیدی تروریسم را مهار کنند.