نحوه مواجهه با بحران‌آفرینی‌های سید مهدی هاشمی

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سید مهدی هاشمی، از جمله شخصیت‌های مرموز تاریخ ایران است. او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در پناه حمایت‌های آیت‌الله منتظری، مسئولیت واحد نهضت‌های آزادی‌بخش سپاه پاسداران را به دست آورد، اما با توجه به افکار و گرایش‌های انحرافی‌اش با جذب افراد واخورده‌ شهرها و روستاهای مختلف، گروهی را به نام «گروه ضربت» در قهدریجان اصفهان سازمان‌دهی کرد و با استفاده از موقعیت بیت آیت‌الله منتظری، فعالیت‌های خود را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی آغاز کرد.


آغاز بحران سید مهدی هاشمی

سیدمهدی هاشمی تحت اندیشه‌های افراطی خود درصدد ایجاد تشکیلاتی تروریستی در جهت براندازی نظام بود. براساس اعترافات او، برای براندازی نظام جمهوری اسلامی تحت فعالیت‌های ارشادی در قم مشغول کادرسازی شد.[1] وی درصدد بود تا با یارکشی سیاسی و گسترش قدرت فعالیت خود، عرصه را بر مسئولین نظام تنگ سازد و به این منظور سعی کرد تا با نزدیک شدن به بیت آیت‌الله منتظری و جلب نظر وی به این هدف خود دست یابد.

سید مهدی هاشمی، با استفاده از موقعیت خود، دست به اقدامات خودسرانه‌ای زد که از جمله‌ آن می‌توان به اخفای مقادیر زیادی اسلحه، شبکه‌ سرقت اسناد از ادارات، به انحراف کشاندن جوانان مسلمان، سازمان‌دهی و رهبری گروه‌های متعدد، ترور، آدم‌ربایی، ایجاد اختلاف در میان پاسداران و انتشار شایعات از طریق شب‌نامه علیه مسئولان اشاره کرد.

سید مهدی هاشمی در ۱۳۶۵ در بیان جزئیات اقدامات تخریبی خود علیه نظام و طعمه قراردادن آیت‌الله منتظری برای رسیدن به این هدف می‌گوید: «ما اخباری را به ایشان می‌دادیم تا ایشان را به اطلاعات و سپاه حساس کنیم و بالاخره هم توانستیم این کار را انجام دهیم… سعی وافر داشتیم که ضعف‌ها را به آقا منتقل و ایجاد حساسیت نماییم. این کار از اول که شروع شد تا این اواخر ادامه داشت و رو به افزایش بود … در راندن افراد خالص از ارگان‌ها، هم من و هم اخوی فعال بودیم و هرکدام به نوبه خود با تماس‌هایی که جداگانه یا مجتمعاً با آقا می‌گرفتیم، دیدگاه‌های انحرافی خودمان را در لباس حق‌به‌جانبی خدمت آقا مطرح می‌ساختیم که قطعاً بدون اثر نبوده است. تلاش بی‌وقفه برای ملاقات‌دادن افراد و شخصیت‌هایی که از اوضاع و احوال کشور ناراضی و بدان معترض‌اند با حضرت آیت‌الله منتظری [انجام می‌گرفت] که طبعاً با تعداد و استمرار این ملاقات‌ها، ذهنیت ایشان در جهت همان مسائل توجیه می‌شد...»

وی در صفحه ۲۷ پرونده بازجویی خود می‌گوید: «آخرین و خطرناک‌ترین اندیشه انحرافی من این بود که با موقعیتی که نزد فقیه عالی‌قدر برای خودم درست کرده‌ام و با اعتماد مطلق بیت ایشان، انتقام بی‌مهری‌ها و کم‌لطفی‌هایی که مسئولین نسبت به من اعمال کرده و قصد حذف کامل را از صحنه دارند، بگیرم و در این رهگذر از توطئه‌گری، افشاگری، تهمت‌زدن، جوسازی و ایجاد بدبینی دریغ نمی‌ورزیدم [2]»

پیرو اقدامات مهدی هاشمی، رسانه‌های بیگانه با طرح و القای توهم «نبرد قدرت در میان مسئولین نظام»، کلیت نظام را آماج حملات خود قرار دادند و همچنین «افراد زیادی تحت تأثیر این شرایط دچار تردید عمیق شدند و بر سر یک دوراهی قرار گرفتند؛از یک‌سو قائم‌مقام را می‌دیدند که اعلامیه‌هایی با لحن حق‌به‌جانب، مطالبی تند و افتراآمیز به وزارت اطلاعات نسبت می‌داد و از سوی دیگر از مواضع امام و حقایق موجود در این زمینه اطلاع و تحلیل روشنی نداشتند».این مسأله تا حد زیادی انرژی پتانسیلی نظام را در موقعیت بحرانی جنگ تحمیلی به خود مشغول نمود.


ختم قائله باند سید مهدی هاشمی

20 شهریور 1365 خانه تیمی متعلق به مهدی هاشمی کشف شد که شامل مقادیر قابل توجهی از اقلام غرقانونی از جمله، t.n.t، مواد منفجره، سیانور، اسلحه و خشاب، سند سری مربوط به وضع مالی دولت و.... بود.

مسئول این خانه تیمی بعد از بازداشت در اعترافات خود می‌گوید: «وسایل موجود در منزل، متعلق به نهضت‌های آزادی بخش است که زیر نظر مهدی هاشمی با حکم آیت‌الله منتظری فعالیت می‌کند».

به دنبال کشف خانه تیمی، امام دستور قاطع خود مبنی بر مجرم بودن مهدی هاشمی و دستگیری وی و پی‌گیری پرونده توسط وزارت اطلاعت را صادر کرد که با مخالفت آیت‌الله منتظری همراه شد.

امام خمینی در ۱۲ مهر ۱۳۶۵، در نامه‌ای از منتظری خواستند تا به حمایت از مهدی هاشمی و منافقین پایان دهد. پس از این نامه به وزارت اطلاعات قم دستور داده شد به مهدی هاشمی دستور داده شود خود را به ستاد وزارت اطلاعات در تهران معرفی نماید. به‌دنبال این تصمیم، مهدی هاشمی در ۲۰ مهر خود را به وزارت اطلاعات معرفی کرد؛ویبازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت.

سرانجام مهدی هاشمی پس از چند جلسه محاکمه در دادگاه ویژه روحانیت به اعدام محکوم شد. در متن حکم دادگاه درباره مهدی هاشمی آمده بود: «متهم به دلیل تشکیل گروه‌های ترور و ایجاد رعب و وحشت در منطقه قهدریجان، با انجام کارهایی نظیر قتل، تیراندازی، تخریب مزارع و چاه‌های آب توسط ایادی وی و به دلیل تسلط بر سپاه و سایر ارگان‌های قهدریجان و خارج کردن منطقه از کنترل مسئولین مرکزی و جمع‌آوری و اخفای سلاح و مهمات غیرمجاز فراوان جهت تحقق اهداف قدرت‌طلبانه خود، محارب است و نیز به دلیل گمراه نمودن تعداد قابل توجهی از جوانان منطقه و غیر آن و کشاندن آنان به مسیر انحرافی خود و اخلال و کارشکنی در تحقق اهداف مقدس جمهوری اسلامی در داخل و خارج و توطئه و تحریک فراوان علیه مسئولین جمهوری اسلامی، ... به اعدام محکوم می‌گردد».

با کشف باند مهدی هاشمی و محاکمه و اعدام او، بحران آفرینی‌های وی نیز خاتمه یافت.



1. رضایی شریف‌آبادی، مسعود و عباس سلیمی نمین، نقد ساختاری «خاطرات آیت‌الله منتظری»: پاسداشت حقیقت، تهران: دفتر مطالعات و تدوین تاریخ اران، ص ۸۹

2. مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، همان، صص ۶۸-۶۹.