روایت اسناد از مبارزات آیت‌الله مشکینی علیه رژیم پهلوی

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیت‌الله علی مشکینی که در 8 مرداد 1386 دار فانی را وداع گفت، از پیشگامان نهضت اسلامی بود و  از اولین‌ افرادی بود که با شروع نهضت به امام ملحق شد. اسناد و خاطرات حکایت از پیشگامی آیت‌الله مشکینی - به عنوان یکی از اساتید تراز اول حوزه علمیه قم- در مبارزه دارد. این موضوع در اولین گزارش‌های ساواک که علیه ایشان از ساواک همدان به اداره‌ کل سوم فرستاده شده به خوبی آشکار می‌شود:

«موضوع: آقای حاج علی‌اکبر فیض معروف به (مشکینی) فرزند علی

ضمن تقدیم یک قطعه عکس، گواهی­ شده‌ نامبرده‌ بالا برابر اعلام گروهان ژاندارمری ملایر، مشارالیه در تاریخ 41/11/4 در قریه‌ فامیله در معابر قراء مذکور بر علیه لوایح ششگانه سخنرانی و به همین منظور [به] وسیله مأمورین گروهان ژاندارمری ملایر به این سازمان اعزام، [و] در بازجویی که [به] وسیله‌ مأمورین این ساواک از مشارالیه به عمل آمد، نامبرده منکر هرگونه سخنرانی بر علیه لوایح ششگانه و فعالیت مضر گردید».

 

اولین دستگیری توسط ساواک

بعد از جنایتِ فیضیه‌ قم و دستگیری امام‌خمینی، شاگردان و مریدان ایشان در هر فرصتی به روشنگری خوی ددمنشانه‌ رژیم می‌پرداختند. آیت‌الله مشکینی نیز یکی از همین شاگردان امام و مبارزان بود که از هر فرصتی برای شناساندن چهره‌ واقعی رژیم شاه به مردم استفاده می‌کردند، چنان‌كه در گزارش ساواک تهران به مدیریت کل اداره‌ سوم درباره‌ علت دستگیری ایشان به تاریخ 42/12/20 چنین آمده است:

«موضوع: اکبر فیض معروف به مشکینی

نامبرده بالا در تاریخ 42/12/20 به ­علت سخنرانی تحریک­آمیز در مسجد حجتیه‌ قم [به] وسیله‌ مأمورین انتظامی بازداشت و به ساواک قم تحویل گردید ولی پس از دستگیری مشارالیه عده‌ای در حدود ششصد نفر از طلاب که [از] محصلین وی می‌باشند، ضمن تعطیل درس به منزل آقای شریعتمداری مراجعه و تقاضای آزادی ایشان را خواستار می‌گردند. آقای شریعتمداری هم آن‌ها را دعوت به سکوت کرده و قول آزادی او را می‌دهد، لذا با اخذِ تعهد و ضامن از نامبرده و دادن تذکرات لازم به وی آزاد شده و مراتب جهت اطلاع اعلام می‌گردد.

رئیس ساواک تهران مولوی».

 

اولین تشکیلات سیاسی، نظامی حوزه‌ علمیه‌ قم

اولین تشکیلات سیاسی نظامی در درون حوزه‌ علمیه‌ قم در مور‌خه‌ 43/2/6 با نام «جمعیتِ سری یازده نفره» یا «جمعیت سرّی اصلاح حوزه» به‌وجود آمد که آیت‌الله مشکینی هم در آن عضویت داشت. این گروه دارای اساسنامه‌ مدون و مفصلی بودند و نشریاتِ مخفی بعثت و انتقام از جانب آن‌ها انتشار می‌یافت.

حجت‌الاسلام ‌هاشمی رفسنجانی درباره این تشکیلات و ورود آیت‌الله مشکینی به جریان مبارزه چنین توضیح می‌دهد: «ایشان [آیت‌الله مشکینی] جزء معدود علمایی بودند که به مبارزه پیوستند. البته علمایی که می‌گویم نه در سطح مراجع، بلکه در سطح فضلای قم بودند. ما هم چون جزء پیشتازهای مبارزه بودیم، با ایشان سروکار داشتیم. جدی‌ترین کاری که علاوه بر کارهای معمولی مبارزاتی (جلسه، اعلامیه و سخنرانی) با ایشان داشتیم و دوستی و ارتباط ما را عمیق کرد، بعد از آن بود که امام را به ترکیه و بعد به عراق تبعید کردند و رابطه‌ امام با حوزه و مبارزین کم و تقریباً قطع شد و با ایشان غیرمستقیم رابطه داشتیم.

تشخیص داده شد که باید یک کار دسته‌جمعی و تشکیلاتی کنیم و چون در حوزه تشکیلات نبود، مبارزات ما متفرق بود؛ به صورت سخنرانی، بیانیه، انتقاد و... که عرض کردم. وقتی که تصمیم گرفتیم کار تشکیلاتی کنیم، موقعی بود که رژیم سختگیری می‌کرد و کمتر می‌توانستیم کارهای علنی بکنیم. ما یازده نفر از شخصیت‌های مبارز حوزه، جمع شدیم و یک جمعیت سرّی تشکیل دادیم، اما پوشش آن را اصلاح حوزه قرار دادیم، که اگر اجتماع و جلسات ما مکشوف شد، بگوییم که برای امور حوزه کار می‌کنیم. در مورد حوزه هم بحث می‌کردیم که به مردم و طلبه‌ها خلاف نگوییم. آن یازده نفر ـ تا آنجا که یادم هست ـ این افراد بودند: آیت‌الله منتظری، آیت‌الله مشکینی، آیت‌الله امینی، آیت‌الله قدوسی، آیت‌الله تهرانی، آیت‌الله خامنه‌­ای و برادرشان آقا سید محمد، آیت‌الله مصباح، آیت‌الله ربانی شیرازی، آیت‌الله آذری و من. جلسه‌ مهمی بود و کارهای مبارزاتی را از پشت صحنه اداره می‌کردیم».

 

لیست روحانیون افراطی

حضور آیت‌الله مشكینی به‌عنوان یكی از اساتید مبرز و برجسته‌ حوزه‌ علمیه‌ قم با شاگردان زیادشان در صفِ مبارزه باعث می‌شود ساواك هر بار كه او به منبر می‌رفت، احساس خطر کند؛ به‌خصوص اینكه ایشان منبرهای پرطرفداری داشتند و در هر فرصتی و به هر مناسبتی بر روی منبر سخنرانی قرار می‌گرفتند. اداره‌ كل سوم ساواك با درك این مسئله به تاریخ 2 دی ماه 1344 طی نامه‌ای به ریاست ساواك، نام ایشان را نیز در لیست دوازده روحانی ممنوع‌المنبر قرار می‌دهد و از او می‌خواهد دستور ممانعت از منبر رفتن آن‌ها را بدهد.

آیت‌الله مشكینی در سال 1345 به طور مخفیانه از ایران به نجف‌اشرف مهاجرت كرد. در ماه مبارك رمضان آن سال، بعد از نماز ظهر كه به امامت حضرت امام (قدس سره الشریف) در مدرسه آیت‌الله بروجردی اقامه می‌شد، منبر می‌رفت. سخنان ایشان كه بیشتر صبغه‌ اخلاقی و معنوی داشت،‌ مورد توجه و علاقه طلاب حوزه‌ نجف قرار گرفته بود. در مدتی كه ایشان در نجف بودند، درس مكاسب شیخ انصاری را تدریس می‌كردند.

با توجه به اینكه زمانی كه آیت‌الله مشكینی وارد شهر نجف‌اشرف شدند حضرت امام‌خمینی نیز در این شهر حضور داشتند، فرصت مناسبی برای ایشان بود تا بعد از دو سال جدایی در كنار استاد خود قرار گیرد. البته مدت زمان حضور ایشان در شهر نجف بیشتر از هفت ماه طول نكشید و دوباره به ایران بازگشت.

 

تبعید به کرمان و گلپایگان

در سال 1352 آیت‌الله مشکینی بار دیگر از سوی ساواک بازخواست شد و طبق رأی كمیسیون امنیت اجتماعی قم به سه سال اقامت اجباری در ماهان كرمان محکوم گردید. براساس سندی از ساواک: «علی‌اكبر فیض مشكینی فرزند ملاعلی رأی كمیسیون امنیت اجتماعی قم به سه سال اقامت اجباری در ماهان كرمان محكوم شده و اخیراً به اردبیل مسافرت نموده. لذا سریعاً با همكاری مأمورین انتظامی منطقه بازداشت و از طریق مأمورین انتظامی به قم اعزام تا پس از رؤیت رأی صادره به محل مذكور اعزام گردد»

آیت‌الله مشكینی بعد از حدود یكسال اقامت اجباری در شهر ماهان این بار به شهرستان گلپایگان انتقال داده شدند و از طرف ساواك قم گزارش رأی دادگاه استان قم به مدیریت كل اداره‌ی سوم 312 به شرح ذیل آمده است:

«اثر اعتراض نامبرده‌ بالا [آیت‌الله مشکینی] ...مرکز، محل بقیه‌ اقامت اجباری مشارالیه را شهرستان گلپایگان تعیین و طی نامه‌ شماره‌ 1387ـ7/3/53 به فرمانداری قم ابلاغ نموده است. در نتیجه فرماندار قم نیز طی نامه‌ای دستور انتقال یادشده را از بخش ماهان كرمان به گلپایگان به بخشداری ماهان صادر نموده‌اند، لذا مراتب جهت استحضار به عرض می‌رسد.»

آیت‌الله مشکینی با وجود تبعید و مراقبت ویژه از سوی ساواک، فعالیت‌های مبارزاتی خود را در ماهان، گلپایگان و سپس کاشمر ادامه داد و طی سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی هم به مبارزات خود تداوم بخشید به طوری که نام و امضای وی در پای بسیاری از اعلامیه‌ها و بیانیه‌های آن سال‌ها دیده می‌شود.