انتشار برای نخستین‌بار| برگی از خاطرات حاج احمد قدیریان
فشارهای منتظری برای برکناری اسدالله لاجوردی از دادستانی انقلاب/ حمایت امام خمینی از اقدامات شهید لاجوردی در دادستانی/ موضوع نامه منتشر نشده لاجوردی به امام چه بود؟

 پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ شهید لاجوردی شخصیت کم‌نظیری است که در دوران مسئولیت دادستانی بیشترین بی‌مهری‌ها و همجمه‌ها علیه وی صورت گرفت بطوری که جریان‌های مختلف از کارشکنی و اعمال فشار علیه سید اسدالله لاجوردی دریغ نکردند. مرحوم حاج احمد قدیریان در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است گوشه‌ای از مظلومیت‌های شهید لاجوردی در طول دوران خدمت قضایی خود را بازگو می‌کند.

 

مظلومیت شهید لاجورردی در دوران دادستانی

 آشنایی من با شهید لاجوردی به پنجاه سال قبل یعنی اوایل دهه چهل برمیگردد. از حدود پانزده سال قبل از انقلاب و با شروع نهضت حضرت امام خمینی(ره) با ایشان آشنا و در مبارزات با هم بودیم. مطالب درباره مظلومیت این بزرگوار زیاد است که من یکی از مظلومیتهای ایشان را عرض میکنم. زمانی كه آقای منتظری قائممقام رهبری بود، ما با اعضای دادستانی برای دیدار به خانه ایشان رفتیم. آقای هادی هاشمی برادر مهدی هاشمی معدوم آنجا کنار آقای منتظری نشسته بود و یک فرد دیگری هم بـود. آقای منتظری با یك هجمهای كه بعضاً اهانت بود، به همه بچهها حملـه کرد. این بزرگوار(شهید لاجوردی) هیچ چیز نگفت. ما اشاره میکردیم که یک بحثی بشود اما ایشان اجازه نداد. آقای منتظری حرفهایش را زد و تندیهایش را کرد؛ البته مشخص بود تحت تأثیر مهدی هاشمی قرار گرفته که آن طور صحبت میکرد.

وقتی از دیدار آقای منتظری برگشتیم، شهید لاجوردی خیلی از بچهها دلجویی کرد. پس از صحبتهای آقای منتظری بچهها احساس میکردند مسئلهدار و دچار مشکل شدهاند و گفتند ما دیگر کار نمیکنیم. آقای لاجوردی با حضرت آیت‌الله گیلانی تماس گرفت و مسائل را شرح داد. مسائل خدمت حضرت امام خمینی(ره) نیز منعکس شد. دو روز بعد از این قضیه همراه حضرت آیتالله گیلانی و همان مجموعه خدمت امام(ره) رسیدیم. در آن جلسه حضرت امام استقبال گرمی از ما کردند و فرمودند: «شما جزو یاران امام زمان(عج) هستید، شما برای پیغمبر اکرم(ص) کار می‌کنید، ناراحت نباشید؛ قرص و محکم بایستید و قوی برخورد کنید.» بچهها بعد از آن دیدار که با امام داشتند، روحیه گرفتند و وضع افراد به طور کامل دگرگون شد. بچهها که پیش از این همه حالت ناراحتی گرفته بودند، با این دیدار خیلی روحیه پیدا کردند و کارها را به بهترین شكل ادامه دادند.

فشارهای منتظری برای برکناری سید اسدالله لاجوردی از دادستانی / ماجرای استعفای دو خطی شهید لاجوردی / واکنش عجیب روزنامه‌ها به شهادت مرد پولادین انقلاب

در ادامه فشار برای برکناری آقای لاجوردی طوری بود که ما هم مطلع شدیم. بالاخره ایشان نامهای خدمت امام نوشت و تقاضای دیدار كرد. این نامه توسط آقای رفیقدوست وزیر سپاه خدمت امام داده شد و امام فرمودند: «آقای لاجوردی خدمت ایشان برسند.» روزی که ایشان خدمت امام رسیدند، آقای ابطحی، هادی خامنهای، موسوی اردبیلی و دیگران نیز بودند که امام فرمودند: «آقای لاجوردی مطالب خودش را بگوید.» آقایان حاضر نیز مطالب آقای منتظری و اینکه لاجوردی گوش به حرفهای شورای عالی قضـایی و آقای منتظری نمیدهد و در برخـورد بـا منافقین و گروهکها نظر خودش را اعمال میکند را بیان کردند که البته شهید لاجوردی هم خدمت امام(ره) توضیح کامل مسائل مطرحشده را میدادند. هنگام ختم جلسه امام(ره) به آقای لاجوردی میفرمایند: «بروید نظر خودتان را اعمال کنید و هر کسی به تو گفت چرا این گونه عمل میکنی بگو من - آیتالله خمینی(ره)- گفتهام و از هیچکس نترس.»

آقای لاجوردی همچنان با قدرت عمل میکرد. بعضی از مسئولان و افراد مسئلهدار نمیتوانستند قاطعیت لاجوردی را در امـور قضایی ببینند و اینکه ایشان با چه قدرت و قاطعیتی در کارها عمل میکرد. فشار آقای منتظری روی قوه قضاییه بود و به تبع قوه قضاییه هم نمیتوانست متأثر از روحیه ایشان نباشد، بنابراین بر شهید لاجوردی خیلی فشـار آوردنـد. هر یکی دو هفتـه یک بـار ایشـان را میخواستنـد و به او میگفتند که نسبت به کارها باید آرامتر حرکت کنید و اقدامات انقلابی را کنار بگذارید. 

یک بار که شورای عالی قضایی ایشان را خواسته بود، در آنجا برخورد بسیار تندی با ایشان کردند و از ایشان خواستند که استعفا بدهد. ولی ایشان گفت: «من استعفا نمیدهم، من را کنار بگذارید.» به دنبال آن، فشار آقای منتظری به شورای عالی قضایی برای تعویض آقای لاجـوردی شکل گرفت. از طرفی بعضی افراد مثل آقای ابطحی، هادی خامنهای، سید حسین موسوی تبریزی و... كه حرکت آقای لاجوردی در دادستانی را قبول نداشتند از اطراف فشار میآوردند که چرا میگذارید این سید سرکار بماند. بنابراین حکمی صادر و آقای رازینی به جای ایشان معرفی شد. شهید لاجوردی به بنده فرمودند: «ماشین را بیاور، من چند تا کتاب دارم بردارم و با هم به خانه برویم.» گفتم چی شد؟ گفت: «تلفنگرام زدند و رونوشت هم به دادسرای انقلاب جهت اطلاع زدند.» در نامه برکناری بههیچوجه اسمی از ایشان برده نشده بود.

فشارهای منتظری برای برکناری سید اسدالله لاجوردی از دادستانی / ماجرای استعفای دو خطی شهید لاجوردی / واکنش عجیب روزنامه‌ها به شهادت مرد پولادین انقلاب

ایشان ساعت 12 به اوین آمدند، سپس تلگرافی به دادستانی رسید که آقای رازینی را برای دادستانی انتخاب کردهاند و ایشان برکنار شدند. یک جلسه پر سروصدا برای معرفی آقای رازینی و تودیع ایشان انجام شد که خیلی مسائل در آن بحث شد. در آن جلسه آقای عبداللهی معاون اقتصادی آقای لاجوردی شرحی از فعالیتهای دادستانی را عنوان و خیلی جالب صحبت کرد؛ از حرکتهای دادستانی و حرکت انقلابی عزیزان در دادستانی و برخورد بد آقای منتظری با كاركنان دادستانی که همه حاضران در جلسه ناراحت شدند و بعضی از آن‌ها حتی گریه کردند و شعار "مرگ بر سازشکار" سر دادند که آقای لاجوردی بلندگو را گرفت و حاضران را آرام کرد و گفت: «اجازه بدهید جلسه به عصر موکول شود» و جلسه را ختم کردند، درحالیكه دیگر جلسهای تشکیل نشد.

كاركنان دادستانی از اینکه درحق آقای لاجوردی آن قدر بیانصافی شده بود ناراحت بودند. البته در جریان این کارها ایشان یک نامهای هم برای امام نوشت که موجود است و فکر میکنم الان برای پخش آن زود باشد و به وقتش آن نامه منتشر خواهد شد. مضمون بخشی از نامه این چنین است: «با برخـوردی که شورای عالی قضایی میکند، مشخص است که از کجا الهام میگیرد و با این روند نمیتوان کار کرد و من نگران آن هستم که در چند سال آینده ضربه مهلکی توسط گروههای معاند به ما بخورد.» همین پیشبینی شهید لاجوردی هم به تحقق پیوست و طولی نکشید که جریان مرصاد و حمله گسترده منافقین پیش آمد. شهید لاجوردی نسبت به امام، ولایتپذیری عجیبی داشت و با اینکه امام به ایشان فرموده بودند که: «برو از قول من بگو»، - که اگر میگفت، میماند- امّا ایشان نخواست که از امام خرج کند. مسئله مهـم این بـود که آقـای لاجـوردی خـودش را فدای امام کرد و از امام خرج نکرد.

 

برخورد شهید لاجـوردی با گروهکها

آقای لاجوردی روی گروهکها عجیب حساس بود. ایشان حدود پنجاه گروه و سازمان را متواری کرد که تعدادی از این گروهها و سازمانها با بیت منتظری ارتباط داشتند. در رأس این گروهکها نهضت آزادی بود که الان هم البته به صورت غیرقانونی فعالیت میکند و همه این سازمانهایی که مشغول فعالیت هستند مانند سازمان مجاهدین انقلاب، تحکیم وحدت و... همه را تحت سرپرستی قرار داده است. اعضای نهضت آزادی در خانه آقای منتظری رخنه کرده بودند و رفت و آمد داشتند، بنابراین فشار روی آقای لاجوردی بود که از برخورد با گروهکها دست بردارد. لطمهای که آقای منتظری درخصوص برکناری آقای لاجوردی به انقلاب زد، ضربه کاری مهلکی بود. اما نکته مهم آن بود که آقای لاجوردی فردی مقاوم و باانگیزه بود.

 فشارهای منتظری برای برکناری سید اسدالله لاجوردی از دادستانی / ماجرای استعفای دو خطی شهید لاجوردی / واکنش عجیب روزنامه‌ها به شهادت مرد پولادین انقلاب


ماجرای استعفای دو خطی شهید لاجوردی

زمانی که حضرت آیتالله یزدی رئیس قوه قضائیه شد من با ایشان دیدار کردم و جریان را برای ایشان توضیح دادم. گفتم ماجرا این بود و امام هم به ایشان گفته بودند برو و بگو که من گفتم با گروهکهای معاند و منافقین برخورد کنی. آقای یزدی خیلی متأثر شد و این مسئله را از حاج احمد آقا (خمینی) هم پرسید و ایشان هم گفت بله این موضوع صحت دارد. امام به ایشان گفته بودند برو از قول من بگو ولی از امام خرج نکرد، از خودش خرج کرد و گفت من فدای امام بشوم. بعد آقای یزدی فرمودند: «اگر بشود من یک دیدار با آقای لاجوردی داشته باشم.» به دنبال این مسئله من به خانه آقای لاجوردی رفتم، ایشان در خانه به کار خیاطی مشغول بود. با شهید لاجوردی صحبت کردم. ایشان گفت: «نه». گفتم: حالا برو یک دیداری داشته باش و من به زور او را پیش آقای یزدی بردم. رئیس قوه قضاییه آقای لاجوردی را به عنوان مسئول سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی معرفی و مرتب هم از ایشان حمایت میکرد.

بعدها زمانی که سید از مسئولیت سازمان زندانها کنار رفت، من شنیدم که به یکی از دوستانش گفته بود دیگر زندگی برایم ارزشی ندارد، از خدا خواستم که شهادت نصیبم کند. البته در آن زمان که ایشان مسئولیت سازمان زندانها را داشت، من آنجا با ایشان همکار نبودم. من در جای دیگری مشغول بودم امّا شنیدم که یکی از معاونان آقای یزدی برخلاف نظر و اطلاع ایشان، به دفتر آقای لاجوردی رفته بود و از قول آقای یزدی گفته بود: «شما استعفا بدهید، چون سازمان زندانها خیلی خیلی زیر سؤال است و ما هم از ناحیه بعضی از آقایان تحت فشار هستیم، بهتر است که شما استعفا بدهید.» ایشان وقتی از قول آقای یزدی این خبر را میشنوند، کاغذ برمیدارند و یک استعفای دوخطی مینویسند. بعد از اینکه ایشان استعفا میدهند، من خدمت آقای یزدی رسیدم و به ایشان عرض کردم که جنابعالی فرموده بودید آقای لاجوردی استعفا بدهد؟ گفت: «نه، من هیچ چیز دراینباره نگفتم.» معلوم شد این فرد که از دوستان آقای خاتمی ریاستجمهوری وقت بود، خودسر این اقدام را كرده و از آقای لاجوردی استعفا گرفته است. این مسئله مشخص میکرد که اصل جریان از جاهای دیگر هدایت شده است.

فشارهای منتظری برای برکناری سید اسدالله لاجوردی از دادستانی / ماجرای استعفای دو خطی شهید لاجوردی / واکنش عجیب روزنامه‌ها به شهادت مرد پولادین انقلاب 


بحث‌ آزاد در زندان

شهید لاجوردی دارای روحیهای عجیب و بهواقع آدم شایستهای بود. بعضی از بزرگان میگویند ایشان در بین مبارزین «اسوه مقاومت» بود. در صبوری، بردباری، تلاش بیوقفه در ارائه برنامههای فرهنگی بهخصوص برای زندانیان- چون خودش سالها زندان بود و میدانست یك زندانی چه روحیهای و ناراحتی دارد- انسان منحصربهفردی بود. 

ایشان با شناخت نقاط ضعف زندانیان، روی آن‌ها كار میكرد و بعد در صورت دارا بودن شرایط، زمینه آزادی آن‌ها را مهیا مینمود. آقای لاجوردی فردی بود که خودش زندان رفته بود، بلد بود چطور باید عمل کند که زندانـی را از آن حالـت انحراف بیـرون بکشد. سید طریقـه برخـوردش با زندانیها اینگونه بود که خودش در یک گوشهای از حسینیه شهید کچویی زندان اوین مینشست و در یک گوشه دیگر هم یکی از زندانیها و با هم بحث میکردند. به طور مثال بعضی مواقع آقای لاجوردی صبح اطلاع میداد که امشب برنامه بحث آزاد داریم و این بحث آزاد بازدهی عجیبی داشت. سید یک طرف مینشست و میگفت: «من اینجا دادستان نیستم، شما حرفتان را بزنید؛ اگر میخواهید به من اهانت بکنید و... امشب آزاد هستید، امشب بحث آزاد داریم، هر کسی بیاید اینجا آزاد است حرفش را بزند.» هر شبی که ما به این صورت بحث آزاد داشتیم، فردا صبح اول وقت پنجاه شصت نفر میگفتند ما حاضریم مطالب و ناگفتههایمان را بگوییم و تاکنون اشتباه کردیم. سید درون و ماهیت سازمانها و گروهکهایی که افراد را منحرف میکردند، بهخوبی می‌شناخت. وقتی سید یک گوشه مینشست و میگفت ما بحث آزاد داریم، تو بیا هرچه میخواهی بگو؛ این حرکت شهید لاجوردی به گونهای بود که منافقین زندانی توسط این شهید ساخته میشدند، بهطوریکه پس از آزادی بیشترشان به جبهه رفته و شهید میشدند.

 

 فشارهای منتظری برای برکناری سید اسدالله لاجوردی از دادستانی / ماجرای استعفای دو خطی شهید لاجوردی / واکنش عجیب روزنامه‌ها به شهادت مرد پولادین انقلاب

روایتی از رأفت و اخلاص شهید لاجوردی

 در اوین شبهای ماه رمضان، ده دقیقه مانده بود به اذان صبح، حاجی خودش پارچ آب یخ میآورد به یک یک زندانیان میگفت که آب میخواهید، آب خنک میخواهید؟ یکی از آن‌ها در بازجویی گفته بود، چه کسی هر شب ده دقیقه به اذان میآید و به همه آب خنک میدهد؟ این مهربانی در روحیه زندانیان و بیدار شدن وجدان آن‌ها اثر بسیاری داشت. یک بار دیگر تعداد زیادی خبرنگار داخلی و خارجی برای بازدید از زندان اوین آمده بودند، آخر شب که میخواستیم برویم، دیدم صدایی میآید؛ رفتم دیدم سید شلوارش را بالا زده و مشغول شستن توالتهاست، آن هم بعد از یک روز شلوغ کاری که یکسره برای خبرنگاران توضیح داده بود. گفتم: «سید چه کار میکنی؟» گفت: «از صبح خیلی این فلاش دوربینها به صورت من بود، کمی غرور من را گرفت، میخواهم این غرور بریزد». این بود روحیه برادر عزیزمان شهید سید اسدالله لاجوردی.

 

واکنش روزنامه‌های زنجیره‌ای به شهادت شهید لاجوردی

وقتی که سید را زدند (ترور کردند)، روزنامههای آنان با تبلیغات و سروصدای زیاد اعلام کردند که سید را زدیم و ترور کردیم. همین هجمهها و دشمنیها بعد از شهادت ایشان هم ادامه داشت، بهطوریکه بعضی از روزنامههای داخلی بعد از شهادت آقای لاجوردی این ترورِ منافقین را قتل عنوان کردند و اسمی هم از شهادت نیاوردند. در واقع این‌ها همه ریشه در همان جریان معاندین و مخالفین نظام دارد.