پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران، یکی از آزمونهایی بود که نظام نوپای جمهوری اسلامی را به چالش فراخواند. آمریکا و متحدین غربی که با شگردهای سیاسی، اقتصادی و حتی شبه نظامی موفق به براندازی و بحرانآفرینی جدی برای ایران نشده بودند، کوشیدند با تحریک رژیم بعث برای حمله کاملاً نظامی و همه جانبه، ایران را با بحران امنیتی و سیاسی مواجه سازند. اما در این میان با رهبری مدبرانه و مدیریت عالی امام خمینی(ره) مواجه شدند.
تأملی در شیوه مدیریت جنگ تحمیلی توسط امام خمینی به ویژه در سالهای نخستین آن الگوی منحصر به فردی از مدیریت سیاسی را نشان میدهد.
1. تاکید بر وجوه حماسی در فرایند دفاع
امام همواره بر حماسی بودن دفاع مقدس تاکید داشتند و پیروزیهای ملت ایران در جبهههای نبرد را با عنوان حماسه توصیف میکردند.[1] از این رو، یکی از مولفههای مدیریتی حضرت امام در دوران دفاع مقدس، جنگ حماسی است. از یک سو انقلاب در مراحل اولیه خود قرار داشت و هنوز نیروهای کشور به سازماندهی و تشکیلات مناسب دست نیافته بودند و از سویی نیز جنگی روانی مبنی بر پیروزی عراق در آغاز جنگ شکل گرفته بود. کسانی مانند هنری کیسینجر پیشبینی کرده بودند عراق در یک جنگ ده روزه میتواند بر جمهوری اسلامی پیروز شود. همچنین بختیار سقوط نظام جمهوری اسلامی را ظرف چند ماه محقق میدانست و صدام در روز اول جنگ گفته بود که هفت روز دیگر به تهران خواهد رسید. حماسی بودن در چنین شرایطی به این معنا است که امام به عنوان رهبر فکری، بسیجگر و سیاستگذار، با اطمینان در هشدار به شروع جنگ، عراق و حامیانش را مورد خطاب قرار میدهد و میفرماید: «گمان نکند ملت ما که دولت ایران و ارتش ایران عاجز از این است که جواب به اینها بدهد. هر وقتی که مقتضی بشود من پیامی به ملت خواهم داد و به صدام حسین و امثال او ثابت خواهم کرد که اینها، این اذناب امریکا قابل ذکر نیستند.»[2]
امام خمینی(ره) با تاکید بر شعارهای انقلابی، بازخوانی پیام های نهضت عاشورا، همسان پنداری اهداف دفاع مقدس با قیام امام حسین(ع)، شعارهای دینی، مرثیه و شعارهای برآمده از رویدادهای عظیم اسلامی و.... تلاش میکرد تا جنبه حماسی رزمندگان را افزایش دهد و در برابر فریب و شعارهای تبلیغاتی رژیم بعث و حامیان غربیاش، روحیه رزمندگان را ارتقاء میدادند. به عبارتی دیگر، ایشان بر احساسات مدافعان انقلاب اسلامی مدیریت میکردند تا با زنده کردن وجوه حماسی در آنها، از ناامیدی و سیاه نمایی دشمنان بکاهند.
2. بهرهگیری از ظرفیتهای شورای عالی دفاع
نمونه بارز مدیریت امام خمینی در جنگ تحمیلی تأکید خاص ایشان به نقش شورای عالی دفاع بود. این شورا که مطابق قانون اساسی برای اداره امور جنگ تشکیل شده بود؛ نقشی اساسی در تصمیمگیریهای مرتبط با جنگ داشت. امام در سختترین شرایط جنگ تحمیلی نیز از این شورا سلب مسئولیت نکرده و همواره بر تمرکز تصمیمگیریها در آن تأکید داشتند. برای نمونه، ایشان در بیانیهای خطاب به مردم و مسئولان در 25 اسفند 1359 ضمن تأکید بر معیار بودن قانون اساسی در اعمال نهادها و مأموریت یافتن شورای عالی دفاع میفرمایند: «مسائل دفاع در شورا مطرح و رسیدگی میشود و پس از تصویب، تصمیم در اجرا با فرماندهی کل قواست و قوای مسلح باید اوامر ایشان را اجرا نمایند.»[3]
با آنکه این شورا، به صورت مرتب جلسههایی را در خدمت امام تشکیل میداد، اما امام به ارائه رهنمودهای کلی بسنده کرده و به هیچ وجه سعی نمیکردند اختیارات آن را محدود کنند و یا به طول کامل به تصمیمهایش جهت دهند. ایشان بر لزوم اطاعت از دستورات شورای عالی دفاع تاکید داشتند و در این خصوص فرمودند؛ «شما ای قوای مسلح که در خوزستان و مرزهای جنگ زده در مقابل کفار ایستادهاید، به هوش باشید و هماهنگ باشید و به دستورات شورای دفاع عمل کنید، و از اختلاف و تفرقه برحذر باشید که نصرت خدا را ان شاءالله در آغوش گرفته و سربلند و مفتخر از میدان بیرون آیید.» [4]
3. توجه به سلسله مراتب نظامی
در چارچوب سلسله مراتب تصمیمگیری و اجرا، امام بر رعایت سلسله مراتب و اطاعت نیروها از فرماندهان خود تأکید ویژهای داشتند. برای نمونه، ایشان تا جایی که ممکن بود بر فرماندهی کل قوا از سوی بنیصدر (علیرغم عملکرد منفی وی) تأکید میکردند. در سطوح پایین نیز، به طور مرتب نیروهای ارتش، سپاه، بسیج و ژاندارمری را به اطاعت از فرماندهان خود توصیه مینمودند.
باید توجه داشت که بی توجهی به سلسله مراتب نظامی میتواند فرایند دفاع نظامی را با مشکلات فراوانی همراه کند و تصمیمهای چندگانه و غیرمرتبط میتواند عامل سست شدن پایههای نظامی و دفاعی کشور شود. امام خمینی با اطلاع از این امر مهم، همواره بر نظم و انظباط در امر دفاع تاکید داشتند و یکی از اصول مورد تاکید ایشان، تاکید بر پیروی رزمندگان از فرماندهان بوده است. ایشان در این خصوص اشاره میکردند؛ «لازم است از فرماندهان خود اطاعت کنید که عدم مراعات انضباط سربازی و پاسداری موجب تضعیف قوای مسلح است؛ و کسانی که شما را به این نحو اعمال دعوت میکنند در صدد تضعیف شما هستند و اگر آگاهانه عمل کنند، از دشمنان انقلاب و اسلام هستند و لازم است آنان را معرفی نمایید تا قاطعانه با آنان برخورد شود.»[5]
4. بهره گیری از ظرفیت انسانی و نیروهای جوان
همچنین حرکت جوانان به سوی جبههها با پیامهای پرنفوذ رهبری انقلاب، یک جریان «هنجار درونی» به وجود آمد که به تدریج همه اقشار را فراگرفت. ایشان در سخنرانیهای خود، جوانان را نسبت به وظیفه و تکلیف دینی نسبت به دفاع از مرزهای سرزمین اسلامی آگاه میساختند و همین مسئله عامل بسیج نیروهای جوان و بهره گیری از پتانسیل آنها در دفاع مقدس شد تا جایی که اغلب فرماندهان دوران دفاع مقدس، از جوانان بودند و همین عنصر اعتماد به جوانان باعث پویایی جبهه حق و نیروهای انقلابی در برابر متجاوزان خارجی گردید.
ایشان در یکی از بیانات خود اشاره میکنند؛ «جوانان ما مهیا هستند از برای جانفشانی در راه اسلام و همانطوری که اسلام میخواهد که در مقابل کفر و زندقه و در مقابل ستم و ستمکاران ایستادگی بکنند، مردانه ایستادند و ایثار کردند و جانفشانی کردند و این مطلب را به ثبت رساندند... شما جوانان عزیز اثبات کردید که میتوانید در مقابل تمام قدرتها ایستادگی کنید و میتوانید کشور خودتان را حفظ کنید.»[6]
5. استعانت از آموزههای دینی
امام با بهرهگیری مناسب از خاطره جمعی مخاطبان خود، آموزههای مذهبی را به جریان انداخت. این گواهی بود بر تفکر امام که دین را جاری در زندگی میدانستند و به آن ابعادی همه جانبه میبخشیدند. امام خمینی با بهرهگیری از آموزههایی که از اسلام داشتند و بر اساس توانایی و قابلیتهای رهبری خویش در هنگام بروز و امتداد جنگ تحمیلی توانستند با شناخت از وضع موجود، تصمیمگیری سنجیده و مطابق با شرایط انجام دهد. تأکید بر انسجام و بهرهگیری از آموزههای مذهبی و ایجاد امواج مردمی در برابر نیروی متجاوز در آن شرایط، کاربرد بهینه داشتههای کشور بود. ایشان با شناخت از واقعیتها و حقیقتهای موجود سیستم نوپای جمهوری اسلامی، با تلفیق آموزههای مذهبی و ملی و برجسته کردن اتحاد درونی توانستند تا سرمایه اجتماعی را تقویت نماید و همین امر یکی از ابعاد مثبت مدیریت رهبری در دروان جنگ تحمیلی بود. چنانچه کشوری که در وضعیت بحران قرار داشت، توانست با مدیریت صحیح منابع انسانی و تقویت انسجام درونی، جنگ را به نفع خود پایان دهد. تجربه مدیریتی امام خمینی در چنین شرایطی، تبلور آمیختگی تواناییهای فکری، بسیج گرانه و سیاستگذارانه ایشان بود.[7]
1- امام خمینی (ره)، قوای مسلح در اندیشه امام خمینی، تهران، مؤسسه چاپ ونشر عروج، 1386، ص19.
2- صحیفه امام؛ ج 13، ص 221
3- صحیفه امام؛ ج14، ص 202.
4- صحیفه امام؛ ج13، ص 272.
5- صحیفه امام؛ ج12، ص442.
6-صحیفه امام؛ ج16، ص75.
7- قاسم یکله، تاملی بر الگوی مدیریتی حضرت امام خمینی در دوران دفاع مقدس، تهران، اندیشگاه مدیریت جهادی، 1394، صص2-1.