پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سخنرانى افشاگرانه امام خمينى در روز 4 آبان 43، عليه لایحه كاپيتولاسيون و زير سؤال بردن شاه و نیز حمله به آمريكا و رژیم صهیونیستی، استبداد و استکبار را به اين نتيجه رساند كه حضور امام خمينى در ايران به سودشان نیست. تجربه 15 خرداد نیز نشان داده بود که دستيگرى و زندانى كردن و شايعهسازى بر ضد ايشان هم نتيجهاى در پى نخواهد داشت، از این رو تبعید امام خمینی به عنوان یک راه حل مورد توافق مطرح شد و ایشان در 13 آبان ماه آن سال به ترکیه تبعید شدند.
با وجود اینکه مراحل تبعید امام خمینی به سرعت طی شد، باز هم واکنش اقشار مختلف مردم ایران را در پی داشت و حتی تکاپوهایی را در نجف رقم زد. طلاب و روحانیون از جمله اقشاری بودند که به این موضوع عکس العمل نشان دادند. ساواک طی گزارش درباره واکنش روحانیون مبارز نوشت: «روحانيون و وعاظ كه اكثر از طرفداران سرسخت مىباشند سخت در فعاليت هستند و خود را خيلى ناراحت و عصبانى جلوه مىدهند و معتقدند كه بايد با شدت هرچه تمامتر درباره تبعيد مبارزه كرد...»
این یادداشت به اختصار درصدد بازخوانی واکنش های مختلف به تبعید امام خواهد بود.
واکنش مراجع
صبح روز بعد از تبعيد امام، حاج سیدمصطفی خمینی فرزند اما با حضور در منزل علماى طراز اول قم، آنها را از تبعید امام آگاه کرد و از آنها خواست در مقابل اين حركت رژيم موضعگيرى كنند. اما هنگامی که در منزل آيتالله مرعشى نجفى بود دستگير و روانه زندان شد و مدتی بعد هم رژيم ايشان را به تركيه تبعيد كرد.
علماى طراز اول حوزه تلاش كردند با نوشتن نامه به امام، انتشار اعلاميه، فرستادن تلگراف براى علما، مردم و مسئولين رژيم به اين اقدام غير قانونى اعتراض كنند. اولين كسى كه سكوت حاكم بر فضاى حوزههاى علميه را شكست آيتالله ميلانى بود. او در همان روز 13 آبان طی تلگرافی به آيتالله مرعشى نجفى ضمن محکوم کردن بی حرمتی به امام که «يكى از مراجع تقليد [هستند] و مصونيت قانونى دارند و از شخصيتهاى بزرگ اسلامى مىباشند» تاکید کرد: «اولياى اين گونه امور بدانند ايشان [امام خمینی] تنها نيستند، بلكه لسان ناطق همه مجامع روحانى و دينى هستند و گفته ايشان كلام حق و حقيقت است.» آیت الله میلانی همچنین در 19 آبان با ارسال نامه ای به امام خمینی، مراتب انزجار خود را از تبعید ایشان اعلام کردند.
علاوه بر این به گفته مرحوم احمدی میانجی، نمايندگان مراجع چندبار بهمنظور اطلاع يافتن از حال امام به تركيه رفتند.
آيتالله العظمى مرعشى نجفى نیز با صدور اعلامیهای ضمن ابراز انزجار و تنفر از این عمل رژیم بیان داشت: «[هيئت حاكمه بداند] جرم بسيار بزرگى مرتكب شده و تاريخ جهان اين جنايت را هرگز فراموش نخواهد كرد. [آيا] شرم آور نيست كه يكى از مراجع شيعه را به جرم اعتراض به تصويب بعضى از لوايح غيرشرعى و غيرقانونى از مملكت خود خارج كنند؟ يا ننگ نيست كه اجانب مصون باشند و آيتالله خمينى را به بيگانگان بسپارند؟ من از تبعيد معظم له بسيار ناراحتم. من ديگر دقيقه شمارى مىكنم تا كى از اين زندگى ننگين توأم با اسارت مستخلص شوم...»
علاوه بر این، آیت الله مرعشي در اواخر ماه رجب در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه(س) در حضور جمعيت زيادي كه گرد آمده بودند، بار دیگر به تبعید امام و بازداشت فرزندشان واکنش نشان داد و گفت: «سيد اولاد پيغمبر را گرفتند. چون در اعلاميه ساواك براي تبعيد امام آمده بود كه ايشان ستون پنجم بوده است، آقاي مرعشي گفت: ما او را ميشناختيم. از قديم او را ميشناختيم، ايشان همه كارهايش برمبناي دين و صداقت بوده است. آيا ميشود اينگونه اهانتها را تحمل كرد؟ آقاي مرعشي در آن سخنراني با اشاره به بازداشت آیتالله سید مصطفی خمینی گفت: «پسر آيتالله خميني را در خانه من گرفتند.. ريختند در خانه من با مسلسل، من جنگ داشتم؟ ايشان جنگ داشت؟ آخر اين همه سال، 41 سال در قم هستم. آيا اين درست بود به خانه من بريزند، از ديوار بالا بيايند و او را دستگير كنند؟ آخر اين درست است؟ يك زماني منزل علما مأمن و ملجأ مردم بود و مردم پناه ميآوردند. در گذشته منزل علما «بست» بود؛ يعني هر كس ميرفت منزل يك عالم، در آنجا مصون بود، ولي اينها هيچ حرمتي را نگه نداشتند؛ ريختند به خانه من و حاج آقا مصطفي را بردند.» بعد اضافه كردند، «آيا اين شرمآور نيست؟» آیت الله شهاب الدین مرعشی همچنین طی نامهای به امام در تاریخ 23 آبان ماه از تبعید ایشان ابراز تاسف کرد.
آیت الله محمدرضا گلپایگانی نیز طی نامهای به امام به تبعید ایشان واکنش نشان داد. در بخشی از این نامه که به تاریخ 23 آبان 1343 تنظیم شد آمده بود: «بعد از سلام و استفسار از سلامت وجود محترم اقدام بر تبعید حضرتعالی و توهین به مقام شامخ روحانیت نزد ملت شیعه با نگرانی شدید مواجه گردید. آری در کشوری که بر حسب عقیده اکثر ملت آن تنها مرجع صلاحیت دار روحانیت است، و حتی در نقض و ابرام قوانین نظر آنها قاطع است، جای کمال تاسف است که به علمای اعلام جسارت نموده و اشخاصی که فقط با پیروزی از تعالیم عالیه اسلام صلاحیت اشغال مقامالت را دارند ایشان را ستون پنجم خوانده و با تعبیرات زننده مورد تعرض قرار دهند. حقیر برای جبران این حادثه حسب الوظیفه اقدام نموده و مینمایم. عز اسلام و مسلمین و تنبه مصادر امور و مراجعت حضرتعالی به حوزه علمیه را از خداوند متعال مسالت دارم.»
آیتالله سیدکاظم شریعتمداری هم با ارسال تلگرافی به امام در ترکیه ابراز داشت: «حضرت مستطاب آیتالله آقای حاج آقا روحالله خمینی دامت برکاته، با ابلاغ سلام و تحیات. حادثه ناگوار فاجعه تبعید جنابعالی موجب تاسف و تاثر شدید است و از خداوند متعال خواستارم که عنقریب وسائل مراجعت جنابعالی را به حوزه علمیه قم فراهم فرماید و نگرانی عمومی رفع شود. حقیر تا حدود قدرت و امکان مشغول اقدامات بوده، کوتاهی نخواهم کرد...»
واکنش طلاب
رژیم که از تبعات واکنش طلاب نسبت به تبعید امام خبر داشت در نخستین اقدام، مدارس دینی را محاصره کرد تا جلوی اقدامات احتمالی طلاب را بگیرد. حجت الاسلام حسن روحانی که در هنگام بازداشت امام در مدرسه خان بود به یاد می آورد: «از روز سخنراني امام در 4 آبان، حدود يك هفته گذشته بود. شب 13 آبان بود و من آن شب را در مدرسه خان بودم... موقع اذان صبح بلند شديم، نماز صبح را خوانديم و بعد از نماز، من در حال قرائت قرآن بودم كه يك مرتبه يكي از طلبهها آمد، در زد و گفت: «امام را دستگير كردند.» ما لباس پوشيديم و به سرعت به سمت درب مدرسه دويديم و ديديم درب مدرسه را مأمورين بستهاند و جلوي آن هم تعدادي مأمور مسلح ايستادهاند. به طبقه دوم رفتيم و از پنجره طبقه دوم نگاه كرديم، ديديم تمام خيابانهاي اطراف پر از سرباز مسلّح است. اينكه چه ساعتي اين محاصره شروع شده بود، دقيقاً نميدانم؛ به هرحال قبل از اذان صبح، مدارس محاصره شده بودند. همين وضع در مدرسه فيضيه، حجتيه و مدارس ديگر هم بود. حتي به طلبهها اجازه نميدادند براي خريد نان بيرون بروند. همه طلبهها خيلي متأثر و ناراحت بودند و ميخواستند براي تظاهرات به خيابانها بريزند، منتهي با محاصره مدارس راهي براي خروج از مدرسه نبود. اين وضع تا نزديك ظهر كه بهتدريج طلبهها ميتوانستند از مدرسه خارج شوند، ادامه داشت.»
اولين كاري كه طلبههاي طرفدار امام و انقلابيون بعد از دستگيري امام كردند، تشكيل جلسه دعاي توسل بود. حجت الاسلام حسن روحانی درباره این جلسات میگوید: «شبها بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد «بالاسر» اين دعا برگزار ميشد. در اين مسجد، مرحوم آقاي مرعشي نجفي نماز ميخواندند، طلبهها در ضمن دعا و بعد از آن روضه ميخواندند و براي امام دعا ميكردند. گرچه صريحاً نام امام برده نميشد، اما به عنوان مرجع دور از وطن براي ايشان دعا ميكردند كه هر كجا هست، خدايا به سلامت دارش... »
آیتالله احمدی میانجی نیز میگوید: «بهمنظور روند نهضت، دعاى توسلى توسط طلاب حوزه علميه قم برگزار شد. اين دعا را آقايان در مسجد بالاسر مىخواندند. شور و حال فوقالعادهاى داشت. آنها خيلى دعا مىكردند. البته هنگام تبعيد امام، در شهرستانهاى ديگر هم آقايان منبرها را ترك نكردند. حتى موقع گرفتارى و زندانى اشخاص آنها ساكت و آرام نمىماندند... همچنين براى احياى نام امام، طلبههاى انقلابى به هر وسيلهاى متوسل مىشدند. از جمله در پايان مراسم ختمى كه براى متشخصين در مسجد اعظم مىگرفتند نام امام را نيز بر زبان آورده و صلوات مىفرستادند.»
حجتالاسلام علی اکبر ناطق نوری نیز با اشاره به برپایی مراسم دعای توسل توسط طلاب میگوید: «از ديگر فعاليتهاي ما بعد از دستگيري امام، برگزاري دعاي توسل در مسجد بالاسر حضرت معصومه(س) بود. دعا گاهي توسط آقاي مؤيدي قمي خوانده ميشد و گاهي آقاي موسوي ميخواند، در يك مقطعي، تقريباً همهاش را من ميخواندم. دعا كه خوانده ميشد، در وسط دعا حرفهايي برضد رژيم زده ميشد و به اسم حضرت مهدي عليهالسلام كه ميرسيديم همه بلند ميشدند و براي امام دعا ميكردند و اين شعر خوانده ميشد: «يوسف گم گشته باز آيد به كنعان غم مخور.» معلوم بود كه اين شعر براي چه كسي خوانده ميشود. اطلاعات شهرباني قم و ساواك به برگزاري اين دعا حساس شدند و درصدد برآمدند تا اين جمعيت را متفرق كنند. يک بار آب پاشيدند و خيس كردند؛ باز ديدند متفرق نشدند، بار ديگر ديوار كشيدند و اين قسمت را از حرم جدا كردند، باز هم اثر نداشت؛ خلاصه يك مقدار زد و خورد شد و عاقبت، ژاندارم آوردند و طلبهها را كتك زدند و دعا را تعطيل كردند.»
گزارشات مأمورين ساواك اين مراسمها را اينچنين توصيف مىكنند: «شب گذشته پس از اداى نماز مغرب و عشا، عدهاى در حدود 400 نفر از طلاب طرفدار [امام] خمينى در صحن مطهر اجتماع و شروع به خواندن دعاى توسل نمودند. چون هر لحظه جمعيت آنها رو به افزايش مىرفت و منظور آنها نيز جلب توجه آن جمعيت [زائری] كه طبق معمول سنواتى هنگام تحويل سال در صحن مطهر اجتماع مىنمايند بوده، لذا به طلاب مذكور اخطار گرديد از صحن خارج شوند و بگذارند مردم به انجام مراسم برگزارى تحويل سال بپردازند. چون به اخطار مأمورين توجهى ننمودند و... شروع به تظاهرات نمودند، ناگزير مأمورين انتظامى به داخل صحن وارد و با شدت از عمليات خلاف نظم آنها جلوگيرى و آنها را از صحن خارج نمودند.»
راهپیماییهای مستمر نیز یکی دیگر از کارهایی بود که طلاب در واکنش به تبعید امام به طور مرتب ترتیب می دادند. ناطق نوری که خود در جریان یکی از همین راهپیماییهای طلاب، توسط ماموران رژیم دستگیر شده بود در این باره می گوید: «در ايامي كه امام را تبعيد كردند، هر شب بعد از نماز مغرب و عشا، از فيضيه به طرف مسجد اعظم حركت ميكرديم و شعار ميداديم. يك شب با صداي رسا شعار دادم: «براي سلامتي بنيانگذار روحانيت نوين صلوات.» اين شعار در مقابل كساني بود كه رضاشاه و پسرش را بنيانگذار ايران نوين ميدانستند، ما هم امام را بنيانگذار روحانيت نوين ميدانستيم...»
طلاب همچین حدود يك ماه حوزه را تعطیل کردند. آنها همچنین با نگارش، تکثیر و توزیع اعلامیههایی هر چه بیشتر در تقبیح این اقدام رژیم کوشیدند و با تهيهى طومارهايى تلاش کردند رژیم را تحت فشار قرار دهند. براساس یک گزارش: «در ظرف دو هفته گذشته، تعدادى طومار و نامه كه از طرف محصلين حوزه علميه قم تنظيم گرديده به عنوان رئيس جمهورى تركيه و از طريق سفارت كبراى آن كشور در تهران ارسال شده و در آن از تبعيد آيتالله خمينى به تركيه اظهار تأسف و نگرانى نموده و تقاضا كردهاند كه از مشاراليه به عنوان يك رهبر عاليقدر و مرجع تقليد اسلامى پذيرايى نمايند.»
واکنش حوزه نجف
حجتالاسلام محمد سمامی میگوید: «در جريان تبعيد حضرت امام به تركيه، واكنشهاى جدى از سوى روحانيون و علماى نجف صورت گرفت. حوزه نجف اين بار به شدت نگران شده بود و به همين خاطر اقدامات جدى براى آگاهى از وضعيت و موقعيت امام انجام دادند.»
به گفته حجتالاسلام سمامی در همين راستا چند تن از فضلا مثل سيداسدالله مدنى، حاج شيخ محمد مهدوى لاهيجى، اخوان مرعشى، شيخ حسين انوارى همدانى، شيخ نصرالله خلخالى و... در منزل آقاى حكيم جلسهاى تشكيل دادند و به ایشان گفتند از دولت عراق بخواهد که يكى از اين سه راهكار را براى كاهش نگرانى مردم و علماى نجف انجام دهد. اين سه راه كار عبارت بود از :
1ـ دولت عراق چند ساعت در هفته راديو را در اختيار ايرانيان قرار دهد؛
2ـ بين امام و حوزهى نجف يك نفر رابط باشد؛
3ـ يا امام را از تركيه به نجف منتقل كنند.
چنانکه حجتالاسلام سمامی میگوید: «آقاى حكيم از همان ابتدا با پيشنهاد اول مخالفت كردند. درباره موارد دوم و سوم نظر خاصى نداشتند و مشغول آمادهسازى مقدمات اين دو پيشنهاد بودند كه خبر رسيد امام به همراه حاج آقا مصطفى در بورساى تركيه هستند. حضرت امام نامهاى به قم فرستاده بود و از وضعيت جسمى و روحى خود به حوزه قم، اطلاع داده بود كه درنتيجه نجف نيز آگاه شد. از تهران هم بعضى از دوستداران امام براى ديدن ايشان به تركيه رفتند. سپس خبر آوردند كه محل سكونت امام ـ الحمدللهـ بد نيست. از آن پس آرامش به حوزه نجف بازگشت.»
علاوه بر این مراجع حوزه نجف نیز با ارسال نامه و صدور بیانیه به تبعید امام واکنش نشان دادند. آيتالله حكيم طی نامه ای به آيتالله مرعشى نجفى درباره تبعيد امام تاکید کرد: «در صدد چاره بود و هستم و انشاءالله تعالى با دعاى حضرت عالى و ساير آقايان، جميع مشاكل حل شود و نتيجه گرفته شود...» آیتالله خویی نیز با ارسال تلگرافی «از باب ارشاد و نصيحت» به امیرعباس هویدا متذکر شد: «انتظار مىرود با برطرف ساختن نفوذ صهيونيست و الغاى قوانين مخالف شريعت اسلام و ارجاع حضرت آيتالله آقاى خمينى، عالم روحانيت و قلوب مسلمانان جهان را مسرور سازيد.»
واکنش بازار
در واکنش به تبعید امام، بازار تعطیل شد. از عصر همان روز مغازههاي قم چند روز و بازار قم حدود يك هفته بسته بود. به گزارش ساواک تهران«به طورى كه اطلاع مىدهند پس از تبعيد آقاى خمينى، بازار تهران چند ساعتى به حال تعطيل درآمده و كسبه بازار، دكاكين خود را بستهاند.»
بازاریان با تعطيلى مغازهها و دكانهاى خويش، خشم رژيم را برانگيختند؛ چرا كه تعطيلى بازار، هم از لحاظ اقتصادى و هم از لحاظ تبليغاتى براى رژيم گران تمام مىشد. مأمورين ساواك سعى كردند تا با فشار بر بازاريان از اقدامات آنها جلوگيرى كنند. به گفته حسن روحانی: «بعد از چند روز تعطيلي آمدند و تهديد كردند كه هر كس مغازهاش را باز نكند، جلوي مغازه را تيغه ميكنيم. بعد آجر و گچ آوردند و تعدادي از مغازهها را تيغه كردند و اعلام كردند هر كس امروز درِ مغازه را باز نكند، تيغه ميكنيم. تعدادي از مغازههاي بازار تهران مدتها تيغه شده بودند.»
هرچند رژیم کوشید به زعم خود با این اقدام به بازاریان ضربه بزند اما این عمل نتیجه عکس داد. به طوری که گزارشگر ساواک اذعان می کند: «در بين بازاريان شايع است كه از طرف سازمان امنيت، درب اين مغازهها گل گرفته شده و يك نوع بدبينى نسبت به سازمان به وجود آمده است. ضمنآ بازاريان علاوه بر اين كه به صاحبان مغازههاى بسته شده كمك مالى مىنمايند و در عين حال ميل دارند كه اين دكاكين به همين نحو باقى بماند، زيرا آنها معتقدند كه با مشاهده آن مغازهها با آن وضع حس كنجكاوى كسانى كه به بازار مىآيند زيادتر شده ودر صدد تحقيق و علت آن برمىآيند كه مخالفين در اين موقع شروع به تبليغ نموده و از فضايل روحانيون و از مظالم دستگاه به بحث مىپردازند و بازاريان مدعى هستند كه اين مغازهها نمونه مبارزات مردم تهران است بر عليه دستگاه دولت؛ و همسايگان اين مغازهها به مخبرين يا اشخاص خارجى كه به بازار مىآيند چگونگى را توضيح داده و بر له [امام] خمينى تبليغ و بهرهبردارى مىنمايند.» همچنين اعلاميهاى از طرف بازارىها منتشر مىشود كه ضمن اعتراض به اقدامات رژيم خواهان بازگشت امام خمينى به ايران مىشوند.
واکنش نیروهای مبارز مذهبی
نیروهای مبارز مذهبی واکنش خود را نسبت به تبعید امام خمینی با اعدام انقلابی حسنعلی منصور نخستوزیر نشان دادند. بر این اساس گروهی از اعضای موتلف اسلامی طی یک برنامهریزی منصور را ترور کردند تا به این نحو خشم خود را از تبعید رهبر نهضت اسلامی به نمایش بگذارند.
حاج احمد قدیریان در این رابطه میگوید: «واقعيت اين بود که دستگاههاي امنيتي رژيم روزبهروز عرصه را براي مبارزات سياسي تنگتر مينمودند و مبارزين را به سمت اقدامات متقابل و ايذايي سوق ميدادند. بدينترتيب و در همين راستا اعدام انقلابي حسنعلي منصور واكنشي بود از جانب نيروهاي مبارز مذهبي و معتقد به ولايت حضرت امام خميني(ره) در مؤتلفه اسلامي. طرحريزي كلي عمليات به عهده شهيد حاج مهدي عراقي بود و شهيد حاج صادق اماني و چند تن از دوستان ايشان به نامهاي محمد بخارايي، مرتضي نيكنژاد و رضا صفار هرندي آن را به مرحله اجرا درآوردند.»
موتلفهایها همچین در واکنش به تبعید امام به برگزاری میتینگهایی همت گماشتند. يكى از بزرگترين و تأثيرگذارترين اين تجمعات، ميتينگ با شكوه مسجد سيد عزيزالله است كه در 21 آذر 1343 به كوشش جمعيت مؤتلفه برگزار شد. آنها با پخش تراكتى از مردم دعوت كردند كه در اين گردهمايى شركت كنند. پليس موفق به جلوگيرى از اين جلسه نشد. اين اجتماع، بزرگترين گردهمايى و اجتماع بعد از تبعيد امام خمينى است. در اين گردهمايى پس از سخنرانى، قطعنامهاى از سوى اصناف بازرگانان و پيشهوران تهران صادر مىشود كه مهمترين قسمت آن تأكيد بر بازگشت امام خمينى است.