روایتی از ترور رایزن فرهنگی ایران در پاکستان/ "شهید گنجی" پیشگام وحدت بود

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- تسنیم نوشت؛ شهید  صادق گنجی در سال 65 در حالی که فقط 23 سال داشت، از طرف معاونت بین‌الملل وزارت ارشاد به‌عنوان سفیر فرهنگی و مسئول خانه فرهنگ در لاهور پاکستان انتخاب شد. شهید گنجی به‌سرعت زبان اردو را فرا گرفت و نوشته‌ها و حتی اشعاری به‌زبان اردو از وی باقی مانده است.

شهید گنجی در مدت سه سال و نیمی که در پاکستان بود با حضور در همه مجامع علمی فرهنگی و هنری، به روشنگری می‌پرداخت و نوشته‌های علمی و دینی وی در مطبوعات این کشور به چاپ می‌رسید.

وی در مدت حضورش در پاکستان 13 جلد کتاب درباره این کشور و در زمینه‌هایی مانند مسیحیت در پاکستان، زن در پاکستان، شخصیت‌های پاکستان، احزاب و گروه‌های پاکستان، پاکستان و چگونگی فعالیت آمریکا در این کشور و آموزش و پرورش پاکستان به‌رشته نگارش درآورد.

شهید گنجی در روز‌هایی که در تدارک برگشت به کشور بود به مراسمی برای تودیعش دعوت شد که وداعش با این جهان را رقم زد. این مراسم به‌همت ادبا، نویسندگان، شاعران و خبرنگاران در هتل «اینترنشنال» لاهور برگزار شده بود.

زمانی که گنجی برای شرکت در مراسم به در هتل رسید به‌محض پیاده شدن از خودرو با هجوم وحشیانه چندتن از ایادی استکبار قرار گرفت و به شهادت رسید.

سفیر فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در پاکستان بیست و هشتم آذر سال 69 به‌دست گروه افراطی سپاه صحابه در لاهور پاکستان به درجه شهادت نایل آمد.

پیکر این شهید والامقام پس از انتقال به زادگاهش کنار دو شهید خانواده‌اش نادر گنجی و هوشنگ مزارعی در گلزار شهدای برازجان آرام گرفت.

روایتی از ترور رایزن فرهنگی ایران در پاکستان/

به همین مناسبت با جواد منصوری سفیر وقت کشورمان در پاکستان به گفت‌وگو نشسته‌ایم:

*آقای منصوری، به‌عنوان شروع بحث؛ طریقه آشنایی‌تان با شهید صادق گنجی و ویژگی‌های شخصیتی ایشان را به‌اختصار بیان فرمایید.

در سال 1368 من به‌عنوان سفیر به پاکستان اعزام شدم، لذا در دی ماه سال 1368 فعالیتم را به‌عنوان سفیر در پاکستان آغاز کردم. در اولین جلسه‌ای که با رایزنان فرهنگی و مسئولین خانه فرهنگ داشتیم، با آقای صادق گنجی مسئول خانه فرهنگ ایران در لاهور آشنا شدم. صادق گنجی فردی بسیار خوش‌بیان، دارای حافظه خیلی قوی و خوش‌ذوق و بسیار بااستعداد بود؛

از منظر  من انسان  بسیار موفقی بود. از همان جلسه اول نظر من را جلب کرد و به‌تدریج بنا به اقتضائات ارتباط ما با هم بیشتر شد. در یکی‌دوباری که به لاهور سفر کردم ایشان را در لاهور دیدم و از موفقیت‌هایش مطلع شدم. به‌جرأت می‌توانم بگویم یکی از موفق‌ترین رایزنان فرهنگی ایران در خارج از کشور بود. ایشان در مدت زمان بسیار کوتاهی زبان اردو را فرا گرفت. نکته جالب اینجا است که ایشان تعدادی شعر هم به‌زبان اردو گفته است.

مردم پاکستان علاقه عجیبی به شعر دارند و کسی را هم که شعر می‌گوید باسواد می‌دانند. شهرت شهید از شهرت سفیر در پاکستان هم بالاتر بود، حتی شهرت ایشان از پاکستان هم فراتر رفته بود و در هندوستان هم او را می‌شناختند. دلیل شهرت وی در هندوستان فعالیت‌های فرهنگی‌اش و انعکاس آن در رسانه‌های هندوستان بود. مسلمانان هند صادق گنجی را به‌عنوان یک فعال فرهنگی، ایرانی، انقلابی، که با زبان اردو حرف می‌زند می‌شناختند و این یک امر فوق‌العاده بود.

صادق تحصیلکرده مدرسه عالی شهید مطهری بود و از یک خانواده متوسطی بود. او با تلاش و استعدادش توانسته بود توجه مدیریت مدرسه را به خود جلب نماید، لذا بعد از اتمام تحصیلش با توصیه مدرسه عالی شهید مطهری در وزارت ارشاد مشغول به کار می‌شد و پس از مدتی در لاهور مرکز فرهنگی سیاسی و علمی پاکستان مسئولیت خانه فرهنگ ایران را عهده‌دار گردید. خانه فرهنگ ایران از گذشته‌های دور مورد توجه علما و رسانه‌های پاکستان قرار داشت.

همزمان با حضور گنجی احزاب پاکستان نیز توجه‌شان به خانه فرهنگ ایران معطوف شده بود و توانسته بود روی علما و احزاب پاکستان تأثیر بگذارد. در طول مدتی که من با گنجی در پاکستان همکاری داشتیم سفارت و خانه فرهنگ تعامل سازنده‌ای داشتند. رایزن  فرهنگی در سفارت پاکستان به‌عهده آقای کمال حاج‌سیدجوادی بود. ایشان قبل از فعالیت در سفارت معاون وزیر فرهنگ و ارشاد بود و شخصیت فرهنگی داشت و در کارهای فرهنگی به صادق گنجی کمک می‌کرد. در سطح کلان و امور مربوط به دولت پاکستان سفارت نهایت همکاری را با ایشان داشت. کاردار لاهور در آن زمان حاج آقای نیکان قمی بود و علوم حوزوی خوانده بودند و دغدغه کار فرهنگی داشت و ارتباط خیلی خوبی هم با گنجی داشتند. معمولاً کنسولگری‌ها بیشتر به امور سیاسی می‌پرداختند و توجهی به کار فرهنگی نداشتند، ولی کنسولگری ایران در لاهور بدین شکل نبود و رویکرد فرهنگی داشت.

فعالیت‌های فرهنگی مرحوم قمی و شهید گنجی، و نفوذشان بین  توده‌های مردم پاکستان، خشم سپاه صحابه وابسته به عربستان سعودی را برانگیخته بود. سپاه صحابه مدام علیه این دو نفر دشمنی و سمپاشی می‌کرد.

*کمی برایمان از فعالیت‌های شاخص صادق گنجی در پاکستان بگویید.

در پاکستان مطبوعات نقش مهمی را ایفا می‌کنند و ایشان نیز ارتباطشان با مطبوعات آنجا بسیار قوی بود. شهید گنجی به‌دلیل تسلط به زبان اردو با علمای پاکستان ارتباط مستقیم و صمیمانه‌ای داشت و در مقابل علما هم علاقه زیادی به او داشتند و حرفهای او را گوش می‌کردند. شهید خانه فرهنگ را مرکزیت قرار داده بود و دانشجویان، علما، خبرنگاران، نویسندگان و سایر جریانها به آنجا می‌آمدند و در مورد ایران و منطقه با صادق گنجی صحبت می‌کردند.

اقدام شاخص دیگر شهید گنجی افشای جریانهای نفوذی فرهنگی خطرناک بود. از این جریانهای نفوذی می‌توان به سپاه صحابه و جریانهای تفرقه‌افکن سعودی انگلیسی اشاره کرد، این موضوع خیلی بارز شد و شیعیان پاکستان به‌خاطر روشنگری‌های شهید گنجی ارادت ویژه‌ای به او پیدا کرده بودند. همین روشنگری‌های شهید گنجی باعث شهادت ایشان شد. در یکی از سخنرانی‌های‌شان اعلام کرده بود که "من مدارک مهمی از انحرافات و ارتباطات بعضی گروههای انحرافی دارم و وقتی برگردم ایران این مدارک را افشا می‌کنم". ایشان قرار بود چند روز بعد از این سخنرانی در پایان مأموریتش به ایران برگردد، و در واقع آن جلسه‌ای که به‌همت کنسولگری، خانه فرهنگ شعرا و اصحاب رسانه گرفته شد که شهید در آن مراسم به شهادت رسید جلسه تودیع ایشان بود. کسانی که از افشاگری صادق گنجی به‌منظور به خطر افتادن موقعیت گروهها و دولت پاکستان می‌ترسیدند ایشان را شهید کردند.

*آیا ترور صادق گنجی مانند برخی از ترورها عامل داخلی و یا نفوذی داشت؟ و یا به‌عبارت دیگر حلقه مفقوده‌ای داشته است؟

خیر. ترور شهید گنجی دقیقاً طراحی سپاه صحابه بود، بعدها هم قاتلش دستگیر شد. دولت پاکستان بنا بر مناسباتی که با عربستان داشت حاضر به اعدام فرد قاتل نشد و چند سالی این فرد در زندان بود که بعد از مدتی به افغانستان فراری‌‌اش دادند. ظاهراً بعدها او به‌یک‌نحوی به پاکستان آمد و به‌طور مشکوکی  کشته شد، اما دولت پاکستان علی‌رغم حکم دادگاه حاضر به اعدام قاتل شهید گنجی نشد. من همزمان با ترور شهید به منزل یکی از سردبیرهای روزنامه‌های پاکستان به‌منظور گفتگویی سیاسی دعوت شده بودم. در پاکستان رسم هست که سردبیرهای رسانه‌های پاکستان با مقامات مختلف گفتگوی مفصل انجام می‌‎دهند. درحین گفتگو با این فرد بودم که ناگهان تلفن سردبیر زنگ خورد و خبری به او دادند. او تلفن را قطع کرد و به‌سمت من آمد و با زبان فارسی به من گفت "اتفاق بدی افتاده، شما ناراحت نباشید، متأسفانه آقای گنجی را ترور کرده‌اند". من با شنیدن این خبر شوکه شدم، بلافاصله به‌سمت سفارت حرکت کردم و گفتگو را نیمه‌تمام گذاشتم.

روایتی از ترور رایزن فرهنگی ایران در پاکستان/
بنا بر اطلاعاتی که از شهید بزرگوار موجود است ایشان نقش مهمی در وحدت شیعه و سنی داشته‌اند اگر خاطره‌ای در این زمینه از ایشان دارید بیان کنید.

مسئله وحدت شیعه و سنی در پاکستان از روز تأسیس این کشور تا امروز مهم بوده است. انگلیس، عربستان و آمریکا سرمایه گذاری بسیار زیادی را کرده‌اند تا این وحدت محقق نشود و از طرفی دیگر علما و دوستداران ایران در پاکستان بنا بر سیاست جمهوری اسلامی برای وحدت اسلامی تلاش می‌کنند. متأسفانه به‌دلیل فقر مالی بسیاری از پاکستانیها به سعودیها وابسته هستند و به این دلیل معمولاً در تضاد با شیعه قرار می‌گیرند. ما بیشترین تلاش فرهنگی‌مان در پاکستان در زمینه وحدت اسلامی بود که صادق گنجی از پیشگامان این امر به‌حساب ‌می‌آمد. دولت پاکستان علی‌رغم فلسفه تشکیل و وظیفه‌اش که حفظ منافع اسلام و استقلال کشور است به دولتهای سرمایه‌دار تفرقه‌افکن وابسته است. دولتی‌های پاکستان می‌دانند که حل مسائل‌شان با ایران است اما از طرف عربستان حمایت مالی می‌شوند. یک روز یکی از علمای پاکستان به من گفت که "ما قلبمان با شماست ولیکن پولمان از عربستان می‌آید، لذا مجبوریم علیه شما حرف بزنیم."

*قبل از اینکه صادق گنجی ترور بشود شما هشداری مبنی بر ترور او دریافت نکرده بودید؟ و یا به‌عبارت دیگر احتمال ترور وی را نمی‌دادید که تأمین امنیت نمایید؟

اولاً اینکه ایشان در لاهور بودند و من در اسلام‌آباد حضور داشتم و از اوضاع آنجا بی‌خبر بودم. بنابر عرف دیپلماتیک که مرسوم بر حفظ امنیت دیپلماتهای خارجی می‌باشد اصلاً احتمال ترور صادق گنجی را نمی‌دادیم. دولت  پاکستان می‌گفت "ما بنا بر مشکلاتی که داریم نمی‌توانیم امنیت را تأمین کنیم."، لذا بعد از شهادت شهید گنجی چند نفر دیگر از بچه‌های ما را شهید کردند، حتی "اعظم طارق" دبیر سپاه صحابه جلوی مجلس پاکستان صراحتاً به من گفت که "تو را می‌کشیم"، و تهدید به قتل نمود. انگیزه این افراد از ترور من جلوگیری از ترویج افکار امام خمینی بود. من بعد از این تهدید به مسئولین پاکستانی اعتراض شدید کردم و گفتم "مقابل مجلس این کشور من را تهدید به قتل کرده‌اند"، که در پاسخ به من خیلی منفعلانه گفتند "این مشکل مملکت ما است و تلاش می‌کنیم که این اتفاق نیفتد".  البته این اتفاق روزهای آخر مأموریت من در خداحافظی‌ام با رئیس مجلس پاکستان افتاد. بنابراین شهادت گنجی آخرین مورد نبود و حدود هفت نفر ایرانی بعد از انقلاب در خاک پاکستان به شهادت رسیدند که اولین شهید ایرانی در پاکستان صادق گنجی بود. بعد از گنجی آقای رحیمی از کارکنان سفارت به شهادت رسید، حتی یک دانشجوی ایرانی نیز به شهادت رسید.

*از نحوه به شهادت رسیدن گنجی اطلاعاتی دارید؟

هنگامی که از تهران اعلام کردند که مدت زمان مأموریت گنجی در پاکستان به اتمام رسیده و بنا شد صادق به ایران برگردد، اهالی فرهنگ پاکستان و دوستداران وی تصمیم گرفتند برای او یک مراسم خداحافظی و تودیع برپا نمایند. این مراسم در سالن کنفرانس یک هتل قرار بود که برگزار شود. ترور کنندگان گنجی پشت یک ستونی نزدیک ورودی هتل مخفی شده بودند. به‌محض ورود صادق گنجی به هتل در ورودی هتل او را به‌رگبار می‌بندند و با موتور فرار می‌کنند، البته قاتلین همان شب چند تا چهارراه آن‌طرف‌تر دستگیر شدند. دستگیری این افراد خیلی عجیب بود. پلیس پاکستان به این دو نفر در خیابان مشکوک می‌شود و می‌بیند فرد قاتل زیر پیراهنش یک اسلحه قایم کرده است. لوله اسلحه از زیر پیراهن آن فرد بیرون زده بود و پلیس هم به‌دلیل قتل گنجی اینها را دستگیر نکرد و فقط به‌دلیل حمل سلاح دستگیرشان نموده بود. اگر این افراد را اتفاقی دستگیر نمی‌کردند بنایی بر دستگیری‌شان نداشتند.

*بعد از مطلع‌شدن از شهادت شهید گنجی چه اقداماتی انجام دادید؟

به‌محض ورود به سفارت با تهران تماس گرفتم و با دولت و وزارت خارجه پاکستان ارتباط برقرار و اعتراض شدید دولت ایران و سفارت را اعلام کردم. حدود ساعت ده‌ونیم همان شب بود که قائم‌مقام وزارت خارجه پاکستان از طرف نخست‌وزیرشان به سفارت ما آمد و عذرخواهی و اظهار تأسف شدیدی کرد. این فرد به ما اعلام کرد که ضمن تأمین امنیت ما با عوامل این ترور نیز برخورد سختی خواهند داشت. ما صراحتاً اعلام کردیم که "شما نمی‌توانید امنیت ما را حفظ کنید". عوامل وزارت خارجه پاکستان پس از برخورد تند ما اعلام کردند که "ما حتماً رضایت شما را جلب می‌کنیم."

فردا صبح آن روز من رفتم فرودگاه تا به لاهور بروم. وقتی که رفتم فرودگاه بلیطی نداشتم و به مسئولین آنجا گفتم که می‌خواهم برای مراسم تشییع شهید گنجی بروم با اولین پرواز من را سوار هواپیما کردند. لازم به ذکر است که پرواز فوق جای خالی نداشت مدیریت یکی از مسافرین را از پرواز پیاده و مرا جایگزین نمود. بعد از رسیدن به لاهور به خانه فرهنگ رفتم و با خانواده مرحوم و همکارانش صحبت کردم و تسلی‌شان دادم. با قائم‌مقام وزیر خارجه پاکستان صحبت کردم که "ما فردا می‌خواهیم در لاهور مراسم تشییع برپا کنیم و حتماً باید امنیت مراسم را تأمین نمایید". با تهران هم هماهنگ کردم که یک هواپیمای اختصاصی به لاهور بفرستند تا پیکر مطهر شهید را با آن به تهران انتقال دهیم. خانواده شهید هم با همین پرواز به تهران منتقل شدند. مراسم تشییع جنازه از خانه فرهنگ تا مکان برگزاری نماز میت برپا شد. نماز را هم یکی از علمای پاکستان قرائت نمود. "نواز شریف" نخست وزیر وقت پاکستان نیز خود را به این مراسم رساند. شریف در حین مراسم از ما عذرخواهی نمود و قول تأمین امنیت و حفظ احترام دیپلماتهای ایرانی را داد. بعدها پس از دستگیری قاتل شهید گنجی مجدداً با نواز شریف دیدار و مجدداً اعتراض نمودم و گفتم که "چرا این فرد قاتل را اعدام نمی‌کنید؟"، درپاسخ به من گفت که "ما بین شما و عربستان گیر افتاده‌ایم؛ عربستان سالانه کمکهای زیادی به کشور ما می‌کند و از آن‌طرف هم شما برای ما قابل احترام هستید و نمی‌دانیم چه‌کار کنیم". نواز شریف در سخنرانی دیگری هم اعلام کرده بود که "ما سالی چهار میلیارد دلار از عربستان سعودی پول دریافت می‌کنیم". بنابراین دولت پاکستان به این دلیل که می‌دانست اگر قاتل را اعدام کند با عربستان دچار چالش خواهد شد حکم دادگاه را اجرا نمی‌کرد.

گروه صحابه در سال 61 توسط "ضیاءالحق" نخست وزیر پاکستان به‌منظور جلوگیری از نفوذ شیعه در آنجا تأسیس شد.

روایتی از ترور رایزن فرهنگی ایران در پاکستان/

*انتشار خبر شهادت شهید گنجی در پاکستان و ایران چه بازتابی داشت؟

روزنامه‌های پاکستان این خبر را پوشش دادند و خیلی از روزنامه‌ها به‌عنوان خبر اول کار کردند. جمعیت بسیار زیادی به خانه فرهنگ ایران در لاهور آمدند و یک مراسم تشییع باشکوه برای صادق برگزار کردند. مقامات پاکستانی از جمله نخست‌وزیر و استاندار در این مراسم شرکت کردند، علمای زیادی نیز خود را به این مراسم رساندند.

در ایران هم رسانه‌ها این خبر را منعکس کردند. وزارت خارجه سفیر پاکستان را احضار و اعتراض شدیدی به او کرد. برای پیگیری کار پرونده یک وکیل گرفتیم. در مجموع دستگیری قاتلین خیلی به ما کمک کرد. دولت پاکستان هم اعلام  پشیمانی و شرمساری کرد.