برشی از خاطرات نیره‌السادات احتشام‌رضوی
اقدامات فرهنگی مذهبی نواب صفوی در منطقه طالقان / روایتی از تلاش نواب برای امدادرسانی به فقرا

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ترور نافرجام محمدرضا پهلوی توسط فداییان اسلام موجب تحت تعقیب قرار گرفتن و در نهایت اختفای رهبر فداییان نواب صفوی از نیمه‌ بهمن 1327 شد.

در این برهه نواب با راهنمایی آیت‌الله طالقانی به منطقه طالقان رفته و در آنجا به فعالیت می‌پردازد. نیره‌السادات احتشام‌رضوی همسر شهید نواب صفوی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده در این‌باره می‌گوید:

در آن ایام که فداییان اسلام بشدت تحت تعقیب بودند و آقای نواب نیز در اختفا به سر می‌بردند، آقای طالقانی به ایشان پیشنهاد کرده و گفته بود که طالقان منطقه‌ای روستایی و کوهستانی است، اگر به آنجا بروید، مطمئنا دشمن به شما دست پیدا نخواهد کرد، دهاتی که مدنظر آقای طالقانی بود، نامش ورکش بود... آقای نواب به آن ده رفتند و خودشان را سید علی‌اصغر معرفی کردند.

بعد از آن که آقای نواب در آن روستا مستقر شدند، دو سه نفر از افراد معتمد خود را دنبال من فرستادند تا مرا به طالقان ببرند. من به اتفاق مادر آقای نواب، آقای سید هادی میرلوحی، مادر آقای واحدی، آقای سید محمد واحدی و سید جواد واحدی به طرف طالقان به راه افتادیم. تا کرج را با ماشین رفتیم و بقیه راه را که ماشین رو نبود، با قاطر پیمودیم.

این مسافرت مصادف شده بود با ماه مبارک رمضان؛ آقای نواب در مسجد نماز جماعت برگزار می‌کردند، بعد از نماز و مراسم افطار هم سخنرانی می‌کردند. بدین ترتیب روستائیانی که اصلا تصوری از چنین برنامه‌ها و مراسمی نداشتند و سرگرم زندگی یکنواخت و روزمره بودند روح و جان تازه‌ای یافتند. اولین کاری که آقای نواب در آن جا، از نظر اجتماعی انجام دادند، این بود که گفتند آمار مردم را بگیرند و محاسبه کنند چند درصد از آنان غنی و چند درصد فقیرند. این کار را انجام دادند و آمار را به آقای نواب دادند. آقای نواب در یک سخنرانی از افراد متمول و ثروتمند، خواستند که هر قدر که در توانشان است، به فقرا کمک نمایند. در مدت کوتاهی کمک‌های زیادی شامل آرد، گندم، روغن و برنج به اضافی مقداری پول جمع آوری شد. بعد از آن آقای نواب افراد خانواده‌های مستضعف را در نظر گرفتند و مقدار مايحتاجی را که جمع‌آوری شده بود، به طور مساوی میان آنان تقسیم کردند. سپس عده‌ای شبانه و به طور مخفیانه این کمک‌ها را به در منزل فقرا بردند، بدون این که آن فقیر و مستمند بدانید این کمک از طرف چه کسی به دستش رسیده با این که آن فرد غنی بداند که به چه کسی کمک کرده است. بدین ترتیب هیچ کس رهین منت دیگری قرار نمی‌گرفت و کسی نمی‌توانست به دیگری فخرفروشی کند.