پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- سید محمدعلی صدرشیرازی؛ در خصوص نقش ایجابی و سلبی نهضت آزادی در جریان نهضت اسلامی، اهمیت بحث آنجاست که مرحوم بازرگان، تشکّل نهضت آزادی و سلف خود، نهضت مقاومت ملی را بنیانگذار و محور نهضت مردم ایران میداند. بازرگان حركت امام خمینی و روحانیت را «الحاق و اجابتی به دعوت پیگیر ملّیون» معرفی نموده[1] و ناباورانه مدعی رهبری اکثریت مردم و نیز انزوای امام خمینی است: «اولین تمایز و توسعه خط مشی امام نسبت به حركت اول، توجه خاص به اسلام و مسلمانان بود و كنار گذاشتن یا فرعی شناختن ایران و ایرانیان چنین اختلاف ظریف نامحسوس مابین ایشان (و خصیصین پیرو ایشان) با ما و با اكثریت قریب به اتفاق مبارزین سالیان گذشته و شركتنندگان در راهپیمایی ها و حركت اول ... منشاء و مبین اختلافات و مسائل اساسی بعدی گردید.»[2]
علاوه بر این بازرگان در تمام کتاب مشهور خود «انقلاب ایران در دو حرکت» به مشروعیتزدایی از ماهیت اسلامی نهضت میپردازد و مهمترین مبنای استدلال او، محوریت تفکر ملی در جریان نهضت است. این نوشتار به کالبدشکافی تاریخی این مدعا میپردازد.
رفتارشناسی نهضت آزادی در مقطع 1340-1342
متعاقب تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در تاریخ پانزدهم مهرماه 1341، نهضت آزادی ایران كه وارد دومین سال حیات سیاسی خود شده بود درآبان ماه 1341 همین سال طی اعلامیهای با عنوان "دولت از هیاهوی انتخاباتی انجمنهای ایالتی چه خیالی دارد؟"، به سایر اقشار و گروهها پیوسته و لایحه را عوامفریبی خواند. نهضت آزادی حتی در تنهاترین مقطع مبارزاتی نسبتا هماهنگ با شعارهای خود نیز تلاش برای تضعیف جایگاه اسلام ناب را رها ننموده است. این تشكل با بایكوت نهضت روحانیون، در اعلامیه خود از مصدق به عنوان "رهبر واقعی و محبوب همگی" یاد میکند. این تشکل در اعلامیهای دیگر از موضع میزبان مبارزه به روحانیت خوشآمد می گوید. در اعلامیه نهضت آزادی، «بازگشت» روحانیت به صحنه مبارزه «پس از گذشت 56 سال» و رهبری انقلاب مشروطیت، موجب «اعجاب و امید» خوانده شده بود. [3]
رفراندوم لوایح ششگانه
با اعلام لوایح شش گانه توسط شاه در 19 دی 1341 شوراى مركزى نهضت آزادى روز 3 بهمن 1341 اعلامیهاى با عنوان «ایران در آستانه یك انقلاب بزرگ» منتشر ساخت. در این اعلامیه، با اشاره صریح و شجاعانه به محیط خفقان و ارعاب و تهدید اقدام شاه غیر مسئول را در برگزارى همهپرسى خلاف قانون اساسى به توصیه آمریكا، بر خلاف تمایل ملت دانست. [4]
جلالالدین فارسی از اعضای سابق نهضت آزادی در مورد تاثیر امام بر مواضع نهضت آزادی در ادامه مبارزه میگوید: «با اوجگیری مبارزه روحانیت و امام(ره) لحن و محتوای اعلامیههای نهضت آزادی محركتر و خشنتر گشت». [5]
حماسه 15 خرداد و سکوت ملیون
پس از قیام خونین 15 خرداد، در نوزدهم خرداد 1342 اطلاعیهای نهضت آزادی تحت عنوان «دیكتاتور خون میریزد» در دفاع از قیام 15 خرداد منتشر ساخت كه «موضع تعدادی از اعضای خارج از زندان این گروه بود. چندی بعد اعلامیه دیگری به امضای دستگاه اجرایی نهضت آزادی منتشر شد كه اختلافنظر آنان را با گروه منتشركننده اعلامیه قبلی فاش ساخت». [6]
لطفالله میثمی در مورد این اعلامیه مینویسد: « نهضت [آزادی] اطلاعیههای بعد از 15 خرداد را كه به نام نهضت آزادی داده شده بود، نپذیرفتند». [7]
برخی از ملیون نهضت آزادی و جبهه ملی که در زندان بسر میبردند، برای تصمیم گیری در خصوص موضعشان در قبال فاجعه ی پانزده خرداد جلسات گفتگو برپا نمودند. بازگان در خاطرات خود مینویسد که پس از بحث و بررسی نظرات موافقین(از جمله بازرگان) و مخالفین در هیات اجرائیه جبهه ملی دوم، بالاخره تصمیم به عدم صدور اعلامیه در محکومیت رژیم شاه گرفته میشود. کوششهای بختیار و دکتر سنجابی در عدم تصویب صدور اعلامیه چشمگیر بود.[8]
به هر روی، عكسالعمل لیبرالها در قبال این «نقطه عطف" انقلاب، بگونهای بود كه بازرگان در كتاب انقلاب ایران در دوحرکت كه به سیر وقایع نهضت اسلامی میپردازد ترجیح میدهد این نقطه مهم نهضت را از تاریخ ایران حذف نماید»!
نهضت آزادی و پانزده سال، تعطیلات
با محاکمه اعضا و سران نهضت آزادی، به تعبیر جلالالدین فارسی هر «دار و دستهای» راه خود را میرفت و یک روز اعلامیهای انقلابی در میآمد و یک روز بر ضد امام: «بر ما روشن نیست که پس از دستگیری سران درجه یک نهضت آزادی، چه کسانی رهبری سازمان را به عهده گرفتند». [9]
نهضت آزادی پس از آزادی سرانش از زندان تا آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، هرگز اقدام حساسیت برانگیزی علیه رژیم انجام نداد: «نهضت آزادی با ركود و توقف و مانع جدی مواجه شد و از گسترش و فعالیت آن در داخل كشور جلوگیری به عمل آمد».[10]
عزتالله سحابی در خصوص مقطع مورد بحث میگوید: «این نهضت آزادی برای شما خیلی گنده شد. اولاً نهضت یک تشکیلات رسمی نیست یک زمانی تشکیلات بوده بعداً به علت حوادث یک عده به سراغ زندگی و کار و شغل و پست و... رفتند، یک عده به خارج رفتند، یک عده آمریکا، یک عده اروپا، پانزده سال بین اینها جدایی بوده، آن کسانی که میخواهند برای خودشان مقاماتی درست کنند، دائماً نهضت را بزرگ میکنند».[11]
اوج گیری نهضت اسلامی در آخرین سال حیات رژیم
با اعلام فضای باز سیاسی در سال 56، نهضت آزادی با برگزیدن نامی متناسب با شعار فوق در پوشش «جمعیت (کمیته) ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» به تجدید فعالیت دست زد.
اسامی هیئت مؤسس «جمعیت»، مشترکات زیادی با اسامیاعضای کابینه دولت موقت بازرگان دارد و افکار و عملکرد «جمعیت»، بخوبی نمایانگر اندیشههای نهضت آزادی است. اساسنامه و مواضع «کمیته» در آستانه پیروزی دال بر وفاداری توامان آنان به مبانی غربی و سلطنت است: «روش ما مبتنی بر یک رشته فعالیتهای معتدل و قانونی از چارچوب قانون اساسی ایران و اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی بر قرار گردیده ...».[12]
در بعد داخلی، برخی تلاشهای جعمیت در دفاع حقوقی از زندانیان، شرکت و همکاری در ساماندهی تظاهرات تاسوعا و عاشورای 1357، و نیز صدور برخی اعلامیه ها قابل ذکر است. در کنار آثار مثبت این تلاشها، نباید از آثار تخریبی و تفرقه افکنانه آن غفلت ورزید. با این حال شاه با علم به مشی بازرگان به این جمعیت آزادی عمل میدهد و خود بازرگان نیز به این مساله اذعان دارد. [13]
بیانیههای نهضت آزادی
سران نهضت آزادی در قالب «جمعیت دفاع از حقوق بشر» و «نهضت آزادی» در سالهای 1356 و 1357 بیانیهها و نامه هایی را صادر نمودند.
در مواردی نیز نهضت آزادی همراه با فضای حاکم بر کشور، در بیانیه های خود به مواضع نهضت اسلامی نزدیک میگردد و بر رهبری غیر قابل انکار امام خمینی(ره) در نهضت اسلامی مردم ایران اذعان دارد اما این امر، نمود رفتاری ثابتی در این تشکل ندارد.[14]
از مهمترین مکتوبات بازرگان، نامه وی به امام خمینی در مرداد ماه 1357 است که در فاصله چند ماه مانده به انقلاب، به بهانه حرکت گام به گام، ایشان را از مبارزه با اصل رژیم و نیز آمریکا باز میدارد. مهم از آن جهت که مانیفستی بیچون و چرا از فاصله بنیادین نهضت آزادی از مبانی انقلاب اسلامی تا آخرین ماههای حیات رژیم میباشد: «1. ... اگر آن(قانون اساسی) را نفى كنیم، منطقاً و قانوناً هرگونه مدرك محكومیت رژیم را از دست مىدهیم. به معناى ضامن سلطنت شاه نیز نیست، چون سراسر خلاف آن عمل كرده و خود را قانوناً معزول ساخته است. 2. لبه تیز حمله فعلا بهتر است به استبداد باشد نه استعمار، جنگ کردن در دو جبهه مانع پیروزی است...».[15]
سفر به فرانسه با هدف قبولاندن حربه شریف امامی به امام(ره)
با روی کار آمدن شریف امامی و شعار دولت آشتی ملی، ملیون با آغوشی باز به استقبال شریف امامی رفتند. بازرگان پس از مشاهده فاجعه کمنظیر 17 شهریور و کذب بودن شعارهای دولت شریف امامی نیز، امام خمینی (ره) را به رها نمودن انقلاب و شرکت در انتخابات وعده داده شده دعوت مینماید.[16]
مشکل اصلی ملیون، قبولاندن پذیرش وعده های شریف امامی به امام خمینی (ره) بود. بر همین اساس بازرگان، به خدمت ایشان میرسد. اما طبیعتا آنان نتوانستند دلیل مناسبی برای خاموش نمودن امواج خروشان انقلاب که در حال نابودی بنیان طاغوت بود را ارائه نمایند. مهندس بازرگان استدلالات عجیب و دون شأنی را برای پذیرش انتخابات از جانب امام عرضه داشت که طبعا توجه ایشان را جلب ننمود و با پاسخ قاطع امام مواجه گشت».[17]
چرخش تاکتیکی نهضت آزادی در لحظه آخر
نهضت آزادی که همواره از رژیم مشروطه سلطنتی حمایت میکرد، پس از تظاهرات عظیم مردم در تاسوعا و عاشورا، در اعلامیه خود مینویسد: «... ملت ایران، شاه و خانوادهاش و رژیم سلطنتی را نفی میكند».[18]
امام خمینی در خاطره این دیدار میگویند: «بعضی قدم به قدم میگفتند برویم ... من به آن آقایی که آمد پاریس و این مطلب را گفت، گفتم در قدم اول پایتان را هم میشکنند».[20]
نشست ملیون برای مقابله با انقلاب اسلامی
در پائیز 1357 و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، ملیون _از گروههای مختلف _ طی نشستی در دانشگاه تهران، آخرین راهکارها را برای «نجات مملکت و رژیم» از «اضمحلال» و «وضع خطرناک» بوجود آمده ناشی از پیروزیهای نهضت اسلامی مردم، بررسی نمودند. بسیاری از حاضرین پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در دولت موقت به پستهای کلیدی دست یافتند.
صورتجلسه فوق، از معدود اسناد باقیمانده از توطئه لیبرالها علیه انقلاب اسلامی است. در این سند، ملیون ضمن ارائه تصویری ناصحیح از امام خمینی، انحراف مسیر انقلاب اسلامی از راه تاثیرگذاری بر ایشان را دستور کار خود قرار میدهند. در این اسناد میخوانیم: «همه معتقدند كه خمینی دیگر برداشتی از اوضاع ایران ندارد... هرچه جلوتر برویم او بیشتر احساس قدرت میكند مگر آنكه شخصا (و) دقیقا مطیع سیاست خارجی باشد كه ظاهرا نیست. بالاتفاق عقیده دارند حفظ سلطنت و قانون اساسی در حالت خطر فعلی تنها راه نجات مملكت است ».[21]
استمداد از آمریکا در توقف نهضت اسلامی
نهضت آزادی که خود را از پشتوانه مردمی تهی میدید، ضمن ارائه اطلاعات کشور به سفارت آمریکا به همفکری و همیاری با آنان در نیل به اهداف مشترک مشغول بود. به گفته مهدی بازرگان: «پایهگذاران و اعضاء و علاقمندان به نهضت آزادی ایران و نهضت مقاومت ملّی، نه تنها با آمریکا، بلکه با بعضی از کشورهای اروپا و نیز دولت وقت [رژیم پهلوی] ارتباط های کم و بیش پنهانی داشتهاند؛ نه تنها در چند ماه مانده به پیروزی درخشان انقلاب بلکه از 26 سال پیش».[22]
بازرگان در تاریخ 4 خرداد57 با مأمور سیاسی سفارت آمریکا دیدار میکند. در این ملاقات، «بازرگان و توسلی گفتند که جنبش اسلامی بطور اساسی متمایل به غرب است».[23]
طبق مفاد سند «سری» ششم ژوئن1978 (شانزدهم خرداد1357)، افسر اطلاعاتی سفارت آمریکا اظهار میدارد که غیر از ارتباطی که از طریق محمد توسلی با نهضت آزادی دارند، با افراد دیگری نیز از نهضت آزادی در تماس هستند. [24]
طبق مفاد برخی اسناد دارای طبقهبندی ”سری" سفارت آمریکا، خود مهندس بازرگان نیز حداقل سه نوبت در خردادماه و تیرماه 1357، به اتفاق مهندس توسلی در یک خانه شخصی در منطقه دروس شمیران، با استمپل (افسر اطلاعاتی سفارت) ملاقات کرده و راجع به رویدادهای سیاسی با یکدیگر گفت و گو میکنند که در دو نوبت آن دکتر یدالله سحابی نیز حضور داشته است.[25]
ویلیام سولیوان سفیر آمریکا در ایران، نیز در کتاب خود در مورد ملاقات با مهندس بازرگان می گوید: «بازرگان قبلاً برای ملاقات با من اظهار علاقه کرده بود. ولی در آن موقع دعوت او را نپذیرفته بودم... وقتی که وارد خانه شدیم، بازرگان خلاصهای از مذاکرات قبلی بین او و مأموران سیاسی سفارت را برای من تکرار کرد و گفت که خواهان ادامه همکاری و کمک نظامی آمریکا و حفظ قراردادهای موجود با آمریکا هستند. بازرگان میگفت که او از طرف «نهضت آزادی ایران» صحبت میکند».[26]
مهندس بازرگان طی ملاقاتی با ”جان استمپل" در تاریخ 30ماه مه 1978 (نهم خرداد1357)، میگوید: «اگر شاه حاضر باشد که تمام مواد قانون اساسی را به اجرا درآورد، ما آمادهایم تا سلطنت را بپذیریم».[27]
حمایت از بختیار، آخرین تیر ترکش نهضت آزادی
متعاقب انتخاب بختیار به نخستوزیری، بازرگان بیتوجه به اعلام پیوستگی با امام خمینی و اعلامیههای صادر شده از جانب این گروه به استقبال از نخستوزیری بختیار میرود. او در خصوص بختیار اینگونه اظهار نظر میکند: «ایشان را تا آنجا که شناختهام، مرد با تشخیص و وطندوست دیدهام...».[28]
در نگاهی خوشبینانه، یکی از اهداف مثبت نهضت آزادی پرهیز از اقدام قاطع ارتش علیه نهضت مردمی بود. در اسناد لانه جاسوسی میخوانیم: «منبع جدید نهضت آزادی میگوید، این گروه، با دولت بختیار مقابله و رقابت نخواهد کرد تا رفتن شاه هر چه قدر ممکن باشد، آرام صورت گیرد».[29]
نهضت آزادی که همچون سایر ملیون در تمام ادوار حضور خود در صحنه سیاست، حضور در مناصب درجه چندم را در سر میپرورانید، تلاشهای گسترده خود را برای تثبیت دولت بختیار و نفوذ در این دولت آغاز نمود: «منبع نهضت آزادی «توسلی» که از طرف بازرگان صحبت میکرد، مصّرانه از سفارت [آمریکا] خواست که به تحت فشار گذاشتن ارتش ایران ادامه دهند تا تیراندازی نکنند و به جمعیت حمله نشود. بازرگان میخواهد آمریکا بداند طرح وارد شدن نهضت آزادی در دولت باید سریعتر انجام گیرد».[30]
پینوشتها:
1- بازرگان، مهدی، انقلاب ایران در دو حركت، نشر نهضت آزادی، ص 21
2- بازرگان، مهدی، پیشین، ص 11
3- حمید روحانی، نهضت امام خمینی، صص 10ـ209
11- مظفر، محمد جواد، اولین رئیس جمهور، ، کویر، 1378 ص254
21- تاریخ تهاجم ...، پیشین، ص 212 به نقل از: فصلنامهی تاریخ معاصر ایران، سال دوم، ش 8، 1377 صص154_158
22- روزنامه کیهان،20/11/58