دکتر جواد منصوری
فهرست ناکامی‌های امریکا بعد از تسخیر لانه جاسوسی

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی_ دکتر جواد منصوری؛ به دنبال تسخیر سفارت امریکا در تهران، دولتمردان آمریکا در ابتدا انتظار داشتند که سفارت فقط چند ساعت در تصرف باشد و سپس دانشجویان محل را ترک کنند. از این رو برخورد اولیه‌ مقامات آمریکایی با تصرف سفارت و گروگان گرفتن کارکنان آن، آرام بود. در ادامه با پیچیده شدن موضوع، آمریکا برای کسب حیثیت از دست داده خود دست به اقداماتی زد که در ادامه تشریح می‌شود.


اعزام نماینده به تهران

به دنبال تسخیر سفارت امریکا در تهران، جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا تصمیم گرفت رمزی کلارک (یکی از منتقدین سیاست آمریکا در حمایت از شاه) را که در پاریس با امام ملاقات و مصاحبه‌ای کرده بود، همراه ویلیام میلر به عنوان نمایندگان ویژه‌ خویش،‌ جهت گفتگو با اعضای شورای انقلاب روانه‌ تهران کند. از این رو در 14 آبان 1358، وزارت خارجه آمریکا تمایل ایالات متحده را برای اعزام فرستاده‌ای به ایران اعلام نمود. در 15 آبان 1358، رمزی کلارک و ویلیام میلر مأمور سفر به ایران برای انجام مذاکره شدند.

در شرایطی که نمایندگان کارتر هنوز وارد ایران نشده بودند، رادیو تهران در 16 آبان با قطع برنامه‌های عادی خود اعلام کرد که امام خمینی طی پیامی اعلام کرده است: «هیچ یک از مقامات مسئول حق ملاقات با آنان را ندارند». [1] با انتشار این پیام هیئت آمریکایی در ترکیه متوقف شد تا موضع جمهوری اسلامی ایران روشن شود. با انتشار این خبر، دولتمردان آمریکا به این نتیجه رسیدند که برای حل مسئله‌ گروگان ها، راهی سخت در پیش دارند.

پیام‌ امام در 16 آبان بیانگر به حضور نپذیرفتن نمایندگان آمریکا از سوی ایشان بود. امام همچنین ملاقات اعضای شورای انقلاب و دیگر مقامات مسئول را با آنها منع کردند و انجام مذاکرات را منوط به تحویل شاه و جاسوسی نکردن بر ضد نهضت نمودند. کلارک و میلر پس از اطلاع از عدم امکان ملاقات آنها با مقامات ایرانی، مدتی در استانبول توقف کردند، اما به زودی دریافتند که مأموریت آنها با شکست کامل روبه رو شده است.[2]


توسل به استفاده از میانجی برای حل بحران

آمریکا برای حل بحران از افراد صاحب نامی که در ایران چهره‌ منفوری نداشتند، دعوت نمود تا به این کشور سفر کرده ضمن دیدار با امام خمینی از او بخواهند گروگان‌ها را آزاد نمایند. پاپ اولین فرد مورد نظر دولتمردان آمریکا برای میانجی‌گری بود. پاپ در پاسخ به درخواست آمریکا، فرستاده‌ای را روانه‌ ایران نمود تا پیام وی را به امام خمینی در قم تحویل دهد. امام به فرستاده پاپ اطمینان داد که با گروگان‌ها به خوبی رفتار خواهد شد.[3] همچنین مقامات آمریکایی برای حل بحران گروگان گیری از طریق میانجیگری به سازمان آزادی بخش فلسطین، دبیر کل وقت سازمان ملل متحد (کورت والدهایم) نیز متوسل شدند، که هیچکدام نتوانستند در مذاکرات خود موفق باشند.


اعمال فشارهای اقتصادی

دولت کارتر علاوه بر انجام اقدامات دیپلماتیک برای آزادی گروگان‌ها، تصمیم گرفت تا از فشارهای اقتصادی نیز برای به زانو درآوردن حکومت انقلابی ایران استفاده کند، بنابراین کارتر در 21 آبان دستور قطع خرید نفت از ایران را صادر کرد. سپس در واکنش به گزارش‌هایی مبنی بر اینکه ایرانی‌ها می‌خواهند سپرده‌های خود را از بانک‌های آمریکایی خارج کنند، دستور توقیف همه دارایی‌های دولتی ایران را صادر کرد. دیوان عالی لندن نیز دارایی‌های ایران در انگلستان را توقیف کرد. در فرانسه نیز سپرده‌های مالی ایران دچار اشکال شد، دولت جمهوری اسلامی ایران متقابلاً اعلام کرد از باز پرداخت وام‌های خارجی خود سرباز می‌زند و شکایتی برای بازگرداندن 5/56 میلیارد اموالی که شاه از ایران خارج کرده بود،‌ به دادگاه عالی نیویورک تسلیم کرد.[4]


توسل به مراجع بین‌المللی برای اعمال فشار بر ایران

آمریکا طی نامه‌ای به شورای امنیت، جمهوری اسلامی ایران را متهم به توهین غیر قابل اغماضِ به زیر پاگذاشتن قواعد و مقررات بین‌المللی کرد و خواستار محکومیت این اقدام توسط شورا و ایجاد محدودیت‌های اقتصادی بر ضد ایران شد. شورای امنیت سازمان ملل نیز پیش نویس قطعنامه‌ای را بر ضد ایران تهیه کرد؛ اما قطعنامه‌ی مذکور به دلیل مخالفت اتحاد جماهیر شوروی وتو شد و ضمانت اجرا پیدا نکرد.


قطع روابط سیاسی - اقتصادی

قطع روابط سیاسی_اقتصادی با ایران از دیگر اقدامات ناکام امریکا در زمینه بحران پیش آمده بود. کارتر  طی دستوری در 18 فروردین 59، قطع روابط سیاسی و بازرگانی با جمهوری اسلامی را اعلام کرد. وی در سخنان خود درباره‌ی قطع روابط با ایران اظهار داشت: «... طلب‌های شاکیان آمریکایی و شرکت‌ها از اموال مسدود شده‌ ایران در آمریکا، برداشت می‌شود. مسئولیت بحران با شورای انقلاب ایران است که خود را پشت سر دانشجویان پنهان می‌کند. اگر گروگان‌ها آزاد نشوند، بحران‌های علیه ایران شدیدتر می‌شود و آمریکا با هم پیمانان خود اقداماتی خواهند کرد. هیچ ویزای جدید برای ایرانیان صادر نمی شود مگر برای دلایل انسانی و کلیة ویزاهای صادر شدة پس از بحران،‌ باطل می‌باشد»[5]

در پی این تصمیم، از یکسو دفتر امام خمینی اعلام کرد «نظر امام در مورد گروگان‌‌ها عوض نشده و مثل گذشته سفارت و گروگان‌ ها تا تشکیل مجلس شورای اسلامی و تعیین سرنوشت آن‌ ها توسط وکلای مردم در دست دانشجویان باقی خواهد ماند» و از جانب دیگر امام خمینی خود بیانیه جداگانه‌‌ای فرمودند: «اگر کار‌تر در عمر خود یک کار خیر کرده باشد، همین قطع رابطه است.»

دستور قطع رابطه با ایران 17 روز قبل از مداخله نظامی امریکا در منطقه طبس با هدف آزادسازی گروگان‌ها اتخاذ شد. موضوع قطع روابط سیاسی و اقتصادی امریکا با ایران، دو ماه پیش از صدور دستور کارتر، در قطعنامه ارائه شده از سوی امریکا به شورای امنیت سازمان ملل پیش‌بینی شده بود. در آن قطعنامه که در 24 بهمن 1358 به شورا ارائه شد امریکا خواستار اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی و قطع رابطه با ایران به‌دلیل تصرف سفارت امریکا شد. این درخواست در کنفرانس کشورهای صنعتی غرب نیز مطرح شده بود، ولی رایزنی‌های هیات نمایندگی ایران در سازمان ملل و همچنین وتو شدن قطعنامه پیشنهادی امریکا توسط اتحاد جماهیر شوروی، باعث شد دولت جیمی کارتر در اتخاذ تصمیم برای قطع مناسبات سیاسی و بازرگانی با ایران تنها بماند.


عملیات نظامی برای آزادی گروگان‌ها

در نهایت، دولت كارتر براساس نظر مقامات امریکایی، در 25 آوريل 1980 برابر با 5 ارديبهشت 1359 اقدام به عمليات نجات گروگان‌ها موسوم به عمليات پنجه عقاب در خاک ايران كرد كه در همان مرحله اول در صحرای طبس با شكست بزرگی روبه‌رو شد.

شکست امریکا در طبس در آوریل 1980، بزرگ‌ترین ضربه را بر حیثیت سیاسی امریکا وارد کرد به طوری که ایالات‌متحده نه تنها در صحنه جهانی تحقیر شد بلکه با بحران «حقارت ملی» نیز مواجه شد. ریچارد نیکسون رئیس‌جمهور سابق امریکا معتقد بود: «ایالات متحده امریکا با شکست در عملیات نجات گروگان‌های امریکائی، اکنون بسیار بی‌وجهه و شدیدا خوار و خفیف شده است.» "استیون آر. وایزمن" نیز با اشاره به تحقیر ملی امریکا گفت: «بیش از هر چیز دیگری امریکایی‌ها در ایران با سمبلی از عجز و ناتوانی خود روبه‌رو شدند؛ زیرا ملتی که بعد از ماجرای ویتنام و واترگیت با اشتیاق تمام می‌رفت که اعتماد به نفس خود را بیابد، گرفتار کشمکش با یک فرهنگ مذهبی قدیمی شد... این ضربه دوباره‌ای بر احساس غرور و اعتماد به نفس آنان بود...» خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز نیز معتقد بود: «داغ شکستی که آمریکاییان در ایران خوردند، تا مدت‌ها آنها را رها نخواهد کرد».


پی‌نوشت‌ها:


1- صحیفه ی امام، ج 10، پیشین، ص 503

2- حمید معبادی، حسن خداوردی، قدرت های بزرگ و جمهوری اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص 210

3- گری سیک، همه چیز فرو می ریزد، ترجمه ی علی بختیاری زاده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، صص 308- 307

4- یحیی فوزی تویسرکانی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران (1357- 1380 )، ج 1، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ( ره)، 1385، ص 580

5- بهرام نوازنی، "گاه شمار سیاست خارجی ایران: از دی ماه 1356 تا مرداد ماه 1367"، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 233