پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی_ دکتر مصطفی ملکوتیان؛ در وقوع، پیروزی و تداوم انقلاب، عناصر و عوامل مختلفی نقش دارند مانند نقش آرمان انقلابی، نقش رهبری، نقش عامـه مردم، روحیه انقلابی و ... در این میان بسیج مردمی، که خود در ارتباط تنگاتنگ با سایر عوامـل و ناشـی از آنها به ویژه آرمان و رهبری انقلابی است، در همه مراحل نقشی مهم و برجسته است. این نقش در انقلاب های معاصر یکسـان نبوده و به همین صورت تأثیرات متفاوتی در مسیر انقلاب ها از خود بجای نهاده است.
بسیج مردمی، با توجه به میزان و نحوه آن، مستقیماً بر زمان پیروزی، بنیادگذاری سامان سیاسی جدید ‑نظامسازی پـس از پیروزی‑ و نیز تحولات بعد از پیروزی انقلاب تأثیر به سزایی دارد.
در انقلاب اسلامی ایران، عموم مردم به جز اندک وابستگان به رژیم سابق و به سرعت، در صحنه انقلاب حاضـر شـده و خیابانها را در شهر و روستا پر کرده و هرگونه ابتکار عملی را از رژیم وابسته پهلوی سلب نمودند. گستردگی حضور مردمی که با فراخوان روحانیت انقلابی و از پایگاه مسجد و مراکز مذهبی صورت می گرفت به حدی بود که تمـامی تحلیـلگـران مسـائل انقلاب در جهان را شگفتزده و امکان مدیریت تحولات توسط رژیم شاه و حیامیانش را از آنها گرفت.
آمریکاییها که ژنرال هایزر را به تهران فرستاده بودند تا در صورتی که خطر سقوط محمدرضا شاه را حس کنند دست بـه کودتا بزنند، با حضور مردمی گسترده، چند روز پیش از سقوط شاه، هایزر را باز گردانده و او اعلام کرد که قادر نشده اسـت کـه حتی معدودی از افسران ارتش را برای اجرای کودتا گرد آورد.
همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانیه گام دوم فرموند انقلاب اسلامی بزرگترین و مردمیترین انقلاب معاصـر است. از نظر تعداد افراد شرکت کننده در انقلاب و نسبت به جمعیت کشور، انقلاب اسلامی یک نمونه منحصر بفرد و بـینظیـر است. در حالی که منابع مختلف از حضور نسبی کم مردمی در انقلابهایی مانند انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه، انقلاب ۱۹۱۷ روسـیه و انقلاب ۱۹۴۹ چین سخن گفتهاند، در انقلاب اسلامی بیشتر نزدیک به همه مردم در صحنه انقلاب حضـور یافتنـد. در انقـلاب فرانسه مردم شرکت داشتند اما شاید حداکثر ۱۰ درصد و در انقلاب روسیه حتی از آنهم کمتر، به گونهای که برخی منـابع رقـم آن را ۱ درصد اعلام کردهاند.
در انقلاب سال ۱۹۴۹ چین به رهبری مائوتسه تونگ نیز حضور مردم کمرنگ بود، زیرا مائو تنها ۵ میلیون نفـر از جمعیـت حدود ۶۰۰ میلیون نفری آن زمان کشور چین را در اختیار داشت. نویسندگان علت پیروزی این تعداد کم شرکت کننـدگان را در ضعف و فروپاشی قدرت رژیمهای پیشین، روحیه انقلابی شرکت کنندگان و ... دانستهاند.
حضور گسترده مردم در صحنه انقلاب، تأثیر خود را بر راهبرد انقلابیها ‑به عنوان مثال راهبرد عدم دست بردن به اسلحه، بهرهگیری از همایشها و حضور میلیونی در صحنه که توسط حضرت امام در برابر رژیـم وابسـته شـاه اتخـاذ شـد ـ سـرعت پیروزی انقلاب - به گونهای که مرحله نهایی انقلاب یعنی کسب پیروزی از ۱۹ دی ۱۳۵۶ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به طول انجامید، سرعت در ایجاد نظام سیاسی جدید_ به گونهای که حدود یک سال پس از پیروزی انقـلاب اسـلامی قـانون اساسـی جدیـد نگاشته شده و مقامات آن انتخاب گردیده و نظام نوین مستقر گردیده بود ـ و غلبه بر تلاشهای ضد انقلابی وابستگان بیگانـه و ... بهجا میگذارد و راه را برای دستیابی انقلاب به آرمانهای داخلی، منطقهای و جهانیاش باز میکند.
یکی از علل اصلی حضور مردمی اندک در انقلابهای فرانسه، روسیه و چین، نقصانهای نیروی اجتماعی یا نیروی انقلابی بوده است. درحالی که در انقلاب اسلامی، نیروی اجتماعی از اصالت آرمان انقلابی و وحدت رهبری و نیز رهبری وحدتبخـش برخوردار بود، در انقلاب فرانسه آرمان انقلابی فاقد اصالت فرهنگی و تاریخی بود - به گونهای کـه اندیشمندان فرانسوی کـه مدعی تکیه بر عقل بشری برای اداره اجتماع بودند، به اومانیسم و ماتریالیسم متکی شده و به یـک ایـدئولوژی خودسـاخته در انقلاب متمایل شدند که نه در آن وحدت داشتند و نه آن را در سابقه ذهنی خود داشتند. دوری از اصالت، تفرقـهای آفریـد کـه دهها سال بیثباتی و خشونت بدنبال آورد و فرانسه دیگر نتوانست روی آرامش را به خود ببیند. این امر با شکست در جنـگ هـا ناپلئونی در ۱۸۱۴ پایان انقلاب را اعلام کرد. پس از آن هم سالیان سال بیثباتیها ادامه یافت. در انقلاب فرانسه، تعـدد و نـه وحدت رهبری-که مشهورترین آنها میرابو، دانتون و روبسپیر بودند که هر یک اندک مدتی و برخی حتی کمتر از یکسال ایـن نقش را ایفا کردندـ نیز از ویژگیهای بارز و تأثیرگذار در حرکت بود. همه این موارد حضور مردم را کمرنگ و حرکت انقلابی را کند مینمود. آن مقدار از مردم نیز که در صحنه انقلاب حاضر میشدند با تفرقه آرمان انقلابی و تفرقه در رهبری، در مقابل هم قرار گرفته و باعث تضعیف انقلاب میشدند.
همانطور که گفتیم سرنوشت انقلاب پس از پیروزی نیز مستقیماً با حضور مردمی مرتبط است. این یک اصل مسلم است که اگر انقلاب میخواهد روی اصول خود ازجمله اصل استقلال و مبارزه با نظام سلطه جهانی بایستد، تکیهگاهش مردم میباشـند. در این راه، حفظ وحدت عمومی و حرکت در زیر لوای رهبری انقلاب حائز اهمیت است. از زمان پیروزی انقلاب اسـلامی تـاکنون یعنی در ۴۲ سال گذشته، ما همواره این حضور مردمی را - که به معنی تداوم انقلاب نیز هست - در انقلاب اسـلامی مشـاهده کردهایم، که نمونههای واضحتر آن حضور مردم در صحنه جنگ تحمیلی در هشت سال دفـاع مقـدس، حضـور در مراسـم بـه خاکسپاری حضرت امام (۱۳۶۸)، حضور در عرصههای ساختن کشور از طریق جهاد سازندگی، تشکیل بسیج مستضعفین، خنثی سازی توطئه ها- مانند فتنه های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ و حضور در مراسم بدرقه پیکر شهید سلیمانی - بوده است.
انقلاب اسلامی، به برکت حضور دائمی مردم در صحنه هم توانسته در مقابل توطئههای دائمی دشمنانش کـه بـه خـاطر از دست دادن منافع استعماریشان دست از توطئه بر نمیدارند بایستد و هم با تبـدیل تهدیـدها بـه فرصـت، توانسـته اسـت بـه دستاوردهای قابل توجه داخلی، منطقهای و جهانی دست یابد.
بسیج مردمی در صحنه انقلاب، فقط به حضور فیزیکی و شرکت در صحنههایی که به حضور عینی افراد نیاز دارد، منحصـر نیست. امروزه میدانهای مختلفی برای نقشآفرینی عمومی وجود دارد، ازجمله میدانهای علمی، اقتصادی، فرهنگـی و غیـره. همه این میدانها با حضور عمومی بارورتر و نتایج مفید آنها جامعه را تواناتر و قدرتمندتر میسازد. واضح است که در هر میدانی بخشی مربتط از ملت میتواند بیشتر ایفای نقش نماید. البته عرصههای اقتصاد و فرهنگ با عموم مردم مرتبط است. به عنـوان مثال در اقتصاد، مردمی شدن اقتصاد با بهرهگیری از سرمایههای عموم مردم و نیز توجه به اصول و راهکارهای اقتصاد مقاومتی بسیار راهگشاست که موفقیت بیشتر در این زمینه نیاز به تنظیم راهبردهای هدفدار و زماندار دارد.
در فرهنگ اسلامی، مسئولیتشناسی و احساس مسئولیت برای تحقق ارزشها و آرمانهای والای اسـلامی، وظیفـه آحـاد مردم و نه فقط مسئولان یا نظام سیاسی است. بنابراین حضور دائمی در صـحنههـای مختلـف سیاسـی، فرهنگـی، اجتمـاعی، اقتصادی، علمی و ... جنبه واقعی و در نتیجه اثرگذار در مسیر جریانات به خود می گیرد.