دکتر جواد منصوری
بررسی عملکرد دولت موقت در «ماجرای کردستان»

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی ـ دکتر جواد منصوری؛ تجزیه‌ ایران در جهت تحقق اهداف استعماری بریتانیا از ابتدای قرن 13 هجری شمسی در دستور کار این دولت بوده است. از این رو این کشور چندین قرارداد در این خصوص با دولت تزاری روسیه به امضاء رساند. انگلیس همچنین در تجزیه‌ مناطق وسیعی از ایران نظیر قفقاز، هرات، بخشی از جزایر خلیج فارس و بعضی نقاط دیگر دخالت مستقیم و تعیین کننده داشت.

"برنارد لوئیس" انگلیسی در سخنرانی خود که با عنوان " ایران در تاریخ " در 18 ژانویه 1999/ 28 دی 1377، در مرکز موشه دایان، دانشگاه تل آویو ایراد نمود با اشاره به اینکه در دو هزار سال گذشته هیچ اشغالگری نتوانسته است بر فرهنگ ایرانی تأثیر بنیادی بگذارد ؛ این موضوع را نشان دهنده‌ "فرهنگ برتر" دانست. او در کنفرانس بیلدربرگ نیز تنها راه نابودی این فرهنگ  را تجزیه‌ ایران و تقسیم آن به قطعات گوناگون قومی اعلام نمود.

ایجاد تفرقه، دودستگی و دشمنی میان قومها وگروه‌های مختلف جامعه و دامن زدن به اختلافات مذهبی و نژادی، از اصول راهبردی استکبارجهانی در اعمال سلطه بر سرزمین‌های دیگر است. بر این اساس، همزمان با فعالیت گروه‌های ضد انقلاب، آشوب‌های تجزیه طلبی در استانهای مختلف شکل گرفت. این حوادث درحالی روی می‌داد که شیرازه‌ ارتش از هم گسیخته بود و سپاه پاسدارانِ تازه تأسیس نیز اسلحه و امکانات کافی در اختیار نداشت و آموزشهای لازم را طی نکرده بود. گسترش این آشوب‌ها و حمایت همه‌جانبه‌ بیگانگان از آشوبگران، می‌توانست به آسانی موجب تجزیه‌ کشور شود. این جریان‌ها خواهان انجام سه تغییر عمده در روند انقلاب بودند: تغییر در شورای انقلاب، تغییر نام جمهوری اسلامی به جمهوری خلق‌های ایران و انحلال ارتش که برآورده شدن این سه خواسته، زمینه‌ تسلط این گروه‌ها و در نهایت سلطه‌ دوباره‌ آمریکا برکشور را فراهم می‌کرد.

متعاقب این طرح، در دوازدهم اسفند 1357، حزب دموکرات کردستان ایران و در 23 اسفند همان سال، حزب جمهوری خلق مسلمان، وابسته به آیت‌الله شریعتمداری در آذربایجان شرقی اعلام موجودیت کردند و خواهان خودمختاری و تجزیه‌ کردستان و آذربایجان شدند؛ مدتی پس از آن، سازمان سیاسی خلق عرب درخوزستان و احزاب مشابه‌ دیگری در بلوچستان و ترکمن صحرا نیز شکل گرفت.

با این مقدمه در این یادداشت سعی خواهد شد جریان شکست حزب دموکرات کردستان بررسی شود.

استان کردستان به جهت موقعیت جغرافیایی، تاریخی، قومی و زبانی خود همیشه استعداد آشوب و تنازعات قومی و محلی را داشته است. پیروزی انقلاب اسلامی هم خود بهانه‌ای شد تا گروه‌های ضد انقلاب به تحریک و تشویق مردم این منطقه برآیند و با طرح مسائل سیاسی و قومی، در جستجوی حقوق شبه فدرالی و حتی بیشتر از آن باشند. در میان احزاب موجود، حزب دموکرات کردستان ایران مهمترین جریان تحریک کننده در منطقه به شمار می‌رفت. همزمان با شکل گیری آن، گروه‌های سیاسی دیگری در منطقه شکل گرفتند که حتی سیاست‌هایی خشن‌تر و افراطی‌تر نسبت به حزب دموکرات، در پیش گرفتند. تا جایی که می‌توان گفت حزب دموکرات، معتدل‌ترین آنها به شمار می‌رفت چرا که بسیاری از آنان جز به سقوط دولت انقلابی و نظام نوپای اسلامی به چیزی دیگر قانع نمی‌شدند.

حزب دموکرات کردستان ایران پس از سال‌ها فعالیت مخفی، با دبیر کلی "عبدالرحمن قاسملو"، فعالیت خود را علنی کرد. "عزالدین حسینی"، امام جمعه‌ مهاباد، مردم کرد را برای خودمختاری اقلیم کردستان تشویق می‌کرد. وی اعتقاد داشت که در برابر "جبهه‌ ارتجاع"، "جبهه‌ بزرگ خلق کرد" باید تشکیل شود. در واقع حسینی مردم منطقه را به تجزیه‌طلبی و آشوب دعوت می‌نمود. قاسملو که چهره‌ معتدل‌تر و قانونی‌تری به خود گرفته بود می‌گفت که بحث خودمختاری باید در قانون اساسی ایران جای داده شود.

اولین درگیری‌ها در استان کردستان در اواخر اسفند 1357، درشهر سنندج شروع شد. امام در 28 اسفند پیامی برای مردم مسلمان کردستان فرستادند و از آنها خواستند آرامش را حفظ کنند و به نیروهای مسلح هشدار دادند: "مردم کردستان و سایر نقاط باید بدانند که هرگونه حمله به ارتش و ژاندارمرى از نظر ما مردود است. و ما با برادران اهل سنت خود هیچ اختلافى نداریم ؛ همه، اهل ملت واحد و قرآن واحد هستیم. ارتش و ژاندارمرى و پلیس نیز باید بدانند که از این به بعد آنها حافظ مصالح و استقلال مردم مسلمانند، و اگر کسى به آنها حمله کند از مردم مسلمان نیست و از عمال اجانب است‏."

روز اول فروردین 1358 هیئتی از طرف امام و دولت موقت به سرپرستی آیت‌الله طالقانی در قالب هیئت حسن نیت به سنندج اعزام شد و با توافقات انجام شده در سنندج درگیری‌ها بعد از پنج روز به پایان رسید.

قبل از اعزام هیئت مشترک امام خمینی و دولت موقت، دولت بازرگان در اسفند 1357، در اولین اقدام خود برای حل مشکل کردستان، هیئت صلحی را روانه‌ کردستان نمود. هیئت که "داریوش فروهر" و "محمد مکری" رهبری آن را بر عهده داشتند، در گزارش اولیه‌ خود به مرکز اعلام کرد که رهبران کرد به شکل خیلی جدی به دنبال خودمختاری هستند و تجزیه طلبی را محکوم می‌کنند. اما در عین حال در هر شهری کمیته‌ها و شوراهایی تشکیل شده که می‌تواند جنگ داخلی را نیز به دنبال داشته باشد. در دوم فروردین 1358، "ابراهیم یونسی"، نویسنده‌ کمونیست سرشناس کرد، به استانداری کردستان منصوب گردید. دولت بازرگان با این اقدام سعی در کاهش تشنّج در منطقه از طریق مجاری دیپلماسی داشت. در این بین سرلشکر قرنی، رئیس ستاد مشترک ارتش، با آگاهی از اهداف شوم ضد انقلاب، فرمان حمله به کردستان را صادر کرد. اما بازرگان بر راه حل سیاسی اصرار می‌ورزید و سرلشکر قرنی را به جرم تمرّد از دستور نخست وزیر و عدم هماهنگی با سایر اعضای هیئت دولت در 7 فروردین 58 برکنار کرد.

سرلشکر قرنی معتقد بود باید در کردستان به شکل قاطعی عمل کرد تا رویکردهای جدایی‌طلبانه و تجزیه‌طلبانه گسترده نشوند. می‌گفت: باید به تمام جریانات معاند نشان بدهیم که جمهوری اسلامی قادر است در برابر هر نوع حرکت تجزیه‌طلبانه بایستد و امنیت ملی را حفظ کند، به همین دلیل هم در هفته‌های اول حرکتهای تجزیه‌طلبانه در کردستان، با قاطعیت در مقابل آنان ایستاد. اما اعضای دولت موقت معتقد بودند در مواجهه با ضد انقلاب، چنین قاطعیتی لازم نیست و چون شهید قرنی با این روش موافق نبود، او را برکنار کردند. یک روز قبل از عزل سرلشکر قرنی،کردها در 6 فروردین 58 درخواست خودمختاری خود را کتباً به دولت ارسال نمودند؛ به گونه‌ای که همان مفهوم تجزیه‌طلبی را می‌رساند.

حوادث کردستان ماه‌ها ادامه یافت. در اردیبهشت 1358 شاهد حوادث خونین در نقده بودیم که با دخالت لشکر 64 ارومیه و پاسداران اعزامی از تهران پایان یافت. در 23 تیرماه 58 درگیری‌های شدیدی در مریوان رخ داد که منجر به شهادت عده‌ای از پاسداران محلی شد. حوادث خونین مرداد ماه در سنندج و محاصره‌ی ستون نظامی که عازم سنندج بود؛ باعث شد که امام طی فرمانی از همه‌ی نیروهای نظامی، انتظامی و مردم بخواهند ؛ محاصره‌ی ستون ارتش را بشکنند. حوادث پاوه در همین ایام آن چنان شدید بود که امام مستقیماً فرمان دفاع را صادر کردند. واحدهای نظامی ارتش پس از معضلات فراوان با حمایت و پشتیبانی هوانیروز وارد سنندج و پاوه شدند و مردم منطقه از آنان با گل و شیرینی استقبال نمودند و ستون‌های نظامی را گلباران کردند. علی‌رغم همه‌ی فراز و نشیب‌ها، اقدامات  گروه‌‌ها در کردستان تا پایان سال 1358 و حتی سال 1359 ادامه یافت. آغاز جنگ تحمیلی عراق و بسیج نیروها‌ی رزمنده، تأثیر تعیین کننده‌ای در شکست جریان تجزیه طلبی داشت.