به گزارش پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ به مناسبت سالگرد تصویب ملّی شدن صنعت نفت ایران، نشست تخصصی با سخنرانی آقایان محمدمهدی عبدخدایی و دکتر محمود کاشانی با حضور کارشناسان، پژوهشگران و اعضای هیئت علمی پژوهشکده مطالعات انقلاب اسلامی در مرکز اسناد انقلاب اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این نشست آقای محمدمهدی عبدخدایی به تشریح زمینههای ملّیشدن نفت ایران و نقش نیروهای مذهبی در ملی شدن نفت پرداخت و با ذکر خاطراتی نقش نیروهای مذهبی با محوریت آیتالله کاشانی را تبیین نمود. وی در سخنان خود تأکید کرد فدائیان اسلام با ترور هژیر وزیر دربار، زمینه ورود نمایندگان جریان ملّی را به مجلس فراهم نمود و با حذف رزمآرا نخستوزیری که مخالف ملّی شدن نفت بود، ورود مصدق به عرصه نخستوزیری را هموار کرد؛ لذا جریان مذهبی با محوریت کاشانی نقش مهم و غیرقابل انکاری در جریان ملی شدن صنعت نفت داشت.
محمدمهدی عبدخدایی از اعضای قدیمی فدائیان اسلام در بخشی از صحبتهای خود در این نشست گفت: در ابتدای عرایضم باید نکتهی مهمی را در رابطه با تاریخ نگاری متذکر شوم. شخصی که واقعه نگار است باید امین باشد و برای واقعه نگاری باید به جزئیات توجه داشته باشد. در تاریخ نگاری ملی شدن صنعت نفت هم باید جز به جز وقایع بیان شود نه اینکه با حذف یک سری از اتفاقات بعضی از افراد را قهرمان ملی شدن صنعت نفت بدانیم.
وی با اشاره به اعدام انقلابی کسروی گفت: اولین اقدامی که بچه مسلمانها انجام دادند اعدام احمد کسروی مرتد بود. کتب و نوشتههای کسروی ضد شیعه و ضد مذهب بود. افکار او همانند حکمیزاده بود که امام خمینی رضوانالله تعالی علیه در رد شبهات او اقدام به نوشتن کتاب کشفالاسرار نمود. مرحوم نواب علما و مراجع نجف را از حرکات ضد مذهبی کسروی آگاه کرد و فتوای ارتداد او را گرفت. در این مسیر حضرات آیات سید ابوالحسن اصفهانی ، حاجاقا حسین قمی ، خویی ، شهید سید اسدالله مدنی و ... از نواب حمایت مادی معنوی نمودند. به هر ترتیب شهید نواب بعد از چند جلسه مناظره و توجیه کسروی فتوای اعدام او را اجرا کرد. در مرتبه اول خود نواب اقدام کرد که موفق نشد و در مرتبه دوم شهید سید حسین امامی او را به هلاکت رساند.
وی ادامه داد:جریان تا اینجا کاملا مذهبی بود. تا اینکه شاه عبدالحسین هژیر را به نخست وزیری منصوب کرد. مرحوم آیتالله کاشانی با انتصاب هژیر مخالفت کرد. نواب صفوی جمعیتی را از منزل آیتالله کاشانی به خیابان برد. سربازان و نیروهای امنیتی تیراندازی کردند. چندین نفر را با ضرب سر نیزه مجروح و شهید کردند. شاه پس از اینکه خبر تظاهرات مردمی را شنید هژیر را از نخست وزیری برکنار و به وزارت دربار منصوب کرد. در این شرایط روزنامهها به قرار داد 1933 اعتراض کردند. دلیل اعتراض به این قرارداد هم این بود که ایران 16 درصد بیشتر از فروش نفت سهم نداشت. در روزنامهها نوشتند که آمریکاییها شرکت آرامکو را بوجود آوردند که در قراردادهای نفتی با عربستان 51 درصد به این کشور سهم میدهند در حالیکه 16 درصد سهم ما عملا هیچ است. دولت ایران تصمیم گرفته بود که در تمدید قرار داد 1933 که در زمان رضا خان بسته شده بود تغییراتی ایجاد کند. وزیر نفت ایران آقای گلشائیان بود و از طرف شرکت انگلیسی آقای گس برای انعقاد قرار داد جدید مأمور شده بود. دولت ایران برای اینکه قرار داد 1933 را از بین ببرد قرار داد گس گلشائیان را پیشنهاد میکند. بعد از این قرار داد وقایعی اتفاق افتاد. آقای دکتر مصدق از اینجا وارد صحنه شد. مصدق هنگامی وارد صحنه شد که آیتالله کاشانی به لبنان تبعید شده بود.
عبدخدایی با اشاره به ترور شاه در بهمن 1327 افزود: در 15 بهمن 1327 در مسیر ورود شاه به دانشگاه تهران شخصی بنام ناصر فخرآرایی سه گلوله را به سمت وی شلیک میکند. از این سه گلوله یک گلوله به لب شاه برخورد کرده بود. بعضیها میگویند رزمآرا و بعضی میگویند سپهبد یزدانیان فخرآرایی را همانجا با ضرب گلوله کشتند. از جیب ناصر دو کارت را بیرون میآورند. یکی کارت عضویت حزب توده بود و دیگری کارت نشریه پرچم اسلام بود. همان شب حزب توده را منحل کردند و به منزل آقای دکتر فقیهی شیرازی مدیر نشریه پرچم اسلام رفتند و منزل او را تفتیش کردند. آقای فقیهی شیرازی اعلام کرده بود که من فخرآرایی را به سفارش آیتالله کاشانی استخدام نمودم. وقتی فهمیده بودند که آیتالله کاشانی سفارش فخرآرایی را کرده بوده است سرتیپ دفتری خواهرزاده مصدق به منزل آیتالله کاشانی رفته بوده و به صورت ایشان سیلی زده و ایشان را دستگیر و به قلعه فلک الافلاک در لرستان تبعید کرده بودند. مردم این جزئیات را نمیدانند. این است که میگویم باید تاریخ با جزئیات بیان شود.
این شاگرد قدیمی شهید نواب صفوی گفت: نواب برای آزادی آیتالله کاشانی تلاشهای زیادی کرد. گروهی از بچههای مسلمان در منزل آیتالله بروجردی تحصن کردند و پس از وقایع فراوان آیتالله بروجردی اقدام میکند و بعد از اقدام آیتالله بروجردی آیتالله کاشانی را آزاد و به لبنان تبعید میکنند.
عبدخدایی عنوان کرد: بعد از این اتفاقات در حقیقت آیتالله کاشانی بسیج عمومی نیروها را برعهده داشت. نواب صفوی نیز امور اجرایی مبارزات را بر عهده گرفت. دکتر مصدق هم رهبری سیاسی مبارزه را برعهده داشت. انتخابات مجلس 16 برگزار میشد. نواب نامهای را خطاب به آیتالله کاشانی مینویسد مبنی بر اینکه کاندیدای شما در انتخابات مجلس چه کسی است. آیتالله کاشانی لیستی را تهیه میکند و کاندیدای مورد حمایت خود را اعلام میکند. افراد این لیست عبارت بودند از دکتر مصدق، آیتالله کاشانی، دکتر مکی، مظفر بقایی، حسینعلی شایگان، محمود نریمان و ابوالحسن حائری زاده. انتخابات برگزار شد و با تقلبی که در این انتخابات صورت گرفت هیچ کدام از افراد لیست آیتالله کاشانی رأی نیاوردند. لازم به ذکر است که آیتالله کاشانی کماکان در لبنان بودند. دکتر مصدق در اعتراض به نتایج انتخابات میگوید: در انتخابات تقلب شده و من به احمدآباد میروم. نواب هم بیانیه میدهد که ما اقدام میکنیم.
وی با اشاره به ترور هژیر گفت: فدائیان اسلام عامل اصلی تقلب در انتخابات یعنی هژیر را توسط سید حسین امامی ترور کردند. بعد از ترور هژیر و اعتراضات مردمی انتخابات دوراول مجلس 16 باطل میشود و مجددا انتخابات برگزار میشود که افراد لیست آیتالله کاشانی رأی آوردند. نخست ویزر وقت رجبعلی منصور به لبنان تگراف میزند و خطاب به آیتالله کاشانی مینویسد : «حضرت آیتالله کاشانی اکنون شما نماینده مردم در مجلس هستید و ورود شما به کشور بلامانع میباشد.» آیتالله کاشانی با استقبال پر شور مردم به وطن برگشتند. دکتر مصدق هم در فرودگاه به استقبال آقای کاشانی میرود. بعد از ورود ایشان به ایران رهبری مبارزات در اختیار آیتالله کاشانی قرار گرفت. ایشان هر وقت میگفتند بازار تعطیل شود بنا برصحبت ایشان بازاریان مغازههای خود را میبستند.
عبدخدایی ادامه داد: نهضت نفت بعد از انتخابات مجلس 16 شروع شد. این را هم عرض میکنم که اگر آیتالله کاشانی نام این افراد را در لیستش نمینوشت معلوم نبود که این افراد رأی بیاورند. در مجلس کمیسیون نفت تشکیل شد و مصدق رئیس این کمیسیون شد. از طرفی شاه برای جلوگیری از نهضت نفت فردی نظامی بنام سپهبد علی رزمآرا را به نخست وزیری منصوب کرد. تلاشهای نهضت ادامه داشت. در جلسهای که با حضور فدائیان، اعضای ملیگرا و نماینده دکتر مصدق دکتر فاطمی برگزار شد دکتر فاطمی در آنجا اعلام میکند که من اصالتا از طرف دکتر مصدق و نیابتا از طرف خودم در جلسه حاضر شدم. افراد ملی مذهبی تماما اعلام میکنند که سد راه ما در مسیر ملیشدن نفت رزمآرا است. اگر او از سر راه برداشته شود دیگر مشکلی برای ملی شدن نفت نداریم و ما عقاید شما را اجرا میکنیم. مرحوم مهدی عراقی از حاضرین در این جلسه به من میگفت: «در جلسه قرآن امضا کردند که اگر ما سر کار بیاییم دولت اسلامی تشکیل میدهیم». به هر ترتیب رزم آزا توسط یکی از اعضای مخلص فدائیان اسلام بنام خلیل طهماسبی کشته شد. رادیوهای خارجی اعلام کردند بنیادگرایانه مذهبی رزمآرا را بخاطر نفت کشتند. بعد از رزمآرا حسین علا نخستویزر شد و بعد از آن مصدق به نخست وزیری رسید و بدین ترتیب شرایط برای ملی شدن نهضت نفت مهیا شد. در این مسیر به آیتالله کاشانی ظلمها و تهمتهای زیادی زده شد و ایشان رسانهای نداشت که از خود دفاع کند. بارها آیتالله کاشانی در مقابل قانون شکنی های مصدق ایستاد.
در ادامه این نشست آقای دکتر محمود کاشانی فرزند مرحوم آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به تبیین قرائتهای جدیدی از تاریخنگاری ملیشدن صنعت نفت ایران پرداخت و در سخنان خود اشکالات قانونی طرح ملّی شدن صنعت نفت در مجلس شورای ملّی را برشمرد و افزود که ملّی شدن هر صنعتی نیازمند لایحه از سوی دولت است و به دلیل بار مالی و لزوم پرداخت غرامت به شرکت ملّی شده، لازم است نماینده دولت در جلسات حاضر باشد و این درحالی است که روال قانونی در طرح ملی شدن صنعت نفت رعایت نشده است و حتی از سوی دولت (دولت رزمآرا و دولت مستعفی ساعد) نیز لایحهای در این خصوص تقدیم مجلس نشده بود. وی با اشاره به شروع مبارازت آیتالله کاشانی از 1326 و سپس جریان دستگیری و تبعید ایشان به لبنان و با تأکید بر اینکه برخورد حاکمیت با آیتالله کاشانی به خاطر مسأله نفت بوده است به معرفی اثر «تاریخ مختصر نهضت ملّی ایران» پرداخت و اشاره کرد که در این کتاب با گردآوری اسناد و مدارک متقن نقش مجلس شورای ملی و شخص آیت الله کاشانی را در این فرایند تبیین نموده و نظر خویش را اثبات کردهاست.
وی تصریح کرد: در رابطه با تاریخ نهضت نفت تحریفاتی انجام شده است. مهمترین تحریف این است که میگویند نهضت بخاطر اختلاف میان سرانش شکست خورد در حالیکه نقش سیاستهای مخرب بیگانگان را بیان نمیکنند. بیگانگان فضا را کارگردانی میکردند. متأسفانه در برنامههای صدا و سیما هم به این قضیه اشاره نمیشود.