پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حزب مردم در 26 اردیبهشت 1336 به دستور محمدرضا پهلوی تشکیل شد. این حزب در دوران حیات طولانی هجدهساله خود (1336 ــ 1353) در جایگاه حزب اقلیت در مقابل احزاب اکثریت ملّیون (1336 ــ 1339) و ایران نوین (1343 ــ 1353) و با برخورداری از فراکسیونهای پارلمانی در تمام ادوار دو مجلس سنا و شورای ملّی شرکتی فعال داشت و در راستای اهداف مورد نظر شاه در وقایع مهمی از جمله اصلاحات امریکایی، انتخابات ادوار مختلف مجلسین و... به ایفای نقش در مقابل حزب اکثریت پرداخت.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، شاه برای تحکیم بنیانهای سلطنت خود، مخالفان مذهبی و غیر مذهبی داخلی مانند فداییان اسلام، جبهه ملی و حزب توده را به شدت سرکوب کرد و برنامههایی را برای رسیدن به قدرت مطلقه مطلوب خود، تدارک دید. او برای تقویت بنیه مالی کشور و تأمین هزینههای سرکوب، با کشورهای غربی و آمریکا متحد شد و در سایه حمایت این متحدان، بقایای مخالفان داخلی را از پیش رو برداشت و با ایجاد سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) راه را برای هر گونه مخالفتی مسدود کرد.
در نتیجه این اقدامات، مخالفتهای زیرزمینی شروع شدند و سلطنت شاه به خاطر ممانعت از هرگونه مشارکت مردم در امور سیاسی با بحران مشروعیت و بحران مشارکت مواجه گردید و در اذهان عمومی به حکومتی غیر دموکراتیک شهرت یافت. شاه برای رفع بحران، در سال ۱۳۳۹ به حزب مردم و حزب ملیون اجازه فعالیت داد. حزب مردم با رهبری اسدالله علم قرار بود به عنوان حزب اقلیت به انتقاد از دولت بپردازد و با جذب مخالفان دولت، مخالفت آنها را در مسیرهای کنترل شده حزبی هدایت کند. این حزب در وهله اول در اجرای منویات شاه موفق بود و عده زیادی از مخالفان سابق رژیم مانند اعضای حزب توده و طرفداران مصدق جذب این حزب شدند، ولی از آنجایی که در فلسفه وجودی این حزب راهی برای برون رفت از حالت اقلیت به اکثریت وجود نداشت، نتوانست عامه مردم را جذب نماید و عملکرد حزب به محل فعالیت افرادی که در صدد رسیدن به مقامات بالای دولتی بودند محدود ماند.
در سال ۱۳۳۹ با استعفای اسدالله علم و جانشینی پروفسور عدل فعالیتهای حزب مردم کاملا به رکود گرائید. پروفسور عدل برخلاف علم، تمایلی به پیشرفت در عرصه سیاست و رسیدن به مقام نخستوزیری نداشت و به همین خاطر، علاقهای به تحرک حزب نشان نمیداد. با وجود این، عدل تا سال ۱۳۵۰ در مقام دبیر کلی حزب باقی ماند. در واقع پروفسور عدل به خاطر روحیات مذکور، بهترین گزینه برای حزب موردنظر رژیم بود، چرا که رژیم میخواست فقط اسمی از حزب اقلیت در میان باشد تا هم چهره دموکراتیک رژیم در انظار جهانی حفظ شود و هم راه هرگونه مداخله قدرتمند در امور حکومت مسدود گردد. با توجه به همین کار کرد تعریف شده، حزب مردم در دوره دبیر کلی پروفسور عدل به همراهی با برنامههای اصلاحی شاه، تحت عنوان انقلاب سفید پرداخت و در اكثر انتخابات مجلس شورای ملی، مجلس سنا و... به جای رقابت با حزب اکثریت با آن حزب بر سر سهمیههای انتخاباتی توافق کرد.
در کل این دوره، مخالفتها با انتقادهای حزب با برنامههای دولت از پیش تعیین شده بودند و حالتی جز عوام فریبی نداشتند. گاه نقشی که بر عهده حزب مردم به عنوان حزب اقلیت گذاشته شده بود، از طرف تعدادی از اعضای بی اطلاع از فلسفه وجودی حزب، جدی گرفته میشد که آنها نیز در نهایت با تذکرات سازمان امنیت از خط قرمزهای موجود آگاه می شدند و سر جای خود می نشستند.
اسناد فراوانی از دخالتهای ساواک در فعالیتهای حزب به چاپ رسیده است. عملکرد ضعیف پروفسور عدل و شکستهای پی در پی انتخاباتی، به تدریج نارضایتیهایی را در داخل آن به وجود آورد و جناح بندیهای مختلفی در داخل حزب شکل گرفت و لازم شد تحولاتی در حزب به وجود آید. بنابراین در سال ۱۳۵۰ عدل از دبیر کلی حزب استعفا داد و متعاقب آن در طی سه سال، سه نفر (علی نقی کنی، ناصر عامری و محمد فضایلی) به دبیر کلی حزب برگزیده شدند؛ ولی تلاش رژیم و مسئولین حزب برای تجدید سازمان حزب، جهت ایفای نقش سابق به نتیجه نرسید.
علینقی کنی و ناصر عامری از دبیر کلهای این دوره تا حدودی نقش خود را جدی گرفتند و به انتقاد شدید از دولت پرداختند که اولی مجبور به استعفا شد و دومی را از دبیر کلی برکنار کردند. با این مسائل، شاه از اجرای نمایش دموکراسی به وسیله دو حزب ناامید شد و در اسفند ماه ۱۳۵۳ آغاز کار حزب رستاخیز را به عنوان یگانه حزب قانونی کشور اعلام نمود و به عمر حزب مردم خاتمه داد.
حزب از زمان تشکیل تا زمان انحلال، چند وظیفه مشخص داشت:
1ــ حزب تحت هر شرایطی، اعمازآنکه اعضا و اولیای آن موافق بودند یا نه، باید حتما در انتخابات شرکت میکرد.
2ــ حزب در مراسمی که به مناسبتهای خاص برگزار میشد، درهرصورت، ولو با انتشار اعلامیه، باید شرکت خود را اعلام میکرد.
3ــ تعریف و تجلیل از فرامین و دستورات شاه و تبلیغ این فرامین در میان اعضا نیز از دیگر وظایف حزب مردم بود.
وابستگی حزب مردم به رژیم و عملکرد تصنعی آن، سرانجام باعث عدم محبوبیت این حزب در میان مردم و قشر تحصیلکرده شده بود. درواقع این حزب، از همان ابتدا با شکست روبرو شد و اگر نام آن تا هیجده سال در عرصه سیاسی دوام آورد، تنها به خاطر خواست رژیم برای نمایش سیستم دوحزبی در داخل و خارج کشور بود؛ وگرنه پس از استعفای علم، این حزب تقریبا هیچ عملکرد مثبتی نداشت. علاوهبراین، حزب در هموارساختن فرایند تحزب در جامعه موفقیت چندانی از خود نشان نداد؛ ضمناینکه نهتنها به وظایف خود عمل نکرد، بلکه حتی به اهداف مورد نظر نرسید. آنها با فعالیتهای خود، پارهای مشکلات غیرقابلپیشبینی در جامعه ایجاد کردند، و برخلاف انتظار اولیه حتی بر تعداد ناراضیان از رژیم افزودند ازاینرو شاه در سال 1353 سیستم دوحزبی را مضر تشخیص داد و به سیستم تکحزبی روی آورد.
منبع: حزب مردم به روایت اسناد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی