انتشار به مناسبت هفته حقوق بشر امریکایی
رسوایی چهره ضد حقوق بشری آمریکا در جهان

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی-دکتر ثمانه اکوان؛ ایالات‌متحده که تا زمان جنگ جهانی دوم سیاست انزواطلبی را در پیش‌گرفته و سعی داشت از حوادث دنیای قدیم به دور بماند، برای منافع اقتصادی خود وارد جنگ جهانی دوم شد و بعدازاین جنگ، به‌عنوان یکی از فاتحان آن، با تبلیغات گسترده، قرن جدید را قرن آمریکایی خواند. پایان سیاست انزوا گرایی مصادف با دخالت‌های آمریکا در تمام حوادث و اتفاقات دنیا بود. هر جا که ایالات‌متحده می‌توانست با دخالت در امور داخلی کشورها، منافع اقتصادی و سیاسی خود را تأمین کند، از این اقدام خودداری نمی‌کرد. بعد از مدتی حضور آمریکا در کشورهایی که حالا دیگر دچار جنگ و تشتت نبودند زیاد موجه جلوه نمی‌کرد. سیاست‌های دوران جنگ سرد و همچنین سیاست‌های پسا جنگ سردی دولت‌های ایالات‌متحده در خصوص حمایت از حقوق بشر در کشورهای مختلف دنیا، درواقع دروازه‌ای برای دخالت‌های گاه‌به‌گاه آمریکا در تمام نقاط دنیا شد.

حالا سال‌هاست که با استفاده آمریکا از شوراها و سازمان‌های حقوق بشری برای اعمال فشار بر کشورهای گوناگون جهت تغییر سیاستشان در جهت همسویی بیشتر با ایالات‌متحده گذشته است. سیاست‌های آمریکا در برخورد با کسانی مانند زندانیان گوانتانامو، کشتار غیرنظامیان و مردم بی‌دفاع در افغانستان توسط عملیات‌های پهپادی و یا همراهی با کشورهایی نظیر عربستان سعودی برای زیر پا گذاشتن حقوق مردم یمن و نابودی کشورها دیگر سیاست‌هایی قدیمی است که شاید انتشار اخبار مربوط به آن‌ها و متهم کردن آمریکا به نقض حقوق بشر نیز تکراری شده باشد. زمانی که دولت‌های ایالات‌متحده خود را در برابر هیچ‌یک از ارگان مهم حقوق بشری و یا دادگاه‌های بین‌المللی پاسخگو نمی‌دانند، صحبت از رعایت حقوق بشر و فشار بر این کشور برای رعایت موازین حقوق بشری در تمام دنیا فایده چندانی ندارد.

همه این اتفاقات اما باعث نمی‌شود که دنیا در سکوت کامل در خصوص فجایع حقوق بشری آمریکا فرو برود. درعین‌حال بروز اتفاقات مختلف در داخل خاک آمریکا و زیر پا گذاشتن حقوق مردم در داخل این کشور، حالا درهای جدیدی برای انتقاد از سیستم سیاسی آمریکا و نشان دادن چهره دو روی دولت این کشور در برخورد با این مسائل به جا گذاشته است. سیاه‌پوستانی که هنوز حقوق برابر با سفید پوستان ندارند؛ لاتین تبارهایی که از خدمات اولیه اجتماعی محروم هستند، بومیانی که هنوز هم مورد تبعیض فراوان قرار می‌گیرند و یا حتی کودکانی که به هنگام بازی با تفنگ‌های پلاستیکی مورد هجوم وحشیانه پلیس این کشور قرار می‌گیرند، همه نشان از این دارد که نه‌تنها زانوی دولت آمریکا بر روی گردن بسیاری از مردم جهان قرار دارد، بلکه در داخل این کشور نیز نشانه‌ها از رفتارهای ضد حقوق بشری آمریکا بسیار فراوان است. در طی سالیان اخیر و با اوج گرفتن روایت‌های حامی سفید برتر پنداران در فضای سیاسی این کشور، نشان داده است که تبعیض نژادی ساختاری و سیستماتیک در آمریکا با وجود تمام جنبش‌های اجتماعی که از دهه 50 و 60 میلادی در این کشور پا گرفت، هنوز هم در ابتدای راه قرار دارد.

آشکار شدن فعالیت‌های ضد حقوق بشری دولت آمریکا و همراهی دولت این کشور با نیروهای پلیس خشنی که راه‌های که نوع برخورد با متهمان را از رژیم نژادپرست و آپارتایدی مانند رژیم صهیونیستی یاد گرفته است، شاید در برهه‌ای از زمان در رسانه‌های این کشور به تیتر یک مطبوعات تبدیل شود اما این پوشش‌های رسانه‌ای خود گواهی بر این مدعا است که ایالات‌متحده نه به‌عنوان قدرتی بزرگ در عرصه روابط بین‌الملل و نه به‌عنوان سردمدار پیشبرد سیاست‌های حقوق بشری در کل دنیا، دیگر ارزشی نداشته و محل رجوع سابق نخواهد بود. اگر تاکنون ایالات‌متحده با بانه‌های مختلف و با برچسب «تروریست» زدن به گروه‌های مختلف به دنبال نادیده گرفتن حقوق مردم در سرتاسر دنیا بود، امروز دولت آمریکا باید در مورد مردم خودش نیز به دنیا توضیح دهد و از این مسئله سخن بگوید که این مدعی حقوق بشر در سراسر دنیا چطور در داخل خاک خود حقوق مردمش را نادیده گرفته و به سیاست‌های تبعیض نژادی و نژادپرستی دامن میزند.

زمانی که اوباما در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل در سال 2016، به ماجرای اعتراضات ضد نژادپرستی و تبعیض نژادی در آمریکا سخن می‌گفت، این اعتراضات و نوع رفتار دولت و پلیس آمریکا با سیاهان را این‌طور توجیه می‌کرد که «ما در نقطه کمال در مباحث حقوق بشری نیستیم اما در حال اصلاحات در این زمینه‌ایم و اصلاحاتی روبه‌جلو داریم.». از سال 2016 و حوادث شارلوتسویل سال‌های زیادی گذشته است و نوع برخورد پلیس آمریکا با معترضان در روزهای پایانی ریاست جمهوری ترامپ نشان داد که چقدر این کشور در حال حرکت روبه‌جلو در بحث حقوق بشری است! در همین سال‌ها بود که ماجرای قتل سیاه‌پوستان با تکنیک زانو بر گردن به رسانه‌ها راه پیدا کرد. سیستم قضایی آمریکا بعد از حوادث پیش‌آمده و اعتراضات پس‌ازآن تصمیم گرفت برای اولین بار با پلیسی که مرتکب این جنایت در جلوی چشم مردم و دوربین‌ها شده بود برخورد کند اما همان‌طور که وکلای مختلف در تمام ایالت‌های این کشور می‌گویند، شاید درک شاوین یک استثنا باشد اما رویه اصلی مصونیت داشتن پلیس‌ها در هنگام برخورد خشونت‌آمیز با سیاه‌پوستان است و برگزاری یک دادگاه در مورد یک نمونه از این برخوردها نمی‌تواند تغییری برای پایان دادن به این سیستم ایجاد کند.

تنها کشته شدن سیاه‌پوستان در خیابان‌های شهرهای مختلف آمریکا نیست که دولت این کشور را به نقض حقوق بشر متهم می‌کند، تلاش‌های صورت گرفته در بسیاری از ایالت‌های این کشور برای گرفتن حق رأی از سیاهان و یا فراهم کردن شرایطی که گروه‌های مختلف اقلیت نژادی و یا مذهبی امکان حضور در پای صندوق‌های رأی را نداشته و در آینده و سرنوشت خود و کشورشان سهیم نباشند، نمونه دیگری از این تبعیض نژادی و پایمال کردن حقوق اساسی اقلیت‌ها در ایالات‌متحده است.

اگر تاکنون دنیا در برابر نقض حقوق بشر آمریکا در کشورهای مختلف ساکت بود و این کشور اجازه نمی‌داد حتی دادگاه بین‌المللی کیفری در مورد جنایات دولت ایالات‌متحده در کشورهایی مانند افغانستان تحقیق انجام دهد، حالا سازمان‌های حقوق بشری و حمایت از اقلیت‌های نژادی و جنبش‌های مختلفی مانند جنبش «جان سیاهان مهم است» دولت آمریکا را رد داخل این کشور به نقض حقوق بشر متهم می‌کنند و تلاش اصلی برای رسوا کردن چهره‌ای که پشت شعارهای حقوق بشری مخفی شده است، تا حد زیادی جواب داده است.

حالا اگر دولت آمریکا بخواهد در مورد مسائل حقوق بشری در دنیا صحبت کند، اول باید بگوید چه اصلاحاتی جهت حمایت از حقوق سیاه‌پوستان، لاتین تبارها و سایر اقلیت‌های نژادی در داخل خاک خود انجام داده است؟ اگر این کشور بخواهد در مورد دموکراسی مدنظر خود با دنیا صحبت کند، اول باید مشخص کند که خود به دنبال چه دموکراسی‌ای است و چرا مدل پیشنهادی‌اش در داخل خاک خودش نیز اجرایی نمی‌شود؟ رسوا شدن آمریکا و بی‌اعتبار شدن این کشور در مسائل حقوق بشری، مهم‌ترین دستاورد اخیر فعالان حقوق بشر در داخل خاک آمریکا بوده است که باید بیش‌ازپیش موردتوجه قرار گیرد.