زمینه‌های انحطاط جامعه از دیدگاه جلال آل احمد

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ یکی از روشنفکران دینی برجسته تاریخ معاصر ایران جلال آل احمد (1348-1302 شمسی) است؛ وی به سبب رسالتی که بر عهده روشنفکران در جامعه می داند در راستای پاسخگویی به پرسش چرایی عقب ماندگی جامعه برمی­ آید و با آشنایی که با نحله های فکری غرب و شرق داسته به نظریه پردازی در این زمینه می­ پردازد. وی که از جمله طرفداران هویت خودی و فرهنگ ملی و مذهبی ایرانیان است، ریشه عقب ماندگی ایران را در دو بعد بیرونی و درونی بررسی می­ کند. وی در دو اثر «غرب زدگی» و « در خدمت و خیانت روشنفکران» به تفصیل علل عقب ماندگی ایران را مورد بررسی و مداقه قرار می­دهد. (در اثر غرب زدگی علل بیرونی و در اثر دوم علل درونی مورد توجه قرار می­ گیرد.)

به طور کلی عوامل عقب ماندگی جامعه از نظر جلال نتیجه مجموعه عوامل زیر است:

1- غرب زدگی ( از خود بیگانگی)

غرب زدگی عنوانی است که آل احمد برای توصیف جامعه زمان خود به کار می ­برد؛ غرب زدگی از نظر جلال مجموعه عوارضی است که در زندگی و فرهنگ و تمدن و روش اندیشه مردان نقطه ای از عالم حادث شده است، بی هیچ سنتی به عنوان تکیه گاهی و بی هیچ تداومی در تاریخ و بی هیچ مدرج تحول یابنده ای بلکه فقط به عنوان سوغات ماشین، وی غرب زدگی را «بریدن از سنت ها و حتی مخالفت برخاستن با آنها» می­ داند. جلال ریشه این بیماری اجتماعی را در ضعف و استبداد داخلی ، عدم تببین و فهم سنت ها و عدم نهادینه کردن آن سنت ها از طریق آموزش در مدارس و آموزش فلسفه و اخلاق و ارتباط میان امروز و دیروز و فردای جامعه است.

2- ناکارآمدی روشنفکران

آل احمد خود یک روشنفکر بود و بر نقش کلیدی روشنفکران در جامعه تأکید داشت و یکی از مهم ترین علل انحطاط را ضعف روشنفکران می ­دانست و مشکلات روشنفکران را فعالیت در یک حوزه مستعمراتی، عدم دموکراسی، تبدیل شدن آنها به انسانی بی ریشه، مصرف کننده تولیدات غربی و... می­ داند اما آل احمد این خصائص را برای روشنفکران ذاتی نمی داند و آنها را ناشی عوامل محیطی می­ داند. او همچنین تعهد روشنفکران را عامل نجات جامعه از انحطاط معرفی می­ کند.

3- بی تفاوتی روحانیت

آل احمد به نقش روحانیون و مذهب در جنبش های اجتماعی نیز توجه می­ کند و بی تفاوتی آنها در مقابل هجوم غرب و توجه نکردن به مقتضیات زمان را از جمله عوامل مهم انحطاط به شمار می­ آورد. وی تعصب و تحجر برخی روحانیون را سبب بی تفاوتی و لذا فراهم شدن شرایط انحطاط جامعه عنوان می ­کند.

4- تقابل روحانیت و روشنفکری

از دیگر عواملی که جلال آل احمد به عنوان زمینه های دامن زدن به انحطاط مورد توجه قرار می ­دهد اختلاف نظر و رویارویی دو قشر تأثیر گذار روحانیت و روشنفکران است. وی معتقد است که سنت گرایی روحانیت و تجدد خواهی روشنفکران که زمینه ساز عدم پیوند آنان بود سبب شد روشنفکران راه نجات را فرنگی مآبی شدن و روحانیون هم برگشت به گذشته و سلف بدانند. آل احمد پس از برشمردن علل انحطاط در راستای ارائه راه حل و رفع این مشکلات برمی­ آید و راه های رهایی از انحطاط را اینگونه برمی ­شمارد:

1- بازگشت به خویشتن

2- اصلاح روشنفکری

3- به صحنه آمدن روحانیت

4- پیوند روحانیت و روشنفکری.