سی و یکم شهریور 1359، در حالی که تنها 19 ماه از پیروزی انقلاب میگذشت ارتش رژیم بعث عراق با هجوم و تجاوز به مرزهای غرب و جنوب کشور، جنگ 8 ساله تحمیلی را علیه نظام نوپای اسلامی آغاز کرد؛ شرایط اقتصادی نشان میدهد که در این زمان رکود اقتصادی و کمبود شدید درآمد ارزی وجود داشته است. علاوه بر این فضای سیاسی کشور بهشدت دوقطبی و ملتهب شده بود و روزنامهها و تشکیلات سیاسی وابسته به ضدانقلاب نیز با ارائه اخبار و درج سرمقالههای تنشزا به این التهاب و تعارضات سیاسی دامن میزدند. در زمینه نظامی نیز در نتیجه سیاستهای رژیم از جمله لغو قراردادهای خرید تجهیزات نظامی از سوی بختیار، کاهش بودجه ارتش و...، توان دفاعی ایران رو به تحلیل رفته بود.
کد خبر: ۷۱۷۷
تاریخ: ۳۱ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۵:۲۵
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با هجوم ارتش عراق به مرزهای غرب و جنوب و حمله هوایی به چند فرودگاه ایران جنگ تحمیلی ۸ ساله رژیم بعث به رهبری صدام علیه ایران آغاز شد. این واقعه در حالی اتفاق افتاد که تنها ۱۹ ماه از پیروزی انقلاب اسلامی میگذشت. طبیعی بود که در این زمان کشور شرایط ثبات اقتصادی، سیاسی و نظامی را تجربه نکرده باشد. این نوشتار به بررسی وضعیت اقتصادی، سیاسی و نظامی ایران در آستانه جنگ تحمیلی می پردازد.
شرایط اقتصادی
طی 19 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا آغاز جنگ تحمیلی، شرایط اقتصادی نشان میدهد که رکود اقتصادی و کمبود شدید درآمد ارزی وجود داشته است. این رکود اقتصادی و کاهش درآمد ارزی ناشی از وابستهبودن صنایع و عدم امکان سرمایهگذاری جدید بهسبب فضای حاکم بعد از انقلاب بود.
در سال 1359، دولت با حمایت از بخش کشاورزی، حداقل قیمتِ تضمینشده برای برخی از محصولات مهم كشاورزی را افزایش داد. اما بهدلیل تداوم جنگ بهویژه در برخی مناطق غلّهخیز كشور، رشد تولیدات كشاورزی با افزایش مصرف مواد غذایی متناسب نبود و اتكاء به مواد غذایی وارداتی ادامه پیدا کرد.
در سال 1359 بهدلیل تغییر سیاست كلّی اقتصاد مبنی بر كاهش صادرات نفت و كاهش خرید كشورهای غربی بهدنبال تحریم اقتصادی ایران و آغاز جنگ تحمیلی، دریافتهای ارزی كشور حدود 38 درصد كاهش پیدا کرد و از 7/22 میلیارد دلار در سال 1358، به حدود 9/13 میلیارد دلار در سال 1359 رسید.
به این ترتیب تولید و صادرات نفت نسبت به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بهشدت كاهش و بهتبع آن، درآمد ارزی ایران نیز كاهش محسوسی یافت. درحالیكه ایران، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تا پنجمیلیون بشكه نفت در روز صادرات داشت، در ماههای قبل از جنگ (ژوئن و اوت 1980) میانگین تولید نفت ایران 4/1 میلیون بشكه در روز بود و صادرات نفت نیز به حدود 1 میلیون بشكه در روز ـ در مقایسه با 4/2 میلیون بشكه در روز در سال 1979 ـ كاهش یافت.
اما در مقایسه با ایران، عراق در آستانه جنگ بر ضد ایران، از وضعیت اقتصادی بسیار مطلوبی برخوردار بود و رشد اقتصادی بالایی داشت. درآمد سرشار نفت، چرخهای اقتصاد این کشور را به گردش درآورده بود. در این مقطع، تولید و صادرات نفت عراق و در نتیجه درآمدهای حاصله از آن، افزایش سریع و بیسابقهای یافت، بهنحوی که ذخایر ارزی این كشور بیش از 30 میلیارد دلار اعلام شد. به این ترتیب در آستانهی جنگ تحمیلی، عراق در وضعیت اقتصادی مناسبتری نسبت به ایران قرار داشت.
شرایط سیاسی
در آغاز جنگ تحمیلی، فضای سیاسی کشور بهشدت دوقطبی و ملتهب شده بود و روزنامهها و تشکیلات سیاسی وابسته به ضدانقلاب نیز با ارائهی اخبار و درج سرمقالههای تنشزا به این التهاب و تعارضات سیاسی دامن میزدند.
گروههای مختلف مسلّح از جمله مجاهدین خلق(منافقین)، پیكار، چریكهای فدایی خلق، حزب دموكرات، حزب توده در صحنه سیاسی داخلی، قدرت مشروع نظام سیاسی و حاکمیت انقلاب اسلامی را به چالش کشیده و برای آن خط و نشان میکشیدند. مجموعه اقدامات این گروهها هر چند ظرفیت بالای نظام سیاسی مردمی ایران را بهرخ میکشید، اما دشمنان این مرز و بوم، از این گروهها بهعنوان ابزارهای مناسبی جهت تحقق اهداف استعماری و استکباری خود و مبارزه با انقلاب اسلامی بهرهبرداری مینمودند.
جالب اینکه بنیصدر بهعنوان رئیسجمهور و جانشین فرمانده کل قوا، چهرهای مخالف نظام به خود گرفته و با ایجاد «دفتر هماهنگیهای مردمی ریاستجمهوری»، همچون چتری گشوده، بر تمامی گروههای معاند و معارض نظام سایه افکنده بود و از آنها بهشدت حمایت میکرد.
از اینرو در آغاز جنگ تحمیلی اشخاصی در رأس امور نظامی قرار داشتند كه هم از بینش انقلابی بهرهای نداشتند و هم دارای خرد سیاسی نبودند زیرا امکانات خود را برتر تلقی مینمودند و قابل مقایسه با رژیم بعث عراق نمیدانستند. بدینترتیب در معادلات و محاسبات خود، جایی برای نظام سلطه بهعنوان حامی رژیم بعث در نظر نمیگرفتند. آنها شیوههای دفاعی طراحیشده از سوی مستشاران آمریکایی رژیم گذشته را برای مقابله با ارتش عراق و حامیان آن از جمله آمریکا كافی میدانستند.
شرایط نظامی
ارتش ایران که پیش از پیروزی انقلاب زیر نظر کارشناسان و مستشاران نظامی آمریکا اداره میشد، بهگونهای طراحی شده بود که بدون نظر آنها قادر به تصمیمگیری و اقدام نبود و بازسازی و سازماندهی آن نیز به فرصت و زمانی طولانی نیاز داشت. برای تبدیل ارتش شاهنشاهی به ارتش انقلابی و مردمی، تلاشهای بسیاری صورت گرفت.
لغو قراردادهای خرید تجهیزات نظامی از سوی بختیار، کاهش بودجه ارتش و دوره خدمت سربازی به یکسال و بازپسدادن برخی جنگندههای پیشرفته به آمریکا از سوی دولت موقت، توان دفاعی ایران را به تحلیل برده بود. رحیم صفوی در این باره می گوید: « نظام نوپای جمهوری اسلامی ايران در آغاز جنگ تحميلی از وضعيت سياسی مطلوبی برخوردار نبود. از لحاظ نظامی نيز ارتش انسجام خوبی نداشت و از يک تفکر عقلانی، فکر طراحی عمليات و بخصوص اطلاعات لازم در درون آن، خبری نبود و فرماندهان آنها از طرحهای گسترش لشکرها در مناطق خوزستان اطلاعات کافی نداشتند. سپاه پاسداران هم يک نهاد تازه تأسيس بود و هنوز تجربه جنگ با يک کشور خارجی را نداشت؛ هر چند برای مدت يکسال بعد از پيروزی انقلاب اسلامی در جنگ با ضد انقلاب در کردستان تجربههای عملياتی و نظامی خوبی کسب کرده بود، اما نه ارتش و نه سپاه آمادگی يک جنگ تمام عيار کلاسيک را نداشتند.»
نیروهای سپاه پاسداران در آغاز جنگ در سرتاسر كشور، درگیر مأموریتهای شهری و مبارزه با ضدانقلاب در مناطق بحرانی مانند كردستان، سیستان و بلوچستان، خوزستان و گنبد بودند و نیرویی در مرزهای كشور برای مقابله با دشمن نداشتند.
سرویسهای جاسوسی ایالات متحدهی آمریکا، اعتقاد به برتری نظامی عراق نسبت به ایران داشتند. در یکی از اسناد لانه جاسوسی آمریکا آمده است: «در مقام مقایسه از لحاظ تجهیزات زمینی در اندازه و کمیت حدوداً ایران و عراق در یک سطح قرار گرفتهاند. در توانایی و تعداد هواپیماها قدرت ایران از عراق در حال حاضر جلوتر است. ولی سقوط تشکیلات ارتش ایران بدینمعناست که عراق برتریهای زیادی از نظر تعداد و قدرت کارآیی نیروهای نظامی خود در برابر ایران بهدست آورده است. این وضع تا مدتی ادامه خواهد یافت، مخصوصاً بهخاطر آنکه ایران [خرید] وسایلی را که سفارش داده بود لغو نمود، درصورتیکه تدارکات ارتش عراق در حال رشد میباشد...»
با این وجود که جمهوری اسلامی در اولین ماه های تجاوز رژیم بعث به خاک ایران شرایط مناسبی نداشت، اما به سرعت توانست با اتکا به توان و ظرفیت های داخلی، به پر کردن خلاءها پرداخته و شرایط را تغییر دهد. به طوری که پس از 8 سال جنگ با دشمن متجاوز، توان ایران در بخش های نظامی، سیاسی، بین المللی، اقتصادی و ... چندین برابر افزایش یافته بود. دفاع مقدس عرصه ای بود که جمهوری اسلامی توانست تهدیدها را به فرصت تبدیل کند و بعد از 8 سال نبرد، پیروز قطعی میدان باشد.
منبع: تاریخ ایران پس از انقلاب اسلامی ج3، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.