پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- محمد جعفربگلو؛ به دنبال آشکار شدن
اهمیت نفت در معادلات بینالمللی در جریان جنگ جهانی دوم، و نیز اشغال ایران توسط
قوای متفق که از مدتها پیش چشم طمع به ذخایر نفتی ایران دوخته بودند، تفکر ملی
کردن صنعت نفت در میان نخبگان ایرانی فراگیر شد.
رقابت
دول استعماری بر سر نفت ایران موجب شد تا طرفداران و جیرهخواران این کشورها در
داخل ایران نیز وارد تنش با یکدیگر شوند: از یکسو کمونیستهای ایرانی در تلاش
بودند تا امتیاز نفتی در شمال کشور برای شوروی دست و پا کنند و در سمت دیگر
انگلوساکسونها برای اعطای امتیازی مشابه به انگلستان تلاش میکردند
در این بین گروهی از نخبگان سیاسی ظهور کردند که خواهان ایجاد "موازنه منفی" بودند. این گروه معتقد بودند که علت اصلی تاراج نفت ایران توسط این قدرتها، نزدیکی مرزهای جغرافیایی آنها با ایران است. بر همین اساس کوشیدند تا به منظور حذف روس و انگلیس، پای امریکا را به عنوان قدرت ثالث به ایران باز کنند؛ چرا که هم از لحاظ جغرافیایی با ایران فاصله زیادی داشت و هم به زعم آنها امریکا یک کشور آزادیخواه و ضد استعماری بود.
اما در این میان، دستهای از روحانیون مبارز قرار داشتند که به رهبری آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی مخالف هرگونه نفوذ خارجی بودند. لذا با سلطه هر سه قدرت استعماری به مبارزه برخاستند. خط مبارزاتی این روحانیون مبارز پس از پیروزی انقلاب اسلامی توسط همین قشر پیگیری شد تا در نهایت تلاش برای ملی کردن نفت ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تحقق برسد. در این نوشتار مبارزات روحانیون از آغاز تکاپوها برای ملی کردن نفت ایران تا تحقق این مهم پس از بهمن 57 بررسی میشود.
*** تلاش دول استعماری برای غارت منابع نفتی ایران ***
اگرچه قرارداد دارسی تا سال 1961 همچنان برقرار بود، اما امضای یک توافقنامه دیگر در سال 1933 توسط رضاخان، عمر توافقنامه نفتی ایران و انگلیس را تا 1993 تمدید کرد. به این ترتیب با افزایش تاسیسات نفتی انگلیس در ایران، استخراج نفت از 7537000 تن در سال 1934 به 16839000 تن در سال 1935 افزایش یافت.[1] تا اینکه در اوایل دهه 20 مسئله نفت ایران به شکل جدی در محافل داخلی مطرح شد.
در اسفند 1322 نمایندگان شرکتهای امریکایی برای کسب امتیاز نفت ایران به تکاپو افتادند و دو شرکت "استاندارد واکیوم" و "سینکلر" به ایران آمدند تا راجع به نفت ایران با دولت مذاکره کنند. مدتی بعد همسایه شمالی ایران نیز که بوی نفت به مشامش رسیده بود وارد ماجرا شد، لذا در 24 شهریور 1323 هیئت اقتصادی شوروی به ریاست "کافتارزاده"، معاون وزارت خارجه شوروی به تهران آمده و امتیاز نفت شمال را خواستار شد. تا اینکه در 11 آذر همان سال طرح "تحریم امتیازات نفتی" در مجلس شورای ملی که به هیچ نخستوزیری اجازه مذاکره با دول خارجی درباره نفت ایران را نمیداد به تصویب رسید. بدین ترتیب اولین گام برای ملی کردن نفت ایران برداشته شد.
مجلس شورای ملی با رد مقاولهنامه نفتی قوام-سادچیکف در نیمه دوم سال 1326 گام دوم برای ملی کردن نفت را برداشت. به موجب ماده دوم این قرارداد که 50 سال انقضاء داشت، شرکت نفت مختلط ایران و شوروی تاسیس میشد که 51 درصد از سهام آن در اختیار روسها قرار میگرفت.
در تیرماه 1328 اینبار نوبت انگلیس بود تا سهمخواهی خود از نفت ایران را وسعت بخشد. برهمین اساس تلاش كرد تا ضمیمهای به قرارداد 1933 اضافه كند. به همین منظور "نویلگس" به ایران اعزام شد تا با "گلشائیان" وزیر دارایی ایران وارد مذاكره شود اما اتمام عمر مجلس پانزدهم مانع از نهایی شدن قرارداد گس-گلشائیان شد. از این رو،حل مسئله نفت به عنوان مهمترین مسئله، به مجلس شانزدهم موکول شد.
*** آغاز مبارزات روحانیون برای ملی کردن نفت ایران ***
با طرح مسائل مربوط به نفت در فضای سیاسی ایران، گفتگوهای مقدماتی پیرامون نفت از دیوارهای مجلس عبور کرد و شکل عمومی به خود گرفت. از این پس با ورود روحانیت سیاسی و در راس آن آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به عرصه مبارزات ملی شدن نفت، این موضوع به یک جهاد مقدس و بسیج ملی علیه استعمار بدل شد.
1- مبارزات آیتالله کاشانی برای ملی کردن صنعت نفت
مبارزات آیتالله کاشانی علیه سلطه استعمار نفت ایران، از پس حصارهای زندان آغاز شده بود؛ زمانی که وی در اراک در زندان انگلیسیها به سر میبرد به بازجوی خود گفته بود: «اگر زنده ماندم و از زندان آزاد شدم کاری میکنم که این ملت مسلمان یک قطره نفت به انگلیس ندهند.» چند سال بعد، در 16 مرداد 1327 هنگامی که خطبه نماز عید فطر را در صحرای دولاب اقامه میکرد موضع قاطع خود را درباره خلع ید انگلیس از نفت ایران مشخص ساخت و اعلام کرد که «ملت مسلمان ایران تا قطع کامل ایادی استعمار انگلستان و استیفای حقیقی و جدی حقوق ملت ایران از شرکت غاصب نفت جنوب به مبارزه سرسختانه خود ادامه داده و در راه تحقق بخشیدن به این هدف مقدس مذهبی و ملی از هیچگونه فداکاری خودداری نخواهند کرد.»[2] بدیهی است این سخنان آیتالله کاشانی در آن اجتماع مردمی چه تاثیر شگرفی در سرایت مبارزات به بدنه اجتماع داشته است.
آیتالله
کاشانی در اوایل بهمن همان سال، اعلامیه شدیداللحنی علیه شرکت نفت صادر کرد و
خواستار لغو امتیاز نفتی شد. پس از صدور این اعلامیه بود که در جریان ترور محمدرضا
پهلوی در نیمه بهمن 1327، وی را بیهیچ دلیلی دستگیر و به لبنان تبعید کردند. آیتالله
کاشانی در لبنان یکی از دلایل تبعید خود را مسئله نفت اعلام کرد و از ملت ایران
خواست «راضی نشوید نفت را که باید عمده اصلاح بیچارگی این ملت لخت و گرسنه از آن
شود به رایگان به نفع اجنبی از کفش برود و شرکت نفت علاوه بر آنچه از گذشته داده
است و میخواهد پایمال کند، سعی دارد کلیه اراضی نفتخیز جنوب را که جزء امتیازش
نیست در قرارداد جدید [گس-گلشائیان] جزء امتیازش نماید...»[3]
آیتالله
کاشانی که در دوران تبعید و زندان نیز مبارزه برای استرداد حقوق ضایع شده ملت
ایران را رها نکرده بود، پس از بازگشت به ایران در 28 خرداد 1329 این مبارزه را
جدیتر از گذشته ادامه داد. وی در نخستین پیام خود پس از بازگشت به ایران به مجلس
شورای ملی نوشت: «وقتی که مسئله نفت مطرح شد وظیفه دینی و ملی خود دانستم که نظر
ملت ایران را در باب مظالم شرکت نفت و حقوق مغضوبه ملت ایران در طی اعلامیهای
منتشر کنم و جدا استیفای حقوق از دست رفته آنها را بخواهم و مخالفت مردم را با
قرارداد یا عملی که مشعر بر تثبیت و تائید عقد اکراهی غیرنافذ 1312 شمسی مطابق با
1933 میلادی باشد اظهار نمایم... اکنون نیز بنا به تکلیف دینی و ملی و وظیفه
اجتماعی بار دیگر به وسیله مجلس شورای ملی عقاید ملت را در چند جمله به سمع
عالمیان میرسانم: نفت ایران متعلق به ملت ایران است و به هر ترتیبی که بخواهد
نسبت با آن رفتار میکند و قرارداد غیرقانونی که با اکراه و اجبار تحمیل شود هیچ
نوع ارزش قضایی ندارد و نمیتواند ملت ایران را از حقوق مسلم خود محروم کند.»[4]
بدین ترتیب آیتالله کاشانی با طرح شعار "نفت ایران متعلق به ملت ایران است"
اندیشه ملی شدن را در افکار عمومی وارد کرد و پس از این بود که اندیشه ملی شدن نفت
در اذهان برخی از نمایندگان شکل گرفت.[5]
اندکی قبل از رد قرارداد گس-گلشائیان توسط مجلس، آیتالله کاشانی در بیانیهای بار دیگر تاکید کرد که باید «صنعت نفت ایران در مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود، یعنی تمام عملیات اکتشاف و استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرار گیرد.»
آیتالله
کاشانی علاوه بر اینکه خود در جبهه مبارزه با استعمار نفتی فعالیت میکرد، دیگر
روحانیون را نیز به روشنگری در این زمینه تشویق میکرد. چنانکه حجتالاسلام فلسفی
در خاطرات خود میگوید: «مرحوم آیتالله کاشانی بارها از من خواست که درباره امر
نفت در منبر صحبت کنم.»[6]
اینگونه بود که آیتالله کاشانی به عنوان سمبل روحانیت سیاسی با درک موقعیت و اهمیت موضوع، شعار ملی کردن نفت را از بین معدود نخبگان سیاسی به سطح عمومی کشاند. مردم بارها با اعلامیهها و بیانیههای وی دست به اجتماع زدند.
بیدلیل
نبود که "لوی هندرسن"سفیر آمریكا در ایران
(آمریکا به عنوان شریک نفتی انگلیس، کودتای 28 مرداد را به راه انداخت و یک سال
بعد با کمک قرارداد کنسرسیوم، نفت ایران را تصاحب کرد)، آیتالله کاشانی را یک
"عامل مزاحم" خوانده و در گزارشی به وزارت امور خارجه آمریكا اعلام کرد
که: «فقط یک عامل مزاحم در این جریان مداخله كرده و مانع از حل قضیه نفت به نفع
آمریكا شده است. این عامل مزاحم كه مانع تسلیم ایران به نظریات بانک بینالمللی و
ادامه همكاری بین ایران و آمریكا شده، آیتالله كاشانی است.»[7]
2- نقش مراجع و علما در نهضت ملی نفت
علاوه بر آیتالله کاشانی که همواره در میدان مبارزه نهضت ملی نفت بود، علما و روحانیون دیگری نیز بودند که در این مسیر قدم برمیداشتند. آیتالله بروجردی، اعلم علمای آن زمان اگرچه خود وارد مبارزه مستقیم در جریان ملی کردن نفت نمیشد اما به طور ضمنی از آن حمایت میکرد. چنانچه آیتالله واعظزاده خراسانی نقل میکند: «آیتالله بروجردی به خاطر آن روح انقلابی که داشت از نهضت ملی نفت حمایت میکرد.»
آیتالله
محمدتقی خوانساری از مراجع ثلاث قم نیز در حمایت از نهضت ملی نفت ضمن فتوایی اعلام
کرد: «مسلط نمودن اجنبی بر نفت که مایه حیات این ملت است غیر از خفت عقل و بیعلاقگی
به جامعه و عدم توجه به مقررات و وظایف دینی و ضعف ادراک و عدم رعایت مصالح و
مفاسد جامعه چیز دیگری نبوده و نیست.» آیتالله خوانساری در ادامه با اشاره به
فرمایش پیامبر اکرم(ص) مبنی بر اینکه: "من اصبح ولم یهتم بامور المسلمین فلیس
بمومن و لامسلم" میگوید: «آیا اهتمام به امور مسلمین مصداقی از این بهتر
دارد... اگر کسی بگوید این اهتمام، در امور مسلمین نیست خلاف وجدان گفته است. اگر
حدیث شریف شامل این امر با این اهتمام نباشد پس شامل چه امری خواهد بود... خصوصا
با اینکه مثل حضرت مستطاب آیتالله کاشانی که مجتهدی عادل و با شهامت و دلسوز و
فداکار برای مصالح دین و دنیای مردم با این همه جدیت و ترغیب و تحریص و مردم را
بیدار میکنند دیگر عذری برای کسی نمیماند.»[8]
آیتالله
بهاءالدین محلاتی نیز در اعلامیهای کلیه قراردادهای استعماری درباره نفت ایران را
باطل اعلام کرده و نوشت: «قراردادهای تحمیلی سابق بین کشور ایران و کمپانی نفت چون
علاوه بر اینکه به دست حکومتهای جابره که شرعا و واقعا ولایتی بر اهالی مسلمان و
ملت مظلوم این کشور نداشتهاند، به ضرر فاحش و بر خلاف مصلحت مسلمانان بوده، لغو و
بیاثر است و اکنون هم تهیه وسایل برای کوتاه کردن دست اجانب از سوء مداخله در کار
مسلمین و اعاده عظمت و استقلال نام کشور اسلامی عزیز از اهم تکالیف هر مسلمانی
است.»[9]
آیتالله حاج شیخ عباسعلی شاهرودی نیز ضمن اعلامیهای «کوتاه کردن دست اجانب از کشور و مسلمین و ملی نمودن صنعت نفت در سراسر کشور» را بر هر مسلمانی واجب و لازم دانست. آیتالله سید محمود حسینی روحانی قمی نیز اعلام کرد «نفت و معادن آن ملک مسلمین و مال ایرانیان است... این حکم روی موازین شرع و از ضروریات دین است و مطابق نص آیه مبارکه "لن یجعل الله للکافرین علی المومنین" واضح و مبرهن است.» علاوه بر این، روحانیون و علمای دیگر همچون آیتالله سیدحسن چهارسوقی، آیتالله حاج شیخ باقر رسولی، آیتالله حاج شیخ محمدرضا کلباسی، حاج سیدحسین خادمی، حاج شیخ مرتضی مدرسی اردکانی، آیتالله مهدی نجفی و آیتالله فقیه سبزواری نیز در حمایت از ملی شدن نفت اعلامیههایی صادر کردند.[10]
به این ترتیب با روشنگریهای آیات عظام و روحانیون مبارز، خود مردم برای ملی کردن نفت وارد عمل شدند و در 29 اسفند 1329 نفت ایران برای مدت کوتاهی ملی اعلام شد. با این حال روحانیون پس از اعلام ملی شدن صنعت نفت نیز همچنان در صحنه ماندند و برای تثبیت این مهم کوشیدند. حمایت آیتالله کاشانی و متعاقب آن مردم از دولت مصدق در 30 تیر 1331 یکی از نمونهتلاشهای روحانیون در راستای تثبیت ملی شدن صنعت نفت بود. البته این خط مبارزاتی به این چند سال محدود نشد و پس از کودتای 28 مرداد و وقایعی که به دنبال آن پیش آمد (که مهمترین آن امضای قرارداد کنسرسیوم نفتی بود) نیز با مشی دیگری ادامه پیدا کرد.
*** مبارزات روحانیون با کنسرسیوم نفتی ***
اندکی پس از انجام عملیات
آژاکس و سقوط دولت مصدق در 28 مرداد، تلاش روحانیون، نیروهای ملی و مردم برای ملی
کردن صنعت نفت بر باد رفت. دولت کودتا در اولین اقدام تلاش کرد تا مجلس هجدهم
را به نفع خود سروسامان بدهد تا این مجلس دستنشانده راه وصول دول استعماری به نفت
را هموار کند.
آیتالله کاشانی که با بصیرتی بالا پی به نقشه دربار برای مهندسی انتخابات مجلس برده بود، کوشید تا با روشنگری، فضای سیاسی جامعه را نسبت به خطری که دموکراسی و متعاقب آن، مسئله نفت را تهدید میکرد آگاه کند. بر همین اساس در موقعیتهای مختلف بر این موضوع تاکید میکرد. وی در 15 دی 1332 در نامهای به فضلالله زاهدی نوشت: «به طوری که معروف و مشهور در نزد همه کس است، دستگاه دولت مشغول تهیه مقدماتی است که انتخابات دوره هجدهم را به طور فرمایشی و لیستی انجام دهد...[11] اگر انتخابات فرمایشی انجام بگیرد، هر قراردادی که در مجلس هجدهم به تصویب برسد از نظر ملت ایران دارای ارزش و اعتبار نمیباشد و سرنوشت آن مانند قرارداد تحمیلی نفت 1933 خواهد بود.»[12] وی یک ماه بعد ضمن اطلاعیهای این موضوع را به اطلاع مردم رساند. با این وجود، انتخابات مجلس هجدهم به صورت فرمایشی برگزار و موضوع کنسرسیوم در آن مطرح شد.
با امضای قرارداد کنسرسیوم در شهریور 1333 نفت ایران که به ظاهر ملی شده بود در اختیار سه کشور غربی یعنی امریکا، انگلیس و فرانسه قرار گرفت و عملا از نفت ایران ملیزدایی شد. همانطور که کاردار سفارت انگلیس نیز به آن اشاره کرد، ایران ظاهرا مالک نفت بود اما همه چیز در اختیار کنسرسیوم قرار داشت. به عبارت دیگر نفت در زیر زمین دارایی ایران محسوب میشد اما وقتی استخراج شده و بالا میآمد از دسترس ایران خارج میشد. تنها پس از سقوط رژیم پهلوی در بهمن 57 آشکار شد كه كنسرسیوم از سال 1333 كنترل 90 درصد از تولیدات نفتی ایران را در اختیار داشته است.
بدین ترتیب با امضای قرارداد کنسرسیوم، مهر "لغو"
بر قانون ملیشدن صنعت نفت ایران کوبیده شد. در چنین شرایطی آیتالله کاشانی اعلام
کرد که در راه مبارزه با استعمار با الهام از حسینبنعلی(ع) «به خاطر صیانت و
حراست نهضت پرافتخار ملی، خود را برای استقبال از مرگ آماده کرده است.» در بخش
دیگری از بیانیه، آیتالله کاشانی ضمن رسوا کردن امریکا و انگلیس، در نکوهش
کنسرسیوم نفتی نوشته بود: «مجموع اخبار و اطلاعاتی که تاکنون راجع به نفت و کیفیت
معامله با کنسرسیوم منتشر شده موجب نهایت تاسف و تعجب گردیده است... اگر تقسیم
بالمناصفه با کنسرسیوم باشد پس از همه مجاهدات و مبارزات، ایران را در عداد سایر
مناطق نفتخیز درآوردن که آنها از قیام ملت ایران به این بهره رسیدهاند نه تنها
موافق عدل و انصاف نیست بلکه خیانتی نابخشودنی است و مدت 40 سال میخواهد طوق رقیت
و بندگی را به گردن ملت بیپناه ستمکشیده ما بیندازند.» وی با اشاره به اینکه
«عواقب سوء این قرارداد از قرارداد 1933 به مراتب بدتر و ناگوارتر میباشد» به
موارد تخطی عاقدین قرارداد کنسرسیوم از قانون ملی شدن صنعت نفت اشاره کرد و از ملت
ایران خواست تا همچنان به مبارزه خود ادامه دهند.[13]
به این ترتیب با تحمیل قرارداد کنسرسیوم به ملت ایران، روحانیت سیاسی که شاهد نقض ملی شدن صنعت نفت بود باز هم وارد میدان مبارزه شد تا حقوق پایمال شده ملت ایران را بار دیگر احیا کند اما این مبارزات حدود ربع قرن بعد و با استقرار نظام جمهوری اسلامی به نتیجه رسید.
*** نقش روحانیون در ملی شدن نفت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ***
یکی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی، تکمیل مبارزات نهضت ملی نفت بود که از سال 1333 با تحمیل قرارداد کنسرسیوم عقیم مانده بود. با پیروزی انقلاب اسلامی، بار دیگر با نقشآفرینی روحانیون منابع نفتی که توسط دول استعماری قبضه شده بود، این بار به طور رسمی و قانونی، چه بر روی کاغذ و چه در عمل ملی شد. در ادامه به چهار مورد از اقدامات روحانیون و در راس آنها امام خمینی(ره) که موجب شد تا نفت ایران ملی شود اشاره میشود.
1- مدیریت اعتصابهای شرکت نفت توسط روحانیون به منظور سلب اختیارات تاسیسات نفتی از مستشاران غربی
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی روحانیون مبارز با رهبری امام خمینی(ره) ابتدا کوشیدند تا در مرحله اول با دعوت کارکنان شرکت نفت به اعتصاب، پالایشگاهها را تعطیل کرده و نفت را بهطور موقت از چنگ دول استعماری خارج کنند و در مرحله دوم با اخراج تکنسینهای امریکایی از پالایشگاهها، اداره تاسیسات نفتی را خود بر عهده بگیرند. این دو موضوع، مهمترین اقدام در راستای ملی کردن صنعت نفتی بود که جریان ملی کردن آن از اواخر دهه بیست آغاز شده بود و اکنون باید به نتیجه میرسید.
امام خمینی(ره) در 25 آذر 1357 در یک سخنرانی تاریخی در نوفللوشاتو، کارکنان شرکت نفت را به اعتصاب فراخوانده و فرمودند: «اگر ما گفتیم این نفتها، این نفتهایی را که اینها دارند بیرون میدهند از این مملکت، اینها منفعتش به خود ملت نمیرسد، پس اعتصاب کنید نگذارید این نفتها برود، اگر ما گفتیم نفتها را نگذارید، یعنی تأیید کردیم اعتصاب آنها را، خودشان اعتصاب کردند ما هم تأیید کردیم، حالا هم تأیید میکنیم، اگر ما شرکت نفت را و کارمندان نفت را تأیید کردیم به اینکه این نفتی که ذخیره است برای نسلهای آتیه و ذخیرهای است و مالی است برای این مملکت، برای حالش، برای آیندهاش، نگذارید این بیخود از دست برود و هیچی دستتان نیاید ـ خوب چند سال میخواهید نفت ایران را بخورید و هیچی ندهید، بس نشده؟ - اگر ما یک همچو حرفی بزنیم که مردم اعتصاب کنند، که شرکت نفت اعتصاب کند، کارمندان شرکت نفت اعتصاب کنند، به اعتصابشان ادامه بدهند که این ثروت خداداد ملت از دست ملت نرود و هیچی به جیبش نیاید، این یک حرف غیرمنطقی است؟»
امام(ره) در این سخنرانی از حضور علمای قم در آبادان و بررسی موقعیت تاسیسات نفتی توسط آنها خبر داده و تاکید کردند که دولت با این گزاره که "نفت را برای داخله میخواهیم" درصدد فریب مردم است. ایشان اعتصاب کارکنان شرکت نفت را یک "واجب شرعی" خوانده و فرمودند: «من حالا دارم پیام میدهم به کارکنهای شرکت نفت که بر شما واجب شرعی است، واجب الهی است، به اینکه اعتصابتان را عام کنید، عمومی کنید و نگذارید نفت خارج بشود. »[14]
چند روز قبل از این سخنرانی امام(ره)، مدرسین حوزه علمیه قم با صدور اطلاعیهای، روز 14 آذر را به عنوان همبستگی ملت ایران با کارگران و کارمندان اعتصابی صنعت نفت تعطیل عمومی اعلام کرده بودند.[15] با تأسی از حضرت امام(ره)، روحانیون انقلابی، وعاظ و گویندگان مذهبی نیز با صراحت هرچه بیشتر کارکنان شرکت نفت را به ادامه دادن اعتصاب فراخواندند.
با ادامه اعتصاب کارکنان شرکت نفت، تولید نفت کاهش پیدا کرد. حال نوبت آن بود که تاسیسات نفتی از تسلط آمریکاییها خارج شود. چنان که آمارهای وزارت انرژی امریکا نشان میداد، در تابستان سال 57، 19 هزار امریکایی در مسئولیتهای مختلف در صنعت نفت ایران فعالیت میکردند. از این تعداد، 3000 نفر در شرکت ملی نفت ایران مشغول فعالیت بودند و 10 هزار نفر دیگر نیز در شرکت خدمات نفت ایران دارای مسئولیت بودند. همزمان 6000 امریکایی هم در چهار پروژه مشترک با ایران و هشت شرکت نفتی که خدماتی را به شرکت به اصطلاح ملی نفت ایران ارائه میدادند مشغول فعالیت بودند.[16]
در دیماه 57، گروه "موحدین"، "پلگریم" آمریکایی، مدیر شرکت اسکو (بزرگترین تولیدکننده نفت ایران در دوران پهلوی) را ترور کردند. متعاقب آن تا هفتم دی ماه اکثر کارکنان خارجی کلیه شرکتهای خدمات مناطق نفتی، ایران را ترک کردند و تمام کارکنان خارجی "ایپاک" و "لاپکو" به جز سه نفر از لاپکو تصمیم گرفتند تا 9 دی از ایران خارج شوند.[17]
در این شرایط، به منظور تامین نیازهای داخلی، امام(ره) هیئتی را مامور کنترل تولیدات نفتی کرد که حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی یکی از اعضای آن بود. وی در مدیریت اعتصابهای قبل از انقلاب نقش مهمی داشت. ناصر باهنر در این خصوص میگوید: «زمان انقلاب كارگران شركت نفت اعتصاب كرده بودند. حضرت امام(ره) از آقای هاشمی خواسته بود كه اعتصابهای كشور را مدیریت كند. آقای هاشمی به این وضعیتها رسیدگی میكرد.»
در خاطرات حجتالاسلام ناطق نوری نیز میتوان رد پای روحانیت در
مدیریت اعتصابهای نفتی و فراهم ساختن زمینههای ملی کردن صنعت نفت را یافت؛ آنجا
که وی درباره سفر هیئت سازماندهی اعتصابات نفتی به جنوب کشور میگوید: «در آن
هیئتی که آقای هاشمی و بازرگان از طرف امام(ره) مامور شدند که به اعتصابات کارکنان
نفت رسیدگی کنند، من هم به دستور شهید بهشتی به جنوب رفتم.... [وقتی آقای هاشمی] اولین
سخنرانی خودش را در پالایشگاه آبادان راجع به صنعت نفت شروع کرد همه دهانها باز
مانده بود که چطور که یک طلبه این قدر مسلط به مسائل فنی نفت و جریانات سیاسی است.
واقعا سخنرانی آقای هاشمی گل کرد... سپس به اتاق کنترل مرکز صدور نفت رفتیم و جلسهای
در آنجا تشکیل شد و آقای هاشمی سوالات بسیار فنی را از مهندسان کرد. مهندسی بغل
دست من نشسته بود رو کرد به من و گفت: این آقا مهندس نفت است؟ گفتم: خیر، از حوزه
علمیه آمده است. خیلی تعجب کرد که یک طلبه اینقدر مسلط به مسائل فنی نفت است.»[18]
بدین ترتیب پیشزمینههای ملی کردن نفت که با حربه کنسرسیوم از کف ملت ایران خارج شده بود توسط امام(ره) طراحی و به وسیله روحانیون اجرا شد. حال نوبت آن بود تا نفت به طور رسمی ملی شود.
2- تصویب لایحه قانونی تشکیل وزارت نفت توسط شورای انقلاب
چنانکه گفته شد، پس از پیروزی
انقلاب اسلامی با راهبری روحانیون، نفت ایران رسما ملی شد. این ملی شدن به یکباره
صورت نگرفت بلکه مرحله به مرحله به تحقق رسید. مرحله اول پس از استقرار نظام مقدس
جمهوری اسلامی، تاسیس وزارت نفت بود.
در مهر 1358 لایحه قانونی تشكیل وزارت نفت به تصویب شورای انقلاب رسید. در آستانه پیروزی انقلاب، هسته اولیه این شورا، آیتالله شهید بهشتی، شهید مطهری، آیتالله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، شهید باهنر و حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی بودند. پس از بهمن 57 چند تن دیگر از جمله آیتالله سیدعلی خامنهای، آیتالله طالقانی، آیتالله مهدوی کنی و ... نیز به اعضای آن اضافه شدند.
تا پیش از تصویب قانون تاسیس وزارت نفت، شرکت ملی نفت ایران، تنها مالک مخازن نفتی و گازی کشور بود به طوری که درآمدهای حاصل از فروش نفت نیز به این شرکت تعلق میگرفت اما با تصویب شورای انقلاب و تاسیس وزارت نفت، مالکیت نفت کشور به نمایندگی از حکومت اسلامی در اختیار این وزارتخانه قرار گرفت.
در لایحه قانونی متمم لایحه قانونی وزارت نفت، هدف از تاسیس وزارت نفت «اعمال اصل مالکیت و حاکمیت ملی ایران بر ذخایر و منافع نفت و گاز کشور، صنایع و تأسیسات نفت، گاز و پتروشیمی و وابسته به آن در بهره برداری و بازاریابی» اعلام شد.
3- لغو کلیه قراردادهای مغایر با قانون ملی شدن نفت توسط شورای انقلاب
در مرحله دوم، بنابر مصوبات شورای انقلاب که اغلب اعضای آن، روحانیون مبارز و انقلابی بودند، در 18 دی 58 لایحه قانونی راجع به تشکیل کمیسیون خاص در مورد قراردادهای نفتی به تصویب رسید که به موجب آن «كلیه قراردادهای نفتی كه به تشخیص كمیسیون خاص مغایر با قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران تشخیص داده شود كان لم یكن تلقی گردیده و دعاوی ناشی از انعقاد و اجرای آن قراردادها با رأی این كمیسیون قابل حل و فصل میباشد.» بنابراین كلیه قراردادهای نفتی ایران با كمپانیهای بزرگ نفتی لغو و عملا امتیازات اكتشاف، استخراج، پالایش و صدور نفت از كنسرسیوم سلب شد و در اختیار شركت ملى نـفـت ایـران قـرار گـرفـت.
4- تصویب طرح قانونی نفت توسط مجلس و تائید آن توسط شورای نگهبان
در مرحله سوم و نهایی، "طرح قانونی نفت" توسط مجلس تصویب شد و در مهر همان سال با مهر تائید شورای نگهبان، ملی شدن صنعت نفت به سرانجام خود رسید.
براساس ماده دوم این قانون که در جلسه 453 مجلس دوم شورای اسلامی به ریاست حجتالاسلام هاشمی در 9 مهر 1366، به تصویب رسید «منابع نفت کشور جزء انفال و ثروتهای عمومی است و طبق اصل 45 قانون اساسی در اختیار حکومت اسلامی میباشد و کلیه تأسیسات و تجهیزات و داراییها و سرمایهگذاریهایی که در داخل و خارج کشور توسط وزارت نفت و شرکتهای تابعه به عمل آمده و یا خواهد آمد، متعلق بهملت ایران و در اختیار حکومت اسلامی خواهد بود. اعمال حق حاکمیت و مالکیت نسبت به منابع و تأسیسات نفتی متعلق به حکومت اسلامی است که بر اساس مقررات و اختیارات مصرح این قانون بهعهده وزارت نفت میباشد که بر طبق اصول و برنامههای کلی کشور عمل نماید.» این قانون که مشتمل بر 12 ماده و 3 تبصره بود در 23 مهرماه به تائید شورای نگهبان رسید
1- حجتالاسلام روحالله حسینیان، بازخوانی نهضت ملی ایران، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص 67.
2- خاطرات شمس قناتآبادی، سیری در نهضت ملی شدن نفت، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص 62.
-3م. دهنوی، مجموعهای از مکتوبات، سخنرانیها و پیامهای آیتالله کاشانی، جلد 1، تهران: شرکت سهام خاص، ص 57.
-4م دهنوی، مجموعهای از مکتوبات، سخنرانیها و پیامهای آیتالله کاشانی، جلد 1، ص 71.
-5حجتالاسلام روحالله حسینیان، بازخوانی نهضت ملی ایران، ص 90.
-6 خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 143.
-7حجتالاسلام روحالله حسینیان، بازخوانی نهضت ملی ایران، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص 275.
-8روحانیت و اسرار فاشنشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، قم: دارالفکر، صص 90-89.
-9روحانیت و اسرار فاشنشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، قم: دارالفکر، ص 92.
-10حجتالاسلام روحالله حسینیان، بازخوانی نهضت ملی ایران، صص 109-108.
-11روحانیت و اسرار فاشنشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، قم: دارالفکر، ص 191.
-12حسین گلبیدی، آیتالله کاشانی و نفت، تهران: انتشارات اسلامی، ص 441.
-13تاریخ نهضت ملی شدن نفت از نگاهی دیگر، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 544-540.
-14صحیفه امام خمینی(ره)، جلد 5، ص 250.
-15اسناد انقلاب اسلامی، جلد سوم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 449.
-16سعید تائب، از اعتصاب کارکنان صنعت نفت تا پیروزی انقلاب اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 56.
-17حجتالاسلام روحالله حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 530-529.
-18خاطرات حجتالاسلام علیاکبر ناطق نوری، جلد اولة تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 160-156.