نگاهی به مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی علیه حزب توده

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی-علی کردی؛ حزب توده‌ ایران در 7 مهر ماه 1320 پس از فضای باز سیاسی ناشی از اخراج رضاشاه از كشور تأسیس شد. این حزب به لحاظ اندیشه و عملكرد سیاسی وابسته به ایدئولوژی و سیاست‌های خارجی اتحاد جماهیر شوروی بود. به دلیل برخورداری از امكانات و حمایت‌های شوروی به زودی توسعه یافت و هواداران زیادی را در میان اقشار مختلف مردم جذب كرد و به سوی خود كشانید. استراتژی حزب یك انقلاب كمونیستی در راستای یك جنبش آرام ماركسیستی در ایران بود. اما با شناختی كه از ساختار جمعیتی ایران داشت، سعی می‌كرد بدون رویارویی با اعتقادات مذهبی مردم، خود را به عنوان یك سازمان سیاسی ـ اجتماعی با رویكرد حل معضلات اجتماعی معرفی نماید. در عین حال گاه با توهین به مقدسات و تمسخر روحانیون و علما، نیم‌نگاهی هم به استراتژی اصلی خود داشت. لذا در میان نیروهای مذهبی مبارزه با حزب توده در دستور كار قرار گرفت و حساسیت مبارزه با این حزب ماركسیستی شدت یافت. علاوه بر سازمان‌ها و تشكل‌های سیاسی ـ مذهبی، علما و روحانیون هم به شیوه‌ی مردمی به مبارزه علیه حزب پرداختند. در این میان، مرحوم حجت‌الاسلام فلسفی نقش ویژه‌ای در این رویارویی داشت. مرحوم فلسفی با ارتباط برجسته‌ای كه با آیت‌الله‌العظمی بروجردی مرجع بلامنازع تشیع برقرار كرده بود، به سلامت و صداقت این مبارزه اطمینان كامل داشت. لذا با فصاحت و بلاغتی كه از ویژگی‌های ایشان بود، بدون پرده و با شجاعت از ماهیت واقعی حزب توده پرده برداشت. این مبارزه به نتیجه رسید و مردمی كه جذب حزب می‌شدند و یا حداقل در مقابل آن بی‌تفاوت بودند، در این مبارزه‌ی مقدس گام نهادند.


مبارزه‌ مرحوم فلسفی با توده‌ای‌ها

حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی یكی از روحانیون صاحب‌سبك در منبر، خطابه و فن سخنرانی بود. ایشان با بیانی گرم و شیوا كه در طول سخنرانی سعی می‌كرد شنونده را با خود همراه كند، تحول بزرگی در تأثیر منبر و مسجد در میان توده‌های مسلمان ایجاد كرد.

جایگاه مرحوم فلسفی در میان مردم مسلمان به‌گونه‌ای بود كه با اطلاع از زمان و مكان سخنرانی ایشان، هر كس تلاش می‌كرد خود را به منبر ایشان برساند و از بیانات روشنگرانه‌ی ایشان بهره‌مند گردد. از این رو، همواره جمعیت‌های چند هزار نفری از منبر ایشان استقبال می‌كرد و ازدحام مردم، نشان از یك تحول در رویكرد مردم نسبت به منبر و مسجد بود. با توجه به اهمیت منبرهای مرحوم فلسفی و تأثیری كه می‌توانست بر ذهن شنونده بگذارد،[1] اگر ایشان موضوعی را مطرح می‌كرد كه بار اجتماعی و سیاسی داشت، قطعاً مورد توجه مردم قرار می‌گرفت. تفسیر عامه‌ی مردم این بود كه این مسئله موجب نگرانی و دغدغه‌ی آقای فلسفی شده است، لذا با واكنش آنها روبه‌رو می‌شد.

حزب توده به دلیل ماهیت اصلی‌اش كه یك حزب ضددینی بود، نمی‌توانست از نگاه انتقادی و خطابه‌های پرشور آقای فلسفی در امان باشد. مرحوم فلسفی خود می‌گوید به دو دلیل علیه حزب توده وارد عمل شد:

«بخشی از خاطراتم مربوط به دوران بعد از شهریور 1320 و فعالیت‌های احزاب و گروه‌هایی است كه پس از آن پدید آمد، مخصوصاً حزب توده و توطئه‌ی كمونیستی كه اسلام و استقلال ایران را تهدید می‌كرد».[2]

حزب توده كه مقدسات و باورهای دینی مردم را مرموزانه و گاه نیز مستقیم و بی‌پرده نشانه می‌گرفت، شدیداً با واكنش این خطیب اسلامی[3] روبه‌رو می‌شد.

یكی از مصادیق اهانت به اسلام و علمای اسلام موضوع آیت‌الله العظمی آقاسیدابوالحسن اصفهانی بود. هنگامی كه در تابستان سال 1325 ایشان تصمیم گرفت به ایران مسافرت كنند، یكی از نشریات حزب توده نوشت كه دولت انگلیس برای ضربه زدن به آزادیخواهان و نیروهای مترقی قصد دارد ایشان را به ایران بیاورد تا علیه نیروهای آزادیخواه شورش راه بیاندازد.

لذا حزب توده برای مقابله با این توطئه (به زعم خویش) تدارك یك راهپیمایی بزرگ را دیده بود. اما آیت‌الله اصفهانی روز 13 آبان 1325 به رحمت ایزدی پیوست. مردم و دولت ارتحال ایشان را بسیار محترمانه و با شكوه به گونه‌ای كه در شأن یك مرجع تقلید بود، پاس داشتند. حزب توده كه حضور توده‌های مسلمان داغدار را در آیین ارتحال ایشان مشاهده كرد، از برپایی راهپیمایی منصرف شد. در عوض، مردم مسلمان یك راهپیمایی بزرگ به راه انداختند كه بهانه‌ی آن عزاداری برای آن مرجع تقلید بود. جمعیت بیست هزار نفری با اتوبوس‌هایی كه با پارچه‌ی سیاه پوشیده شده بود، از مسجد امام (شاه سابق) به سمت میدان توپخانه حركت كردند و جلوی شهرداری كه در قسمت شمالی میدان بود، مستقر شدند. مرحوم فلسفی به بالكن شهرداری رفت و برای مردم پرشور و پر از احساس مذهبی سخنرانی كرد.[4] مرحوم فلسفی ضمن تجلیل از مقام آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی ایشان را ردیف مردان بزرگ الهی بزرگ قرار داد كه حتی مرگشان به نفع اسلام و مسلمین است. ایشان در بخشی از بیانات خود گفت:

«این مرجع بزرگ در زمان حیات خدمتگزار اسلام بود و اینك هم كه از دار دنیا رفته است، مرگ او و خبر ارتحال وی مردم را چنان به هیجان آورده است كه توانسته‌اند با راهپیمایی خود، راهپیمایی خطرناك حزب توده را كه به تحریك بیگانگان است، تعطیل كنند و به آنها میدان این كار را ندهند».[5]

تا قبل از این راهپیمایی، تصور می‌شد كه تهران در اختیار توده‌ای‌هاست و تهران پر از توده‌ای است. اما بعد از راهپیمایی كه حتی كارگرانی كه قرار بود به نفع توده‌ای‌ها راهپیمایی كنند، در مراسم رحلت آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی شركت كردند، ورق برگشت و وضعیت سیاسی تهران كاملاً بر ضد توده‌ای‌ها شد.

حضور جمعیت سه كیلومتری و كاملاً خودجوش و بدون برنامه‌ریزی حزبی و تشكیلاتی، توده‌ای‌ها را به حیرت واداشت. زیرا آنها چندین سال بود كه در قالب برنامه‌ریزی‌های حزبی توقع داشتند مردم حركتی خودجوش به سود آنها انجام دهند. حزب توده منفعل شده بود:

«عكس‌العمل حزب توده در مقابل راهپیمایی، احساس شكست سخت بود. آنها نمی‌توانستند عكس‌العملی نشان بدهند، چون راهپیمایی مربوط به همه‌ی مردم بود».[6]

استفاده از منبر و سخنرانی علیه حزب توده، روشی بود كه حجت‌الاسلام فلسفی در مشورت با سایر علما اتخاذ كرده بود.[7] روش روشنگری توده‌های مسلمان به‌طور مستقیم، مؤثر واقع شده بود، درنتیجه از رادیو به آقای فلسفی مراجعه كردند و از ایشان خواستند تا در رادیو با مردم سخن گوید. مرحوم فلسفی این روش را نپسندید و به مسؤلین رادیو پیشنهاد داد تا در مسجد، میكروفون رادیو را نصب كنند:

«اگر می‌خواهید سخنان من به گوش همه‌ی ملت ایران برسد، باید میكروفون رادیو را در مسجد بیاورید تا من با حضور مردم و به‌طور زنده بحث‌هایی را كه با مستمعین حاضر در مسجد در میان می‌گذارم، به سمع تمام ملت ایران برسانم».[8]

در آن زمان دستگاه فرستنده‌ی سیار در ایران وجود نداشت اما، سرانجام متخصصین فنی رادیو، به دلیل اهمیت سخنان فلسفی با استفاده از رشته‌ی سیم دو خط تلفن، اقدام به پخش مستقیم سخنرانی‌های فلسفی از مسجد امام (شاه) كردند.


واكنش حزب توده در قبال سخنرانی‌های فلسفی

پخش مستقیم بیانات مرحوم فلسفی از رادیو علیه حزب توده، بر عصبانیت آنها افزود.[9] اگر تا سال 1327 تنها گروهی از مردم تهران در جریان ماهیت الحادی حزب توده قرار می‌گرفتند، اما از آن تاریخ به بعد همه‌ی ملت ایران مخاطب مرحوم فلسفی بودند.از این رو ترفندهای حزب توده علیه حجت‌الاسلام فلسفی وارد مرحله‌ی جدیدی ‌شد. عمده‌ی ترفندها، تهدیداتی بود كه حزب توده اعمال می‌كرد تا فلسفی را از ادامه‌ی راه و تبلیغ علیه حزب باز دارد. ابتد این تهدیدات با ارسال نامه انجام می‌گرفت:

«با هر سخنرانی نامه‌هایی تند و تهدیدآمیز دریافت می‌كردم. در روزهای اول وقتی پستچی منزل ما می‌آمد، حدود ده الی بیست پاكت ولی بعدها سی تا پنجاه پاكت به ما تحویل می‌داد».[10]

روی پاكت‌ها با خط آبی یا قرمز نقاشی هفت تیر، چاقو و قمه می‌كشیدند.[11] مرحوم فلسفی این نامه‌ها را می‌خواند، اما بعد تصمیم گرفت نسبت به آنها بی‌توجه باشد. فقط یك بار در مسجد اعلام كرد:

«هر روز به من نامه می‌نویسند و عكس قمه و قداره می‌كشند و می‌نویسند این كاغذ بوی خون می‌دهد، ولی من هرچه بو كردم بوی خونی استشمام نكردم. زحمت نكشید، كاغذها را حرام نكنید و عمر خودتان را هدر ندهید. من به شما بگویم پست نامه‌ها را می‌آورد، اما من آنها را لوله می‌كنم و در سوراخ چاه آب باران می‌اندازم».[12]

ترفند بعدی توده‌ای‌ها به هم زدن مجالس سخنرانی فلسفی بود. یك روز توده‌ای‌ها به مسجد سلطانی آمدند و زیر گنبد مسجد را اشغال كردند تا با یك برنامه‌ی از قبل طراحی شده، مجلس را به هم بزنند. این موضوع از طریق تلفن به فلسفی اطلاع داده شد و ایشان هم به یكی از دوستانش كه مردی مؤمن و ورزشكار بود، تلفن زد و جریان را بازگو كرد. وی بیش از پنجاه نفر از ورزشكاران نمازخوان را به مسجد سلطانی آورد و دست توده‌ای‌ها را گرفتند و از آنجا بیرون كردند.

بدین ترتیب توطئه‌ی توده‌ای‌ها خنثی شد. شرایط به‌ گونه‌ای تغییر كرده بود كه محبوبیت مرحوم فلسفی توده‌های مؤمن و مسلمان را به میدان مبارزه با توده‌ای‌ها كشانده بود. كفه‌ی ترازو در تهران دایماً به سود نیروهای مذهبی در حال تغییر بود.

به‌طور كلی، حزب توده به جای واكنش صادقانه در مقابل پایبندی‌های مذهبی مردم و اعتقاد و اعتماد كامل و آگاهانه‌ی آنها به اسلام، همواره خود را تحت پوشش یك شعار پنهان می‌كرد. حزب توده با این شعار كه در واقع اتهامی علیه مذهبیون بود:

«سازش با امپریالیسم زیر پوشش مبارزه با كمونیسم» وابستگی و حتی خشونت‌های سیاسی[13] خود را می‌پوشاند.


پیامدها و دستاوردهای مبارزه‌ مرحوم فلسفی

مبارزات مرحوم فلسفی دستاوردها و پیامدهای خاصی داشت كه صرفاً در پرتو همین چالش‌ها به دست آمد. به‌طور مختصر به برخی از این دستاوردها اشاره می‌شود:


1ـ نشان دادن چهره‌ی واقعی حزب توده

همان‌گونه که اشاره شد، حزب توده یك سازمان ماركسیستی وابسته به اتحاد جماهیر شوروی بود. این حزب چون در ایران فعالیت می‌كرد، مجبور به رعایت برخی ملاحظات از جمله احترام به عقاید مذهبی مردم بود. اما این رویه صرفاً یك تاكتیك بود كه در صورت نزدیك شدن به اهداف استراتژیك خود، سریعاً از این رویه دست برمی‌داشت. این سازمان ماركسیستی تصویری از خود در میان توده‌های مردم و حتی مذهبی‌ها ارائه داده بود كه در میدان امام حسین(ع) كنونی و فوزیه‌ی سابق برای استالین مجلس ختم برقرار كردند! حتی آقای برقعی آمد و دستش را روی میكروفون گذاشت و فاتحه خواند.[14] توده‌های مردم از تاكتیك‌های كاملاً حساب‌شده‌ی حزب توده بی‌اطلاع بودند و مجذوب شعارهای فریبنده‌ی آن می‌شدند. مرحوم فلسفی با حملات شدید و مستقیم به حزب توده،[15] موج جدیدی از آگاهی مذهبی در مردم ایجاد كرد و مردم را با ماهیت كمونیستی این حزب آشنا ساخت.


2ـ افزایش روح اسلام‌خواهی در مردم

در زمانی كه توده‌های مسلمان انگیزه‌ی سیاسی نداشتند و غالباً باورهای دینی فقط تأثیر خود را بر برخی رفتارهای شخصی می‌گذاشت، مبارزات علما و روحانیون به‌ویژه سخنرانی‌های اجتماعی ـ سیاسی مرحوم فلسفی، مردم را با فضای جدیدی از دین‌خواهی آشنا ساخت. توده‌های مسلمان از حصارهایی كه خودساخته بودند، بیرون آمدند و روح اسلام‌خواهی زمینه‌ها و بسترهای جدیدی را جستجو می‌كرد. وجود دشمن عقیدتی از یك سو و همچنین ارائه‌ی یك سری از الگوها و مدل‌های برجسته در دین در این‌گونه مبارزات، روح اسلام‌خواهی را در مردم افزایش داد. این احساس در مردم به‌وجود آمد كه صحنه‌ی جدید تكرار صحنه‌های مشابه در صدر اسلام و دوران ائمه‌ی معصومین می‌باشد.


3ـ كاهش نیروهای حزب توده و پیوستن آنها به نیروهای مذهبی

با افشای چهره‌ی واقعی حزب توده، افرادی كه در قشرهای مختلف اجتماعی جذب این سازمان نشده بودند، با توسعه‌ی مبارزات مذهبیون، رفته‌رفته با چهره‌ی واقعی حزب آشنا شدند. كارگرانی كه قرار بود در میتینگ حزب توده علیه آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی شركت كنند، ولی به صفوف راهپیمایان سوگوار در ارتحال ایشان پیوستند، از نمونه‌های بارز آگاهی مردم و جدا شدن از حزب توده است.


4ـ تثبیت شیوه‌ مبارزاتی مردم‌گرایانه

روش‌های مبارزه گوناگون است و هر جریانی نوع مبارزه‌ی خاص خود را دارد. در مبارزه با حزب توده، گروهی با رهیافت تشكیلاتی و سازمانی دست به مبارزه زدند. به رغم موفقیت‌هایی در این زمینه، آنچه می‌توانست به دشمن ضربه بزند، روشی بود كه مردم را در مقابل حزب توده قرار دهد. این هدف در رهیافت مردم‌گرایانه محقق شد. علما و روحانیون براساس تجارب موفق شیوه‌ی مبارزاتی تشیع، رهیافت مردم‌گرایانه را برگزیدند. در این نوع مبارزه، تلاش می‌شود تا مردم مسلمان به سطح آگاهی لازم دست یابند و خود در مبارزه سهیم شوند و مشاركت داشته باشند. مرحوم فلسفی به تبعیت از علمای بزرگ تشیع مستقیماً به روشنگری توده‌های مسلمان اقدام كرد و آنها خود در مقام دفاع از دین و ارزش‌های دینی قرار گرفتند. این شیوه در روش آیت‌الله كاشانی و سپس حضرت امام خمینی به شكل فزاینده‌تری مورد تجربه و آزمون قرار گرفت. این رهیافت كه مبتنی بر تعالیم عالیه‌ی پیامبر اكرم (ص) و ائمه‌ی معصومین(ع) می‌باشد، منجر به آگاهی توده‌ای مؤمن و مسلمان و خلق نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی به عنوان یك جریان مستمر شد.


پی‌نوشت‌ها:


1- خاطرات دكتر عبدالله جاسبی، از غبار تا باران، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1382

2- خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، ص 105

3- این واژه از سوی مرحوم فلسفی نیز به خود اطلاق شد. ر. ك. به: روزنامه‌‌ی اطلاعات شماره‌ی 5846، مورخ شنبه 10/6/1324

4- آیت‌الله مهدی حائری شیرازی در خاطرات خویش از مرحوم فلسفی می‌گوید: ایشان ابتدا در مسجد امام (شاه سابق) سخنرانی كرد سپس در میدان توپخانه در بالكن شهرداری علیه توده‌ای‌ها به ایراد سخن پرداخت. ر. ك. به: زبان گویای اسلام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه‌ی علمیه‌ی قم، 1378، ص 372

5- خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، ص 109؛ روزنامه‌هایی كه خبر این راهپیمایی را منعكس كردند عبارتند از: روزنامه اطلاعات مورخ 18/8/1325 شماره‌ی 6179 روزنامه‌ی ستاره، مورخ 19/8/1325 شماره‌ی 2481؛ روزنامه‌ی ایران ما، مورخ 19/8/1325، شماره‌ی 672

6- خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، ص 110

7- همان، ص 120

8- همان، ص 121

9- اولین پخش مستقیم سخنان فلسفی از رادیو 17 تیر 1327 بود.

10- خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، ص 123

11- خاطرات حجت‌الاسلام جعفر شجونی، ص 40: «حزب توده برای پیشبرد برنامه‌هایش از آدم‌های لات و بی‌ابالی با چاقو و قمه استفاده می‌كرد».

12- خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، ص 123

13- سرلشكر حسن ارفع رئیس ستاد ارتش كه سال‌ها با توده‌ای‌ها درگیر بوده است در خاطرات خود نمونه‌هایی از خشونت‌های سیاسی حزب توده را ارائه داده است. جهت اطلاع بیشتر رجوع كنید به: سرلشكر حسن ارفع، در خدمت پنج سلطان، ترجمه‌ی سیداحمد نواب، تهران، مهرآیین، 1377

14- بررسی نقش مطبوعات در بسترسازی كودتای 28 مرداد، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1384، سخنرانی حسین شاه‌حسینی، ص 25

[15]. گزارش مورخ 21 شهریور 1332