به روایت آیت‌الله استرآبادی
اشتباه رژیم پهلوی در چاپ مقاله رشیدی مطلق/ تفاوت قیام 19 دی و 15 خرداد

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛اولين‌ گام برای براندازی کامل رژیم پهلوی در 19 دی ماه 1356 و با قیام مردم قم در محکومیت اهانت روزنامه اطلاعات به ساحت امام خمینی رقم خورد. در این زمینه طلاب، اساتید و فضلای حوزه علمیه قم پیشگام و پیشقدم بودند. 

آیت‌الله فاضل استرآبادی در بخشی از خاطرات خود با اشاره به قیام 19 دی میگوید: اولین جرقه‌ای كه‌ باعث‌ تحول‌ و تحرک جوانان‌ و مذهبی‌ها شد و شور انقلابی در كشور ايجاد كرد، چاپ مقاله‌ رشيدی مطلق‌ در روز 17 دی در روزنامه‌ اطلاعات‌ و حادثه 19 دی قم‌ است‌. امام‌ سجاد(ع‌) میفرمايد: «خداوند دشمنان‌ ما را از احمقان‌ قرار داده‌ است»‌. ما باور داريم‌ كه‌ اگر دشمنی با حق‌ حماقت‌ نمی‌آورد، باطل ‌نبود. نشانه باطل‌ بودن‌ حماقت‌ است‌. خداوند تقوا را فرقان‌ قرار داده‌ است‌؛ «ان‌ تتقواالله يجعل‌ لكم‌ فرقاناً». تقوا، هوشياری می‌آورد و جدا كننده‌ بين‌ حق‌ و باطل‌ است‌. تقوا تميزدهنده‌‌ حق‌ و باطل‌ است‌. دشمن‌ بی‌تقوا خواست‌ وجهه‌‌ حضرت‌ امام‌ را مخدوش‌ نمايد و از محبوبيتش‌ در بين‌ مردم‌ بكاهد، لذا در مقاله‌ای او را به‌ صورت‌ زشت‌ و ناپسند مورد خطاب‌ قرار داد. به‌ هر حال‌ مقاله‌ به‌ دستور مقامات‌ بالا در روزنامه‌ اطلاعات‌ چاپ‌ شد. روزی كه‌ اين‌ مقاله‌ چاپ‌ شد، 17 دی سالروز كشف‌ حجاب‌ در ايران‌ بود شايد اين‌ روز را هم‌ عمداً انتخاب‌ كردند.

شهيد حجت‌الاسلام‌ ابوالقاسم‌ بزاز كه‌ از طلبه‌های خوب‌ و بسيار مخلص‌ بود و به‌ بنده‌ هم‌ علاقه‌ داشت‌ و مدتی هم‌ با خانواده‌اش‌ در منزل‌ ما زندگی می‌كرد، می‌گفت:‌ «در روز هجدهم‌ دی ماه‌ من‌ روزنامه‌ اطلاعات‌ را گرفتم‌ و آن‌ مقاله‌ را خواندم‌ و به‌ مدرسه‌‌ خان‌ رفتم‌. مرحوم‌ آيت‌الله حاج‌ ميرزا هاشم‌ آملی در آنجا تدريس‌ داشتند و شب‌ها اقامه‌ جماعت‌ می‌كردند. رفتم‌ به‌ مدرسه‌ خان‌ و در آنجا فرياد زدم‌ و طلبه‌ها را جمع‌ كردم‌ و گفتم:‌ آقا به‌ امام‌ و مرجعيت‌ توهين‌ كردند. قسمتی از مقاله‌ را خواندم‌ و با احساسات‌ خاصی صحبت‌ می‌كردم‌ كه‌ هم‌ خودم‌ گريه‌ می‌كردم‌ و هم‌ اطرافيانم‌ به‌ گريه‌ افتادند. از آنجا به‌ صورت‌ دسته‌جمعی به‌ بيرون‌ از مدرسه‌ رفتيم‌ تا به‌ منزل‌ مراجع‌ برويم‌.

عصر آن‌ روز را به‌ رفتن‌ به‌ منزل‌ مراجع‌ گذرانديم‌. در آن‌ روز هم‌ به‌ رژيم‌ هشدار داديم‌ و هم‌ مردم‌ را از وضعيت‌ به‌ وجود آمده‌ آگاه‌ كرديم‌. بعد از اينكه‌ از منزل ‌مراجع‌ بيرون‌ آمديم‌، تصميم‌ گرفتيم‌ فردا مجدداً حضور به‌ هم‌ رسانده‌ و تجمع‌ و تظاهرات‌ اعتراض‌آميز داشته‌ باشيم‌. قصد داشتيم‌ تظاهرات‌ جدی برپا كنيم‌. روز نوزدهم‌ دی، تعطيل‌ عمومی شد و طلاب‌ هم‌ با تعطيلی درس‌ها اجتماع‌ خوبی برپا كردند و به‌ همراه‌ مردم‌ عليه‌ رژيم‌ شعار می‌دادند و اعتراض‌ خود را نسبت‌ به ‌جسارت‌ به‌ مقام‌ مرجعيت‌ اعلام‌ می‌كردند».

رژيم‌ خيال‌ كرد كه‌ با سركوب‌ تظاهرات‌ و اعتراض‌ می‌تواند‌ مردم‌ را ساكت‌ كند. فكر كرد همانند 15 خرداد می‌تواند با سركوب‌ و كشتار و دستگيری، اوضاع‌ را مدتی آرام‌ كند و مسلط‌ شود. بنابراين‌ در روز 19 دی هم‌ تيراندازی كردند و عده‌ای شهيد و مجروح‌ شدند كه‌ تعدادی از آن‌ها از طلاب‌ بودند. از جمله‌ طلبه‌هايی كه‌ به‌ فيض ‌شهادت‌ نايل‌ آمد، مرحوم‌ شيخ‌ علی‌اصغر ناصری بود كه‌ از طلاب‌ بابل‌ بود. زمانی را كه‌ ايشان‌ در مدرسه‌ صدر بابل‌ درس‌ می‌خواند، كاملاً به‌ ياد دارم‌. اما نمی‌دانم‌ از شاگردان‌ من‌ بود يا خير، طلبه‌ای آرام‌، منظم‌ و باوقار بود. ساواک حتی جنازه‌اش‌ را هم‌ به‌ خانواده‌اش‌ تحويل‌ نداد، بلكه‌ به‌ قبرستان‌ مسگرآباد تهران‌ بردند و دفن ‌كردند. وقتی خانواده‌‌ شهيد خواهان‌ شناسايی قبر او شدند، پول‌ گلوله‌ای را كه‌ به‌ وسيله‌ ‌آن‌ شهيد ناصری به‌ شهادت‌ رسيد، از خانواده‌اش‌ گرفتند و قبرش‌ را نشان‌ دادند.

الحمدلله همه‌‌ مردم‌ و همه‌ شهرها در پيروزی انقلاب‌ سهيم‌ بودند. همه‌‌ طوايف‌ و اقوام‌ و گروه‌ها در انقلاب‌ نقش‌ داشتند، اما قم‌ در همه‌ زمينه‌ها پيشقدم‌ بود. اگر قم‌ در صدور اطلاعيه‌ها و سخنرانی‌ها پيشقدم‌ بود، بايد بگويم‌ در عرصه‌ خون‌ دادن‌ و شهيد دادن‌ هم‌ پيشقدم‌ بود. اين‌ گونه‌ نبود كه‌ روحانيون‌ فقط‌ در مسجد سخنرانی كنند و عده‌ای هم‌ اطراف‌ آن‌ها را بگيرند و اگر هم‌ ساواک خواست‌ اقدامی بكند، خاطرش‌ جمع‌ باشد كه‌ مردم‌ از آن‌ها حمايت‌ می‌كنند. خير، آن‌ها حقيقتاً آماده‌ شهادت ‌بودند. شهيد سعيدی، شهيد غفاري و‌ شهدای روحانی از نمونه‌های بارز در اين ‌قضيه‌ هستند. 19 دی قم‌ نمونه‌ای از پيشتازی روحانيون‌ برای شهادت‌ است‌. در اينجا نبايد از هنر امام‌ راحل‌ غافل‌ شويم‌. امام‌ هميشه‌ به‌ بعد مثبت‌ قضايا نگاه‌ می‌كرد و آن‌ را تقويت‌ می‌نمود. ممكن‌ بود در اين‌ كشتارها و خون‌ دادن‌ها، عده‌ای بترسند و احساس‌ ضعف‌ كنند اما حضرت‌ امام‌ كشتن‌ها و دستگيری‌ها را نشانه‌‌ ضعف‌ رژيم‌ می‌دانست‌ كه‌ برای بقای خود، حتی به‌ ريختن‌ خون‌ مردم‌ متوسل‌ می‌شود. به‌ نظر امام ‌در ريختن‌ خون‌، خير و بركت‌ وجود دارد. اين‌ خون‌های پاک نشانه‌ سرنگونی رژيم ‌است‌ كه‌ دير يا زود اتفاق خواهد افتاد. البته‌ حضرت‌ امام‌ در بيان‌ بعضی از ديدگاه‌هاي ‌خود از روش‌ كنايه‌ استفاده‌ می‌كرد. نمی‌گفتند كه‌ شهيد بدهيد بلكه‌ می‌گفتند مردم ‌شهيد می‌دهند، جوان‌ می‌دهند و به‌ شهادت‌ افتخار می‌كنند. جوانان‌ خودشان‌ داوطلبانه‌ در مقابل‌ توپ‌ و تانک رژيم‌ می‌ايستادند. البته‌ از تظاهرات‌ و تحصن‌ و مقاومت‌ با صراحت‌ حمايت‌ می‌كرد ولی وقتی مسأله‌ ريختن‌ خون‌ بود، ديگر به ‌صورت‌ امری و دستوری صحبت‌ نمی‌كردند.

منبع: کتاب خاطرات آیت‌الله فاضل استرآبادی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی