انقلاب اسلامی در بجنورد
نگاهی به روحانیت مبارز بجنورد در دوران نهضت اسلامی

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ از جمله روحانيون بجنورد كسانى كه متعلق به نسل گذشته بودند، مى‌توان از حاج‌آقا مهمان‌نواز، برات محمد شاددل و قربانعلى محمدى‌مقدم ياد كرد كه هر كدام به گونه‌اى در اين حركت مؤثر بودند. از روحانيت بيرون، شهيد هاشمى‌نژاد، شهيد كامياب، كَرَمى و...، و از نسل جديد و جوان طلابى چون عبدالعلى جعفرى، حسن شريعتى و على عمرانى، ارحامى، ايوبى، ايزدى و... كار مى‌كردند. به اعتراف خود روحانيت غير از افرادى كه بيان شد، نسل قبلى و معمرين حضور نداشتند و جوانان طلبه صحنه‌گردان مبارزات مردم مسلمان بجنورد بودند.

حجت‌الاسلام حسن شريعتى در اين باره چنين مى‌گويد : «.. ما مديون جوان‌ها هستيم. معمرينى بودند كه سى سال در حوزه بودند، اسم نمى‌برم، ولى در بجنورد اين‌ها نيامدند تا اين‌كه جوان‌ها رفتند و اين‌ها را با زور آوردند. حالا توى اين جوان‌ها هم طلبه بود و هم دانشجو و هم محصل...».

اين روحانيون جوان و نسل جديد و انقلابى حتى هدايت بسيارى از حركت‌هاى دانش‌آموزى را به عهده داشتند كه به يكى از اين وقايع اشاره مى‌شود. حسين پيل‌تن به عنوان دانش‌آموزى كه در جريان حركتى بود، چنين نقل مى‌كند: «..گفتيم چه كار كنيم. همين روحانى كه بعدها فهميديم آقاى ارحامى است، فرمودند: بچه‌ها، فردا همين ساعت، همين فلكه. ما فردا ساعت 8 آمديم فلكه‌ى 17 شهريور. ارحامى، عمرانى و دو نفر ديگر از طلبه‌هاى قم براى همين جريانات آمده بودند بجنورد. گفتند: فردا حركت مى‌كنيم تا مشروب‌فروشى‌هاى شهر را از بين ببريم. ما هم دوستان را در جريان گذاشتيم. درگيرى با شهربانى جوانان را به شوق آورده بود. فردا ساعت 8 از خيابان 17 شهريور فعلى به چهارراه باسكول حركت كرديم. بانكى بود به نام «فرهنگيان». ابتدا قصد داشتيم آن را آتش بزنيم كه بعد منصرف شديم و قرار شد «شوراى اصناف» را آتش بزنيم. عده‌اى موافق بودند و عده‌اى مخالف. ما شروع كرديم به شيشه‌هاى خانه‌ى اصناف سنگ‌پرانی كردن؛ و اين اولين سنگ‌پرانی بود بعد از چهار راه باسكول به طرف ميدان كوروش كبير(كارگر فعلى) حمله به مشروب‌فروشی نزديك فلكه، در آن را كندند، و يخچال آن را نيز به همراه مشروباتش داغون كردند. از آن‌جا به مغازه‌ى بعدى كه به اسم «اغذيه»، بود ولى (در واقع) مشروب‌فروشی بود، رفتيم و آن را نيز.... بعد رفتيم به مشروب‌فروشی نزديك سينما مولن روژ...».

از روحانيونى كه در حوادث قبل از پيروزى انقلاب و سپس پيروزى آن، سهم عمده‌اى داشتند، مى‌توان از افراد ذيل ياد كرد :

 الف‌ـ زنده‌ياد حجت‌الاسلام قاسم ارحامى

مرحوم قاسم ارحامى در روستاى اركان، از بخش مركزى بجنورد، در سال  1336 متولد شد. تحصيلات ابتدايى را در روستا و سپس تحصيلات حوزه‌اى خود را در مدرسه‌ى علميه‌ى سلطانيه‌ى بجنورد آغاز كرد (حدود سال‌هاى 1348ـ 1349) و بعد براى ادامه‌ى تحصيل به حوزه‌ى علميه‌ى فاروج رفت و 2، 3 سال در آن‌جا بود و از آن‌جا نيز به قم عزيمت كرد. پايان ادبيات، آغاز فقه و اصول، سطوح 1، 2، 3 و درس‌ها خارج را در قم گذراند. او از سال 1350 همراه با نهضت امام بود. حجت‌الاسلام علی‌اصغر ايزدى مى‌گويد : «در سال 1352 بود كه من به قم رفته بودم. ايشان با همان اساتيد و طلابى كه با امام مرتبط بود، ارتباط داشتند (در مدرسه‌ى دارالشفاى قم، قبل از تعطيلى) و عشق و علاقه‌ى فراوانى به امام داشت و از طريق ايشان بود كه با امام آشنا شديم... حضرت آيت‌الله مؤمن، حضرت آيت‌الله خلخالى، حضرت آيت‌الله مشكينى، حضرت آيت‌الله لنكرانى، آيت‌الله‌ فاضل اصفهانى معروف به «هرندى». بعد از درس حاج‌آقا ستوده(ره) لمعه درس آيت‌الله هرندى مى‌رفتند، مكاسب را نزد حاج‌آقا مؤمن، بيع را نزد آيت‌الله خلخالى، كفايه با آيت‌الله ‌فاضل و درس خارج را نزد آيت‌الله فاضل ادامه داد».

در دو سه ماه آغاز پيروزى انقلاب، قاسم ارحامى در بيت حضرت امام در قم جزء محافظين ايشان بود. بعد از استعفاى حجت‌الاسلام محمدى مقدم از سمت مسؤوليت حزب جمهورى اسلامى در بجنورد، توسط آيت‌الله ربانى‌املشى، ارحامى مسؤوليت حزب را در بجنورد به عهده گرفت. قاسم ارحامى در تشكيل همه‌ى نهادهاى انقلابى در بجنورد نقش داشت.

ايشان در دادگاه انقلاب و آمدن نيروهاى متعهد، همانند حجت‌الاسلام روحانى به دادسراى انقلاب و آمدن حاج‌آقا وفايى در سپاه و ورود حاج‌آقا عسكرى به نهضت سوادآموزى، در آمدن حاج‌آقا باقريان به مسؤوليت عقيدتى شهربانى، در بنياد شهيد و آمدن حاج‌آقا سجادى و جذب روحانى، در جهاد سازندگى و اقدامات آن در هيأت  7 نفره به عنوان روحانى هيأت، و به‌طور كلى در تأسيس و در مسير انقلاب قرار گرفتن ارگان‌هاى انقلابى در بجنورد تأثير بسزايى داشت.

بعدها عازم تهران و مدیرکل گزينش وزارت اطلاعات شد و سپس به صورت مأمور به حفاظت اطلاعات ارتش جمهورى اسلامى در ستاد مشترك نيروهاى مسلح انتقال يافت. سرانجام در 25 آذر ماه سال 1371 در حادثه‌ى تصادف در حومه‌ى بجنورد رحلت كرد.

نگاهی به روحانیت مبارز بجنورد در دوران نهضت اسلامی

در واقع هدايت گروهى از فعالين در جريان انقلاب اسلامى، كه حداقل دو سال قبل از پيروزى، عملاً فعاليت‌هاى گسترده‌اى را آغاز كردند و با ايجاد پلى ميان حوزه‌ى علميه‌ى قم و بجنورد به انتقال گسترده‌ى اعلاميه، نوار، كتب و جزوات و تكثير و توزيع آن‌ها پرداختند، با مرحوم حجت‌الاسلام ارحامى بود. او در اين زمينه از همكارى طلابى چون على كريمى، محمد ايوبى، على عمرانى، علی‌اصغر ايزدى و عده‌اى ديگر بهره مى‌برد. آن‌ها به نوبه‌ى خود پايگاهى توسط على كريمى و تعدادى ديگر در مدرسه‌ى علميه‌ى سلطانيه ايجاد نموده بودند، و در واقع مركز اين نقل و انتقالات و فعل و انفعالات بودند. ما ده‌ها سند از ساواك و شهربانى در مورد دست به دست شدن اعلاميه و نوارها در ميان طلاب مدرسه‌ى سلطانيه در اختيار داريم كه منشأ بسيارى از آن‌ها را شيخ ارحامى دانسته‌اند.

در ميان طلاب مدرسه‌ى سلطانيه حسن شريعتى يك استثنا بود كه درباره‌ى او در ساواك و شهربانى اسناد فراوانى وجود دارد اين افراد در مقاطعى چون جريان مسجد امام حسن مجتبى(ع) و توزيع اعلاميه در هنگام سخنرانى حجت‌الاسلام كرمى در مرداد ماه 1357 كه منجر به آغاز تظاهرات شبانه دست‌گيرى و ضرب و شتم عده‌اى از مبارزين شد، خود مستقیماً وارد صحنه شدند. راه‌پيمايى‌هاى دانش‌آموزى نظير راه‌پيمايى‌هاى دانش‌آموزان دبيرستان «دانش»، بخشى از اعتصابات آنان و اعتصابات مسجد امامى (انقلاب فعلى) و كسبه تا حدّ زيادى مديون زحمات اين طيف است. در فصول قبل به اين وقايع به تفصيل اشاره شد.

 

ب‌ـ حجت‌الاسلام حبيب‌الله مهمان‌نواز

وقتى حاج‌آقا مهمان‌نواز به صحنه آمدند، بسيار جانانه و محكم ايستادند. واقعيت اين است كه در كم‌تر شهرى از ايران، در جريان پيروزى اين همه ناملايمات توسط انقلابيون تحمل شد: حمله‌ى چماقداران، شكستن شيشه‌ى مغازه‌ها، حمله به خودروها، حمله به منازل مسكونى و آتش زدن اثاثيه منزل و... حاج‌آقا مهمان‌نواز چند ماه با خانواده چون عشاير زندگى ساكنى نداشتند و شبانه‌روز آماده‌ى نقل و انتقالات جديد بودند. خانواده‌ى ايشان بارها به‌وسيله‌ى نردبان از ديوار و پشت‌بام منزل را تخليه كردند تا در اثر تهاجم چماق‌داران آسيب نبينند. طى جريانات هیچ‌کس در بجنورد تا اين حدّ اذیت نشد. در تبعيت و پيروى از ايشان، دو دسته حضور مستقل داشتند: يك دسته طلابى بودند كه ـ تحت عنوان گروه الف از آن‌ها ياد شد و ـ به لحاظ معنوى و مقام روحانى ايشان و اين‌كه سمت هدايت و رهبرى مردم را در بجنورد داشتند، مطيع ايشان بودند. دوم، گروهى از جوانان مسلمان چون محقر، گليانى، طالب‌زاده، مهرجو، ثروتى و... كه در ادامه درباره‌ى آنان توضيح خواهيم داد. سند مورخه‌ى 6/10/1355 به اين نكته اشاره دارد :«يكى از طلاب مدرسه‌ى علوم دينى بجنورد به نام شيخ حسن شريعتى كه در مسجد پنج‌تن، واقع در بجنورد، روبه‌روى شركت نفت روضه‌خوانی مى‌نمايد... از افرادى است كه با دعا و نيايش به مقامات مملكت مخالف بوده... شريعتى اظهار مى‌دارد شيخ مهمان‌نواز هرچه دستور بدهد، آن را اجرا مى‌كنم».

در ذيل سند چنين آمده است :«صحت خبر بعيد به نظر نمى‌رسد. مهمان‌نواز، سرپرست طلاب علوم دينى بجنورد و از روحانيونى است كه به دستگاه مملكت خوش‌بین نیست. آفاق.»

بیشتر بخوانید:

در سند مورخه‌ى 18/9/1357 گزارشى به اين شرح آمده است :«مركز تجمع و اخذ دستورات و هماهنگ نمودن و انجام تظاهرات مخالفين مصالح مملكت در شهرستان بجنورد، از ساعت 19 هر شب در منزل شيخ حبيب‌الله مهمان‌نواز يا دبيرستان دانش می‌باشد. شيخ حجازى، شيخ حسين خوش‌نويس، علی‌اصغر جمالى رهبرى عمليات را به عهده دارند.حبيب‌الله مهمان‌نواز از روحانيون و دبير دبيرستان‌هاى بجنورد، از محركين و مسببين اصلى در اين شهرستان مى‌باشند».

در سند مورخه‌ى 19/9/1357 چنين آمده است : «از ساعت 9 صبح، بنا به دعوت قبلى در حدود هزار نفر در مسجد امامى اجتماع و حبيب‌الله مهمان‌نواز براى آنان سخنرانى... در ميدان 25 شهريور مهمان‌نواز مجدداً سخنرانى و عنوان كرد سينما ركس آبادان، مسجد كرمان، بابل و تهران را شاه به آتش كشيد. تمثال‌هاى شاهنشاه را بلند كرده و با رنگ قرمز زير آن نوشته‌اند: «مرگ بر كد 66». چندين عكس خمينى و حسن حسن‌آبادی ]را[ بزرگ كرده، روى دست حمل مى‌كردند».

حبیب الله مهمان نواز در دوران نهضت اسلامی

 

 پ ـ حجت‌الاسلام برات محمد شاددل

به گفته‌ى ايشان از سال‌هاى دور مقلد حضرت امام بودند و قبل از تبعيد امام از كشور، ايشان را از نزديك ديده و شيفته‌ى جذبه‌ى معنوى امام شده بودند. وى هم‌چنين بيان مى‌كند اطلاعيه‌ها و نوارهاى فراوانى مربوط به حضرت امام را با عده‌اى از جوانان مذهبى در منزل مسكونى‌شان تكثير و سپس توزيع مى‌كرده‌اند. چندين بار نيز به ساواك احضار شده‌اند. ساواك نيز در ضمن برخى از اسناد خود، او را از عوامل ناامنى‌هاى بجنورد و از محركين وقايع اين شهر دانسته است، امّا از جزئيات فعاليت‌هاى ايشان و ماهيت دوستانشان ذكرى به ميان نيامده است. حسين معصوميان از جمله نظاميانى بود كه ايشان را در تكثير اعلاميه‌ها يارى مى‌كرد.

 

ت‌ـ حجت‌الاسلام قربانعلى محمدى‌مقدم

«.. رهبران اصلى انقلاب در شهر، نيروهاى جوانى بودند كه فعاليت‌هاى عمده‌اى داشتند، بعضى از آن‌ها در انجمن حجتيه بودند، در جلسات مذهبى...». عباس مظفر در رابطه با مسئله‌ی مورد بحث ما در اين فصل مى‌گويد : «در قضيه‌ى بجنورد، خيلى موفق نبوده، از جهت اين‌كه يك روحانى شاخص كه منشأ حركت‌هاى اصيلى بشود سراغ ندارم. البته از عزيزان در كسوت معلمى زحماتى كشيدند، مثل آقاى محمدى مقدم...».

حجت‌الاسلام محمدى مقدم نيز خود در اين باره مى‌گويد : «ما ده نفر متهم رديف اول بوديم، از جمله، ميرزابابا مرتضوى و جمالى. سى نفر متهم رديف دوم بودند كه ساواك همه را فهرست كرده بود».

در مباحث قبلى، به نقش ايشان در بيدارى جوانان، بخصوص طلاب و دانش‌آموزان و معرفى فهرستى از كتب به اصطلاح «مضره» به آنان، ايجاد كتابخانه و بازداشت ايشان توسط ساواك اشاره كرديم. آموزش اعتقادى بسيارى از جوانان مسلمان بجنورد كه در صف مقدم مبارزه قرار گرفتند، نظير مهدى شهريارى و كسانى كه در رديف «ب» از آنان ياد شد، به‌وسيله‌ى ايشان و مديون زحمات و جلسات مذهبى ايشان است.

 

منبع: کتاب انقلاب اسلامی در بجنورد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی