پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روز سوم شهریور 1320 متفقین از شمال و جنوب به ایران حمله كردند. در شمال نیروهای شوروی در سه ستون وارد خاك ایران شدند: ستون اول رضاییه و تبریز را تصرف كرد. ستون دوم پس از تصرف چند شهر گیلان و مازندران از راه قزوین عازم تهران و ستون سوم از سمت بندرشاه وارد خاك ایران شد و با تصرف گرگان تا سمنان پیش رفت.
پاسگاه مرزی ایران در منطقهی صحرا حركت نیروی شوروی را به هنگ مستقر در گنبدكاووس مخابره كرد. نیروهای شوروی به فرماندهی سرلشكر گریگورویچ در دو محور گرگان و گنبد پیشروی خود را ادامه دادند. در گنبد سرهنگ هنجنی فرمانده هنگ 23 سوار بهدستور لشكر گرگان بهسمت شاهرود عقبنشینی كرد و اندكی بعد از مركز به قرارگاه لشكر 10 گرگان دستور ترك مخاصمه اعلام شد. بدینترتیب نیروهای شوروی در گرگان مستقر شدند.
حضور روسها در گرگانودشت از این تاریخ تا اواسط این دهه تبعاتی را نیز با خود بههمراه داشت. آنان فرمانداری گرگان را تحت فشار قرار دادند تا «...در محوطهی كارخانهی برنج دو دستگاه انبار بزرگ و یك گاراژ و یك ساختمان مسكونی و شش دستگاه ساختمانی مسكونی...» را در اختیار آنها قرار دهند و نیز مقدار 381 مترمربع شیشه برای درب و پنجرههای سربازخانه را برای آنها نصب كنند. در پهلویدژ نیز روسها باغ و عمارت دولتی را تصرف كردند و تا مدتها حتی باغبانها را برای رسیدگی به درختها راه نمیدادند و فرمانداری گرگان پس از تلاش فراوان توانست پس از هشت ماه از تصرف آنجا راهی برای ورود باغبانها به آنجا بیابد.
از جمله مناطقی كه حضور روسها بهشدت احساس میشد، بندرشاه بود. در اواسط سال 1321 ش «كماندانی نیروی شوروی» به رئیس شهربانی بندرشاه اخطار كرد که شبها ممكن است سوت و یا شیپور خطر از طرف ارتش شوروی زده شود و بلافاصله چراغهای شهر باید خاموش شوند و درب و پنجرههای خانهها و دكاكین بسته باشند. مقرر شد بخشدار محل با كمك شهربانی بهنحوی شایسته موضوع را به اهالی گوشزد نمایند.
وزیر كشور در نامهای محرمانه به نخستوزیر در مرداد 1325 اوضاع بندرشاه را اینگونه ارزیابی میکند: «اوضاع بندرشاه وخیم، همه روزه به نیروهای آنجا افزوده میشود. تمام منازل اشغال شده، از نبودن جا همه در زحمت هستند، بخشدار اتصالاً دستور میخواهد. خطوط تلگرافی را شوروی دست گرفته اجازهی مخابرات بههیچ طرف حتی تهران نمیدهند. حضرات مشغول حفر سنگر و پیشبینیهای لازمه برای رفع حریق هستند».
چند ماه بعد دو نفر ژاندارم مسلح به اتفاق سه نفر از اهالی شاهکوه که مسلح به دو قبضه اسلحهی دولتی بودند در راه شاهکوه به گرگان به سربازان ارتش سرخ برخورد کردند. سربازان شوروی اسلحهی آنها را ضبط و خودشان را نیز بازداشت نمودند. پس از اطلاع از این ماجرا فرمانداری گرگان با قنسولگری شوروی وارد مذاکره شده و بازداشتشدگان را آزاد نمودند اما روسها دو قبضه تفنگ دولتی را به بهانهی اینکه «... ارتش سرخ از دست اشخاص غیر مجاز گرفتهاند...» مسترد نداشتند. در اوایل پاییز 1324 نیز نیروهای شوروی به بخشداری رامیان دستور دادند تا ادارات دولتی آنجا را تخلیه و تحویل سربازان شوروی دهند.
در اوایل سال 1325 و شاید قبل از آن، انجمنی با نام «انجمن روابط فرهنگی ایران و اتحاد جماهیر شوروی» در گرگان، گنبد، گومیشان و بندرگز تشکیل شد و جلسات متعددی را برگزار کردند. از جمله در اواخر تابستان 1325 چند روز پس از آنکه بهمناسبت بیست و نهمین سال انقلاب اکتبر مجلس باشکوهی در قنسولگری اتحاد جماهیر شوروی با حضور رؤسای دوایر دولتی و محترمین شهر برگزار شد، «... انجمن روابط فرهنگی ایران و اتحاد جماهیر شوروی نیز جشنی بههمین مناسبت با حضور عدهی کثیری از رؤسای دوایر دولتی و تجار و کسبه منعقد...» کرد.
همزمان با ورود متفقین به ایران، در شمال ایران هرج و مرج شدیدی بروز کرد و نیروهای امنیهی موجود در منطقه با توجه به نابسامانی اوضاع قادر به کنترل و دستگیری اشرار و سارقین نبودند. اهالی غیر ترکمن گنبد یکماه پس از اشغال ایران در تلگرافی به مجلس شورای ملی وضعیت خود را این گونه شرح میدهند:«آسایش این بخش از شهریور ماه از میان رفته، جان و مال اهالی دستخوش تراکمه واقع، بیشتر اهالی متواری یا درصدد فرارند. ترس همه را [فرا]گرفته. احتمال هجوم شدید تراکمه میرود. استدعای بذل توجه به حفظ نوامیس و جان [و] مال خود داریم».
در اواخر همین سال بنا به گزارش پاسگاه مینودشت و قلعهقافه، عباسقلی سنگسری با شصت نفر در اطراف قلعهقافه چادر زد و مشغول جمعآوری آذوقه بود. آنها با در اختیار داشتن مسلسل خیال هجوم به مینودشت را داشتند. در گنبد نیز نیروی امنیه بهحد کافی نبود که بتواند با آنها مقابله کند. گزارش فرمانداری گرگان حاکی از آن دارد که وضعیت بندرشاه، کردکوی و مینودشت بر اثر وجود اشرار بحرانی بود.
بنابه اظهارات اهالی بندرشاه به مجلس شورای ملی در سالهای 1324ـ1323 ناامنی و سرقت در آنجا بسیار فراوان شدهبود و شبی نبود که «... چند مغازه و منازل را به سرقت نبرند». ادارهی شهربانی هم بهعلت نداشتن مأمور در خیابانها پست نگهبانی نمیگذاشت با آنکه «... تمام کسبه با اطفال خود شبها توی دکان...» میخوابیدند، سارقین مرتب دکان و منازل را از توی خیابان شکافته و اموالشان را به سرقت میبردند.
در نامهای با امضا فردی بهنام «سرایلو» به نمایندگان مجلس شورای ملی ضمن اشاره به اینکه مدت سه سال اهالی مینودشت در مقابل سارقین مسلح و تراکمه در امان نبودند، از اوضاع نابسامان اهالی این منطقه پس از شهریور 1320 شرح مفصلی ارائه شد. در اواسط سال 1324 بخش مینودشت از طرف عدهای از تراکمهی مسلح مورد تهاجم واقع شد و اهالی آنجا در برابر مهاجمین بهمقابله پرداختند. نمایندهی فرهنگ این حوزه «...وخامت اوضاع را با نظر قابل توجهی به ادارهی فرهنگ گرگان گزارش نموده..». در همان روزها عدهای از اهالی شهر گرگان در ادارهی پست و تلگراف متحصن شدند و از مقامات کشور درخواست نمودند «...که اگر دولت از تقویت قوای تأمینیهی این سامان برای حفظ آسایش عمومی اقدام فوری نمیکند، لااقل بهخود اهالی اسلحه دادهشود تا در صورت بروز وقایع سوئی شخصاً دفاع نمایند». امین دارایی گنبد کاووس ضمن اشاره به نابسامانشدن مجدد اوضاع منطقه علت عمدهی این هرج و مرج را آن میداند که «... تا حال قوای کمکی از مرکز جهت این سامان نرسیده این است که موجب تجری مفسدین واقع...» شدهاست. خلاصه اینکه این اوضاع، امنیت عمومی، منافع دولت و آسایش مأمورین دولتی را تهدید میکرد.
آزادی نسبی پس از شهریور 1320، فعالیت مذهبی را در گرگانودشت پررنگتر کرد. تشکیل گروههای مذهبی، اعتراض بهنوع رویکرد مأموران دولت بهمذهب و مقابله با تبلیغات بهائیان از جملهی این اقدامات بود. در سال 1323 در بندرگز جمعیتی بهنام «حزب اسلامی» تشکیل شد. همچنین در اواسط سال 1326 نیز هیئتی بهنام جمعیت اسلامی در گرگان تشکیل شد و ریاست این هیئت را میرشهیدی رئیس محضر رسمی در گرگان بر عهده داشت.
در واکنش نسبت بهچاپ مقالهای در جریدهی توفیق در 18 اسفند سال 1322 که «... ظاهرش طرفیت با آقای سید ضیاءالدین [طباطبایی]، باطنش ضدیت با اساس اسلام بود». اهالی بندرگز در نامهای به ریاست مجلس شورای ملی اعتراض خود را نسبت به این ماجرا اعلام و اظهار داشتند: «... اگر آزادی زبان و قلم این است که یک نفر فاسد در جریده علناً به شعایر اسلامی و روحانیون توهین وارد کند [و] احدی از نمایندگان دولت و ملت متعرضش نشوند، ما عموم مسلمین ایران از چنین آزادی و حامیانش بیزاریم».
عدهای از علما و بزرگان گرگان از جمله سیدمصطفی رئیسالذاکرین، سید صادق میرشهیدی، حاج سید طاهر سادات و حاج محمدرحیم باقری در اعتراض به عملکرد ادارهی فرهنگ گرگان در نامهای به وزارت فرهنگ اظهار داشتند علیرغم «... مشاهدهی مضرات بیاعتنایی به آیین مقدس اسلام در فرهنگ عصر پهلوی...» با دگرگونی اوضاع بعد از شهریور 1320 با وجود اینکه وزارت فرهنگ درصدد برآمد فرهنگ کشور را فرهنگ اسلامی معرفی کند « ...جای بسی تأسف است که ادارهی فرهنگ گرگان کوچکترین تغییری در رویهی ناپسند خود تولید ننموده...» و همچون زمان رضاشاه عمداً اصول اسلامی را زیر پا قرار داده و در برگزاری مراسم و جشنها از هیچگونه اهانت عملی به مقررات مذهبی فروگذار نمیکند.
آنان در ادامه تصریح کردند که ادارهی فرهنگ بهجای رفع بدبینی مسلمین از خود، به آتش بدبینی دامن زده و روز به روز به جای ترغیب مردم به برنامههای فرهنگی موجبات نفرت و انزجار آنها را فراهم میآورد. برای نمونه «... دوشیزههای بزرگ را در محل جشن وادار به رقص...» میکند و در نمایشی که برای جمعآوری اعانه جهت دانشآموزان بیبضاعت در سالن دانشسرای گرگان برگزار شد «... وسایل مستی و شرب مسکرات در معرض استفادهی مدعوین قرار داده». آنان در پایانِ نامهی خود تأکید کردند: «...جداً خاطرنشان مینماییم مقرر فرمایید ادارهی فرهنگ گرگان از هرگونه اعمالی که خلاف با مقررات مقدس مذهبی است، خودداری نموده، فرهنگ را که داروی دردهای اجتماعی است به این گونه عملیات شرمآور تبدیل به سم مهلک ننمایند».
منبع: کتاب انقلاب اسلامی در گرگان و دشت، مرکز اسناد انقلاب اسلامی