پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی از جمله افرادی بود که نسبت به پیادهروی کربلا تقید خاصی داشت. خاطرات و یادماندههای بسیاری از یاران انقلاب اسلامی درباره این ویژگی پسر ارشد امام خمینی روایت شده است که به بهانه ایام اربعین گوشهای از آنها بازخوانی میشود.
*** آداب پیادهروی کربلا در سیره حاج آقا مصطفی خمینی ***
حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا رحمت درباره سیره حاج آقا مصطفی در مسیر پیادهروی کربلا میگوید: در بعضی مسافرتهایی که پیاده در اربعین، عرفه و اول رجب به کربلا مشرف میشدیم ایشان هم در کاروان ما بود ... از جمله خصوصیات او این بود که در عین حالی که اهل گعده (نشستهای دوستانه) بود ولی به قدری مواظب بود که در این نشستها از کسی غیبت نشود، تا احساس میکرد صحبتها به غیبت کشیده میشود بلافاصله مطلب را به سمت دیگری میچرخاند. او سعی میکرد تنوع و سرگرمی درست کند و از انواع سرگرمیهای تاریخی، جغرافیایی، ریاضی و ادبی استفاده میکرد.
او انسان صبور و مقاومی بود. در این مسافرتها چون هوا گرم بود معمولاً روزها استراحت میکردیم و شبها راه میرفتیم. در یکی از این مسافرتها در اثر پیادهروی پاهایش تاول زده بود و چون وزنش سنگین بود راه رفتن روی تاولها خیلی سخت بود. من به اتفاق آقای بنکدار داماد مرحوم شهید مدنی دو نفری با یک چوبدستی پشت کمر آیتالله مصطفی تکیهگاه قرار داده، راه میرفتیم. گفتم: اگر بنا باشد که اینگونه راه برویم به زیارت اربعین موفق نمیشویم باید فکری کنیم که سریعتر برویم، یک وقت دیدیم که وی با همان پای پرتاول بر سرعت خود افزود و آنقدر تند و سریع راه می رفت که ما به گرد او نمیرسیدیم.
یکی از خصوصیات آیتالله مصطفی این بود که میفرمود: در مسیر راه زیارت جامعه بخوانید. یک نفر بلند میخواند و دیگران زمزمه میکردند که حال و هوای بسیار خوبی داشت... معمولا برای استراحت کنار شط خیمه میزدیم. در یکی از سفرها وقتی در بیست کیلومتری کربلا به شهر کوچکی به نام طُویریج رسیدیم، شب همانجا ماندیم تا فردا به سمت کربلا حرکت کنیم. چند نفر از برادران کاروان آیتالله مدنی آمدند و گفتند: فلانی بیا پاهای آقا خیلی خراب شده است(البته بنده حکم آچار فرانسه را داشتم چون هم آشپزی میکردم و هم دکتری و پرستاری). وسایل پانسمان را برداشتم و خدمت آیتالله مدنی رسیدم. تاول پاهایش پاره شده بود
و خاک آنها را آلوده کرده بود. در هر صورت مشاهده کردم وضع پاها خیلی خراب است وقتی این تاولها را با پرمنگنات شستشو میدادم آن بزرگوار آخ نگفت تاولهای پای وی پاره شده بود.[1]
*** کمک به دیگران ***
حجتالاسلام فردوسیپور از یاران و شاگردان امام خمینی درباره ویژگیهای حاج آقا مصطفی در سفر کربلا اینگونه نقل میکند: مکرّر با کاروانهایی که پیاده به کربلا میرفتند، در ایام نیمۀ شعبان، عرفه، و دیگر مناسبتها، به زیارت اباعبدالله(علیهالسلام) میرفت. در راه هم به طور معمولی مانند سایرین به کارهای عادی اشتغال داشت. چنین نبود که به عنوان یک استاد یا یک آقازاده عدهای را همراه خود داشته باشد و بخواهد کارهای خود را بر آنها تحمیل کند. کارش را شخصاً انجام میداد و به دیگران هم کمک مینمود. به کربلا هم که میرسید، مشغول عبادت میشد. [2]
*** نکات تربیتی در مسیر زیارت ***
حجتالاسلام طاووسی بجنوردی در خاطرات خود میگوید: ما با حاج آقا مصطفی به سمت کربلا بارها پیادهروی داشتیم. در یکی از منزلگاهها که نزدیک شهر « طویریج » بود استراحت میکردیم هر کس به نوبت آشپزی میکرد. آن روز نوبت من بود. با شهید محمد منتظری، به شهر طویریج رفتیم و آنجا لوازم و وسایل نهار را خریدیم و درحال آماده کردن آن بودیم. دیدم دوستمان آقای سجادی زیر خیمه لَم داده و بیکار نشسته. صدا زدم آقای سجادی زیر خیمه لَم دادی و همش داری میخوری و نمیای کمک بکنی.
حاج آقا مصطفی از پشت چادر حرفهای من را شنید. گفت طاووسی بیا و بنشین. فرمود که درس امروز ما این است که میخواهم الآن به تو بگویم. یک شعر از حافظ خواندند که از آن روز تا حالا هرگاه اتفاقی میافتد این شعر همواره مّد نظرم است. ایشان فرمودند: کمال صدق و محبت ببین نه نقص گناه / که هر که بیهنر افتد نظر به عیب کند. سپس ادامه داد آدم هنرمند خوبیهای مردم را میبیند. [3]
*** حال و هوای عرفانی ***
حجتالاسلام سید تقی درچهای میگوید: در این پیادهرویها یکی از افتخاراتمان بود که حاج آقا مصطفی با گروه ما بود. ایشان بزرگ ما بودند و احترام ایشان از هر جهت بر ما لازم بود. این پیادهرویها، حرکت شبانه در نخلستانها و گفت و گپهای بین راه رفاقتمان را بیشتر و بیشتر کرد.
از محسنات حاج آقا مصطفی این بود که پابرهنه به این سفر میآمد. حتی جوراب هم نمیپوشید. حالا نمیدانم نذر کرده بود و یا عقیدهاش اینگونه بود. دیوان کمپانی دستشان بود و میگشتند و یک شعر ناب و یا غزلی پیدا میکرد و به شکل آواز میخواند. بنده صدای خوبی داشتم. در این سفرهای پیادهروی گاهگاهی غزلی را پیدا میکرد و صدا میزد آقای درچهای یک شعری پیدا کردم الان زمان مناسبی است و شما این را بخوان. من هم با صدای بلند میخواندم. ایشان هم اظهار لذت میکرد، به گونهای که مشوق ما بود. [4]
*** احترام به موکبداران عراقی ***
سید محمود دعائی در خاطرات خود به احترام ویژه حاج آقا مصطفی به موکبداران عراقی اشاره میکند. دعائی میگوید: عشایر بین مسیر، اصرار داشتند که از زوّار این کاروانها پذیرایی کنند؛ چون معتقد بودند که پذیرایی از زوّار پیادۀ حضرت امام حسین(علیهالسلام) حسنات بسیار دارد. در جاهای متعدد، میایستادند و از آنها دعوت میکردند. آنها هم اصرار داشتند که به موقع به کربلا برسند. روز نوزدهم ماه صفر همۀ کاروانها سعی میکنند تا مغرب خود را به کربلا برسانند.
در یک سفر، نزدیک غروب شب بیستم صفر، نزدیک کربلا، یکی از این عشایر، جلوی کاروان آمده بود و اصرار میکرد که بفرمایید تا از شما پذیرایی کنیم. آقای حلیمی به او گفت: ما نیم ساعت پیش پذیرایی شدیم و میخواهیم امشب به زیارت برسیم. اما حاج آقا مصطفی(ره) که اصرار آن عشایری را میدید، گفت: «این بندۀ خدا امیدی دارد و التماس میکند. دنبال او میرویم تا خوشحالش کنیم. خوشحالی اینها اجر دارد». آقای حلیمی برافروخته شده بود و میگفت: «آقا مصطفی(ره)، ما می خواهیم اربعین به آنجا برسیم.» حاج آقا مصطفی(ره) هم با خونسردی خاصی میگفت: «حالا اربعین نشد، واحد اربعین میرسیم، اثنین اربعین میرسیم.»[5]
*** توجه به ذکر و دعا در مسیر کربلا ***
حجتالاسلام محمدتقی متقی در این رابطه میگوید: مثلاً، در سفرهای کربلا که با ایشان بودم، میدیدم هر کجا سبزه و آبی بود مینشست و در تمام مدت، مشغول ذکر یا زیارت عاشورا بود. در راه کربلا، زیاد به دوستان تأکید میکرد که زیارت عاشورا بخوانند... او با اخلاص بود و در عبادت حضور قلب داشت. به محض این که فراغتی مییافت، مشغول ذکر میشد. موقع دعا کردن در سفرهای پیاده به کربلا، گاهی جلوتر از ما میرفت یا خود را عقب میکشید، وقتی هم که تنها میشد، متوجه خدا میگردید. دوستان را هم به ذکر گفتن تشویق میکرد. [6]
*** زائر اربعینی که رحلتش اربعینساز شد ***
حجتالاسلام معادیخواه از مبارزان نهضت اسلامی درباره اهمیت زیارت اربعین در سیره حاجآقا مصطفی میگوید: یکی از زیارتهایی که ایشان به آن زیاد اهتمام داشت، زیارت اربعین امام حسین(علیهالسلام) بود که سعی میکرد در کربلا حضور پیدا کند. شاید همین مسأله باشد که موجب شد اربعین شهادت ایشان در انقلاب اسلامی، اربعینساز گردد و انقلاب اسلامی با همین اربعینها به پیروزی برسد.[7]
پینوشت:
1. خاطرات حجتالاسلام والسلمین محمدرضا رحمت، پرتال امام خمینی
2. یادها و یادمانها از آیتالله سید مصطفی خمینی(ره)، جلد 2، ص 197
3. خاطرات حجتالاسلام والسلمین طاووسی بجنوردی، پرتال امام خمینی
4. در وادی عشق،خاطرات حجتالاسلام والسلمین سید تقی درچهای
5. یادها و یادمانها،پیشین، جلد دوم، صفحه 445
6. همان، ص 243
7. همان، ص 467