پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ پاییز 1357 با اوجگیری مبارزات و اعتصابات مردم ایران همراه بود. تقارن مناسبتهای مذهبی با مبارزات انقلابی مردم به گسترش این اعتراضات میافزود. در ادامه با توجه به گزارشها و روایتهای تاریخی اقدامات مردم شهرهای مختلف در 28 آبان ماه 1357 همزمان با عید غدیر مورد بازخوانی قرار میگیرد.
تکرار فاجعه میدان ژاله در شیراز
بنابه دعوت سید كرامتالله ملكحسینی، امام جماعت مسجد حبیب، در روز 18 ذیحجه، عید غدیر خم، مصادف با 28 آبان مردم در این مسجد اجتماع كرده بودند. در اثنای سخنرانی علیاكبر مكارم مشهور به رضوانی كه علیه رژیم سخن میگفت با دخالت افسری به نام سرهنگ عطاءالله قاسمی بین مأموران و تجمعكنندگان در مسجد درگیری به وجود میآید. طولی نمیكشد از زمین و هوا با هلیكوپتر اجتماعكنندگان به گلوله بسته میشوند و سه نفر به شهادت میرسند.
در ارتباط با واقعه مزبور روزنامه اطلاعات چنین گزارش كرده است: «حدود سه هزار نفر از مردم این شهر [شیراز] در مسجد جامع حبیب اجتماع كردند. پلیس، راه را بر تازهواردین بست و با شلیك گلوله و گاز اشكآور اجتماعكنندگان را متفرق كرد، در نتیجه 3 نفر به نامهای: محمود دهقانی (44ساله)، علیاصغر خلفینژاد (19ساله- دیپلمه)، جواد زاهدی (اهل استهبان) به ضرب گلوله به شهادت رسیدند و 7 نفر دیگر به نامهای اصغر و جعفر ذوالقدر، علی علیخواه، خسرو عابدی، علی توكلیان، علی حكیمی و حسن حسنی مجروح شدند. برای متفرق كردن اجتماعكنندگان بیش از 30 تانك و دیگر خودروهای ارتش مقابل مسجد مستقر شده بودند.»
پس از این واقعه سید كرامتالله ملكحسینی به عنوان محرك اصلی دستگیر و تحویل فرمانداری نظامی شد كه پس از محاكمه در زندان عادلآباد شیراز زندانی شد.
علاوه بر واقعه مزبور اجتماع دیگری كه به مناسبت عید غدیرخم در فلكه مصدق برگزار شده بود با دخالت مأموران به خون كشیده شد. جریان از این قرار بود كه در حین سخنرانی سخنران اجتماع، فرماندار نظامی با فحاشی سعی كرد از ادامه مراسم جلوگیری به عمل آورد. در نتیجه موجب درگیری بین طرفین شده و با تیراندازی از سوی مأموران به اجتماعكنندگان هفت تن به شهادت رسیده و عدهای مجروح شدند.
به دنبال وقایع مزبور و به شهادت رسیدن و مجروح شدن عدهای از مردم آیتالله بهاءالدین محلاتی اعلامیهای منتشر كرد. در بخشی از اعلامیه وی چنین آمده بود: «وا اسفا، با اینكه این مجلس مذهبی در كمال آرامش در مسجدی در گوشهای از شهر بزرگ شیراز برگزار میشد و هیچگونه بینظمی و تخریب كه مجوز مداخله نیروهای نظامی به زعم آنان باشد، مشهود نبود و شعاری جز صلوات و ادای احترام به پیشوایان مذهبی كه رژیم مدعی علاقه و احترام به آنان است مشهود نبود، در حالی كه خطیب گویای اهمیت عید غدیر در اسلام بود، ناگهان بدون هیچ اخطار قبلی تانكهایی كه از ثروت عمومی مردم خریده شده و باید برای حفظ جان و مال مردم در موقع هجوم بیگانگان به كشور به كار برده شود، مردم را گلولهباران كرد و عدهای را مقتول و مجروح نمود. از نظر اینجانب با تأثر شدیدی كه از درگذشت برادران عزیز مسلمانم دارم، برای چندمین بار انزجار و تنفر شدید خود را از روشی كه دولت نظامی برای محو و نابودی مردم و مملكت در پیش گرفته ابراز مینمایم و به مناسبت شهادت جوانان ارزنده یك هفته عزای عمومی اعلام میدارم. مقتضی است در این یك هفته اهالی محترم شیراز با نصب پرچم سیاه بر دكاكین و مغازهها و مؤسسات در این عزای ملی شركت نمایند و بدین وسیله خانوادههای داغدار را تسلی دهند.»
از سوی دیگر چند تن از اعضای «جمعیت حقوقدانان ایران» شعبه استان فارس ضمن تحصن در اتاق دادستان شیراز، دادخواستی را در این رابطه تسلیم دادستان كردند. آنان اعلام كردند تا هنگام حصول نتیجه و اعلام نام مسببین این وقایع به تحصن خود ادامه خواهند داد. دادستان شیراز نیز تأكید كرد كه با سرعت و قاطعیت لازم مشغول بررسی علل این حادثه و شناسایی عاملان آن میباشد.
در این میان اعلامیهی جبههی ملی ایران كه در پاریس انتشار یافت حاكی از این بود كه روز دوشنبه 29 آبان، در زد و خوردهای دامنهداری كه در شیراز روی داد 105 نفر به قتل رسیدهاند. البته صحت ادعای مزبور در منابع دیگر تأیید نشد. جبهه ملی افزود قشقاییها در فارس به پاسگاههای پلیس در نورآباد و فیروزآباد حمله كرده و سلاحهایی را كه در این پاسگاه بودهاند را متصرف شدهاند.
در حالی كه تظاهرات و اعتصابات در شیراز همانند سایر مناطق كشور ادامه داشت صاحبمنصبان حكومتی با توسل به روشهای مختلف درصدد مقابله با انقلابیون برآمدند. از این رو مأموران انتظامی با حمله به بیمارستان سعدی، رئیس دانشكده پزشكی دانشگاه پهلوی را بازداشت كردند. در این میان خبرگزاری فرانسه ضمن گزارشی از تأثیر اعتصابات بر اوضاع اقتصادی ایران و آشفتگی آن، در مورد شیراز چنین نوشت: «شیراز یك نمونه از این نابسامانیها است. خیابانهای این شهر سوت و كور است، كلیه مغازهها به غیر از خواروبارفروشیها تعطیل است. كارخانهها نیز تعطیل هستند.»
در همین حال كنسولگری آمریكا در شیراز نیز در مورد وقایع اخیر شیراز در روز دوم آذر گزارش كرد كه واقعه تیراندازی 19 نوامبر/ 28 آبان هر چند كه تحت پوشش خبری بینالمللی قرار گرفت، تعداد كشتهها شاید به اندازهی 10 درصد ادعای 200 نفری مخالفین بوده باشد. اما حقایق هرچه باشد این واقعه احتمالاً تبدیل به «میدان ژاله» شیراز خواهد شد. دوشنبه و سهشنبه (29 و 30 آبان) بازار و نصف دیگر مغازههای شهر و امروز بالقوه تمام شیراز به عنوان اعتراض بسته بود.[1]
تحریم عید غدیر توسط اهوازیها
اهواز در آبان ماه 1357 حوادث مختلفی را پشت سر گذاشت. بخشی از آن درگیریهای شدید قوای نظامی رژیم پهلوی با دانشگاهیان بود. از این رو اعضای هیئت علمی دانشگاه جندیشاپور در پیوند با روحانیت اهواز طی بیانیهای جشن عید غدیر را تحریم کردند:
«روز یكشنبه 28/8/1357 (هجدهم ذیالحجه) مصادف با عید غدیر است؛ روزی كه ولایت سرور آزادگان و پیشوای مبارزان طریق حق و عدالت، علی علیهالسلام تسجیل شد؛ بزرگمردی كه تمامی لحظههای پرثمر حیات خویش را در راه نبرد با ناپاكی و فساد و خودكامگی گردنكشان و ناپاكان روزگار سپری كرد و به همهی انسانها درس دلاوری و جانبازی آموخت. حرمت چنین روزی بر همگان فرض است؛ اما از آن جایی كه خلق مبارز ایران اكنون در برابر حكومتی ایستاده است كه با كمال وقاحت، دفاع از منافع بیگانگان و امپریالیسم جهانی را سرلوحه سیاست خویش قرار داده و همهی ارزشهای انسانی را زیر پا نهاده است و در راه تحقق اغراض پلید و ضد مردمی خود هر روز و هر ساعت شهری را در سوگ عزیزان مینشاند و با ریختن خون جوانان و نوجوانان، هر كوی و برزنی را به ماتمكده تبدیل میكند و سفاكی و درندگی را به درجهای رسانیده است كه به بازماندگان داغدیدهی شهیدان، حتی اجازهی برپا داشتن مراسم تدفین و ترحیم نمیدهد و در شرایطی كه همهی قوای انتظامی و امنیتی به جای آنكه مسئولیت حفظ جان و مال و ناموس مردم این سرزمین را به عهده گیرند؛ به فرمان نوكران سوگند خوردهی استعمار، كشتار و قلع و قمع مردم بیدفاع و ستم دیده را وجههی همت خود قرار داده و آزادیخواهان را به خاك و خون میكشند، شركت در هرگونه مراسم رسمی از جشن و سرور و سلام كه بدین مناسبت برگزار میشود، قویاً تحریم میگردد.باشد كه به زودی خورشید پیروزی مردم آزادیخواه ایران از افق فداكاریها و از جان گذشتگیهای مبارزان راستین و مستضعفان این مرز و بوم بدمد و آغاز عیدی بزرگ و جشنی حقیقی را نوید دهد. هیأت علمی دانشگاه جندیشاپور»[2]
خنثیسازی توطئه رژیم پهلوی در تفرقه بین شیعه و سنی
از دیگر موارد اقدامات مردمی در عید غدیر سال 57 ، خنثیسازی توطئه رژیم پهلوی برای تفرقهانگیری بین شیعیان و اهل سنت سیستان و بلوچستان بود. آیتالله علی آلاسحاق به یاد میآورد: یك روز گفتند كه با بىسیم متوجه شدیم، یك كامیون نوار كه در شب عید غدیر خواندهاند، به اضافه مقدارى پول از تهران به طرف زاهدان در حركت است. اسپهرم تصمیم دارد آن نوارها را میان عشایر تقسیم كند تا اختلاف شیعه و سنى را دامن بزند. یكى از آن نوارها را آوردند ما هم گوش كردیم. افرادى را فرستادیم تا قبل از اینکه كامیون به شهر برسد آن را بگیرند. پولها را تحویل گرفته و گفتیم نوارها را یك جا آتش بزنند. البته ما چند عدد از آن نوارها را برداشتیم. یك كارتن از آنها كم بود و مشخص شد كه چه كسانى و در كجا آن كارتن را برداشتهاند. بعد مىگفتند اسپهرم هم پیگیرى مىكند كه این كامیون كجا رفته است. او اطلاعى از ماجرا نداشت و فكر مىکرد كه بالاخره كامیون مىرسد و او نوارها را بین عشایر پخش خواهد كرد و آنها هم با انقلاب مخالفت خواهند كرد. به بچهها گفتم مواظب باشید چیزى از نوارها بیرون نماند. آنها هم نفت ریخته و همه را آتش زدند.[3]
تظاهرات شهرهای مختلف در ایام عید غدیر
تظاهرات در شهرهای نیشابور در این تظاهرات 20 نفر مورد اصابت گلوله قرار گرفتند. در مشهد نیز مردم از نقاط مختلف شهر به طرف میدان راهآهن راهپیمایی كردند. در آنجا قصد اقامهجماعت داشتند كه مأموران به آنها حمله كردند. چند نفر مجروح شدند. سبزوار، فردوس، كاشمر، بجنورد، خمین، قم، كاشان و ساوه نیز از دیگر نقاطی بودند که دست به تظاهرات زدند.
در تظاهرات 28 آبان اراک نیز یك نوجوان 12 ساله به نام سعید ادبجو شهید و 8 نفر مجروح شدند. تجمع مردم تهران در بهشت زهرا نیز با حمله نیروهای حكومت نظامی مواجه شد. جهرم، آباده، قیر و فراشبند از دیگر مکانهایی بودند تظاهرات مردمی در آنها شکل گرفت. در تظاهرات مردم فراشبند دو نفر مورد اصابت گلوله قرار گرفتند. تظاهرات اصفهانیها نیز در نقاط مختلف شهر صورت گرفت که طی آن یك نفر به نام سید محمود ابطحی 21 ساله شهید شد. د ر زوارهی اردستان 3 نفر مورد اصابت گلوله نیروهای ژاندارمری قرار گرفتند.
شهرضا، بابل، گالیكش، ساری، قزوین، كرمانشاه، شاهآباد غرب، كرمان، زرند، سمنان، شاهرود، دامغان، همدان، بافق و هریس سایر شهرهایی بودند که دست به تظاهرات زدند. اما در تظاهرات مردم ایلام در آن روز با تشییع پیکر شهیده ربابه كمالی همزمان شد. وی درتظاهرات 21 آبان مجروح و سپس در بیمارستان به شهادت رسید.[4]
پینوشت:
1.انقلاب اسلامی در شیراز، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
2.انقلاب اسلامی در اهواز، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
3.خاطرات آیتالله علی آلاسحاق، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
4.یکسال مبارزه برای سرنگونی رژیم پهلوی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی