انقلاب اسلامی در لرستان
مخالفت مردم لرستان با اداره حوزه علمیه خرم‌آباد توسط شریعتمداری

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روز 16 اردیبهشت 1343 بود که خبر رحلت "آیت‌الله روح‌الله کمالوند" در سطح کشور منعکس شد. مهم‌ترین موضوع پس از رحلت آیت‌الله کمالوند مسئله اداره حوزه علمیه خرم‌آباد بود که پیش از رحلت وی توسط خود او اداره می‌شد. در چنین شرایطی رژیم پهلوی نیز شیطنت خود را آغاز کرد تا اداره حوزه علمیه خرم‌آباد در اختیار طیف سازش‌کار و در راس آنها "سید کاظم شریعتمداری" قرار گیرد تا به این شکل از خطر بالقوه این حوزه در امان بماند.


"آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی" در کتاب خاطرات خود که توسط "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" منتشرشده است درباره اوضاع حوزه علمیه خرم‌آباد پس از رحلت آیت‌الله روح‌الله کمالوند، تلاش طیف سازشکار به منظور سیطره بر حوزه علمیه این شهر و مخالفت مردم با این جریان می‌گوید: مسئله مهمی که در آن دوران مطرح شد این بود که بعد از فوت آقای کمالوند اداره مدرسه علمیه خرم‌آباد بر عهده چه کسی خواهد بود؟ این مسئله هم از لحاظ سیاسی و هم از ابعاد دیگر مهم بود. هر کس کوشش می‌کرد تا اداره مدرسه را به مرجعی که خودش می‌خواست منتسب کند. آقای گلپایگانی، آقای شریعتمداری، امام خمینی، آقای خوانساری در تهران، آقای خویی و آقای حکیم در نجف مطرح بودند. دولت نیز روی حوزه علمیه خرم‌آباد حساسیت ویژه‌ای داشت و دست‌هایی را به کار انداخت تا این حوزه که نامش حوزه علمیه "کمالیه" بود تحت سرپرستی امام قرار نگیرد.


در اولین اقدام، آقای شریعتمداری پیش‌دستی کرد و یک چک به مبلغ حدود 3000 تومان به‌عنوان مثلا اداره حوزه برای آقای جزایری فرستاد. حاج‌آقا حسین جزایری هم مسئله را در منبر مطرح کرد که مثلا حوزه باید تحت نظر ما اداره شود و این مطلب را نیز گفته بود که آقای شریعتمداری یک برگ سبزی را هم برای اداره حوزه فرستاده است و خلاصه یک برخورد لفظی را با طرفداران حوزه و اساتید حوزه آغاز کرد که کار بسیار اشتباهی بود.


از این مسائل این‌گونه نتیجه‌گیری می‌شد که این طیف می‌خواهند حوزه را زیر نظر آقای شریعتمداری قرار دهند. با این کار نیروهای انقلابی و خود حوزه و طرفداران آقای کمالوند که جمعیت زیادی هم بودند از این کار برآشفته شدند و در برابر این حرکت موضع گرفتند.


در همان روزها عده‌ای از طرفداران آقای کمالوند به‌وسیله نامه و پیام، به امام پیشنهاد کردند که شما به یک کسی وکالت بدهید تا حوزه را از طرف شما اداره کند. کاندیدای این آقایان آقای "قاضی خرم‌آبادی" بود. یعنی نظرشان این بود که امام به آقای قاضی وکالت بدهند تا حوزه را به نیابت از ایشان اداره کند.


در آن زمان یکی از مسائل این بود که نهضت در ابتدای راه است و لرستان باید یکی از کانون‌های گرم آن باشد. بر روی عشایر لرستان در مقابله با رژیم پهلوی حساب می‌شد و گفته می‌شد باید اوضاع طوری باشد که هرگاه لازم باشد بتوانیم عشایر لرستان را حرکت دهیم و همین مسئله یعنی مرکزیت لرستان و عشایری که داشت باعث می‌شد که اگر لرستان تکانی می‌خورد برای رژیم پهلوی خیلی مسئله‌ساز می‌شد. بدین ترتیب اگر مدیریت حوزه علمیه خرم‌آباد تحت رهبری شخص دیگری جز امام قرار می‌گرفت، نمی‌توانست قدم مثبتی بردارد و حوزه و طلاب در خدمت انقلاب قرار نمی‌گرفتند. این جریانات تا چهلم آقای کمالوند ادامه داشت.


در چهلم آیت‌الله کمالوند علاوه بر اساتید حوزه، مردم زیادی هم از خرم‌آباد به قم رفتند و قرار شد که امام از آن‌ها در "مدرسه خان" دیدن کند. من خودم در آن جلسه حضور نداشتم اما آن‌طور که نقل می‌کنند امام با یک شور و هیجانی از ناحیه مردم لرستان که به قم آمده بودند به آن جلسه تشریف می‌آورند و از آن‌ها دیدن می‌کنند.


بعد از چهلم، آقایانی که از خرم‌آباد آمده بودند برگشتند و امام نیز در رابطه با حوزه علمیه خرم‌آباد دست نگه داشته بودند. از آن طرف آقایان جزایری‌ها اصرار داشتند که وکالت به آن‌ها داده شود و از این طرف هم طیف علاقه‌مندان امام و انقلاب می‌خواستند که وکالت به آن‌ها داده شود. در نهایت امام این‌طور تصمیم گرفتند که وکالت را به آقای قاضی بدهند. یک نامه‌ای هم به آقای جزایری نوشتند و از وی به‌طور مجدانه خواستند که شما پدری کرده و بر حوزه سرپرستی و نظارت داشته باشید. وکالت و جنبه مالی را به آقای قاضی اعطا کرده و وی را وکیل خودشان قراردادند. به‌این‌ترتیب حوزه علمیه خرم‌آباد تحت سرپرستی امام قرار گرفت و وکیل تام و مطلق امام نیز آقای قاضی شد.