روایت شمس آل احمد از هنر قبل و بعد از انقلاب
اینک هنر برای چه؟

پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ رویکرد انتقادی جوامع در دورهٔ معاصر با وضعیت‌های نابهنجار سیاسی و اجتماعی سبب شد که بازتاب این مواجهه محل اعتنا واقع شود. در اینجا هنر و ادبیات گزینه‌هایی بودند که می‌توانستند نمود عینی این رویکرد انتقادی را نمایندگی کنند. تحولات در زمینهٔ هنر از تأثیری که انقلاب اکتبر روسیه و سیطرهٔ دیدگاه‌های هنری چپ بر آن گذاشت تا بحث «هنر متعهد» در اندیشهٔ اگزیستانسیالیستی ژان پل سارتر، همگی جلوه‌هایی از هنر درگیر با مسائل سیاسی و اجتماعی است. خارج از حلقهٔ درونی کشورهای اروپایی و نظریاتی که دربارهٔ هنر دغدغه‌مند مطرح کرده‌اند، مواجههٔ کشورهای پیرامونی یا به‌اصطلاح نه‌چندان درست «جهان سوم» با پدیدهٔ انقلاب و جنبش‌های اجتماعی از جمله در قرن بیستم زمینه‌های پیدایش تفکر هنر دغدغه‌مند را در این کشورها هم به وجود آورد. در این کشورها، هنر نقش مهمی در تحولات انقلابی و ضد استعماری ایفا کرده است. فرانتس قانون، نظریه‌پرداز ضد استعماری، در کتاب معروف خود دوزخیان روی زمین به این موضوع اشاره می‌کند که هنر باید بازتاب‌دهندهٔ مبارزات ملت‌های مستعمره برای رهایی از سلطهٔ استعمار باشد. او هنر را به‌عنوان بخشی از فرایند "تولید هویت ملی" در برابر سلطهٔ فرهنگی استعمارگران می‌دید. در این دیدگاه، هنرمندان انقلابی باید از هنر برای نشان‌دادن ظلم و ستم استعماری و ترویج مقاومت و مبارزه استفاده کنند. به‌عنوان‌مثال، در جریان انقلاب الجزایر، شعرها، ترانه‌ها و نقاشی‌های انقلابی به‌عنوان ابزاری برای برانگیختن حس هویت ملی و انگیزش مردم برای مبارزه با استعمار فرانسه عمل می‌کرد.

در انقلاب اسلامی ایران نیز نظریه‌هایی دربارهٔ هنر به‌عنوان بخشی از فرایند انقلابی مطرح شد. در این جریان، هنرمندان انقلابی نقش مهمی در نقد رژیم پهلوی، فاصله‌گیری کاراکتر هنرمند از یک سوژهٔ هدونیک (عشرت‌طلب) و ارائهٔ تصویری نوین از جامعه‌ای اسلامی ایفا کردند. شمس آل‌احمد و مرتضی آوینی از جمله چهره‌های مهمی بودند که معتقد بودند هنر باید در خدمت آرمان‌های انقلاب اسلامی و نقد نظام‌های استبدادی و وابسته به غرب باشد.

در این شماره از روزنامه گردی، تصمیم بر آن است که به نظرات شمس آل‌احمد دربارهٔ هنر و بعد فرهنگی انقلاب اسلامی بپردازیم. پیش از ورود به بدنهٔ اصلی بحث، کمی دربارهٔ شخص شمس آل‌احمد بدانیم:

شمس آل‌احمد )۱۳۰۸۱۳۶۹( یکی از چهره‌های فرهنگی بود که به‌خصوص در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی و پس از آن، نقش فعالی ایفا کرد. او برادر کوچک‌تر جلال آل‌احمد، نویسنده و روشنفکر ایرانی، بود و تأثیرات فکری جلال بر شمس به‌وضوح در فعالیت‌ها و نوشته‌های او مشهود است. شمس آل‌احمد در مقام نویسنده، مترجم و روشنفکر، به مسائل فرهنگی و اجتماعی ایران توجه داشت. او از نسل روشنفکرانی بود که به‌نقد مدرنیتهٔ غربی و اثرات آن بر جامعهٔ ایران می‌پرداختند، رویکردی که از جلال آل‌احمد با کتاب غرب‌زدگی الهام گرفته بود. شمس نیز همانند جلال، با دیدگاهی انتقادی به‌سوی غرب‌گرایی و سلطهٔ فرهنگی آن بر جامعهٔ ایرانی نگاه می‌کرد. او معتقد بود که تقلید بی‌رویه از غرب، هویت فرهنگی و دینی ایرانیان را تهدید می‌کند. این تفکرات در بستر تحولات فکری منجر به انقلاب اسلامی ایران تقویت شد، چرا که بسیاری از روشنفکران و روحانیون نیز از استعمار فرهنگی و وابستگی ایران به غرب ناراضی بودند.

شمس آل‌احمد، برخلاف برخی روشنفکران سکولار، به نیروهای مذهبی نزدیک شد و در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی از جریان‌هایی حمایت کرد که با رهبری روحانیون، به‌ویژه امام خمینی، به مبارزه با رژیم پهلوی و نفوذ غرب در ایران می‌پرداختند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شمس آل‌احمد به فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی خود ادامه داد. او علاوه بر نویسندگی و پژوهش، در برخی نهادهای فرهنگی و انقلابی نیز فعالیت می‌کرد و با نشریات انقلابی همکاری داشت. آثار و نوشته‌های او در این دوره نیز حاوی نوعی تعهد به اصول انقلاب اسلامی بود و تلاش داشت تا ارزش‌های انقلاب را ترویج و تحلیل کند. شمس آل‌احمد نه‌تنها به تحلیل مسائل اجتماعی و فرهنگی از دیدگاه اسلامی و انقلابی پرداخت، بلکه در سال‌های بعد از انقلاب نیز به دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی و مقابله با جریان‌های مخالف پرداخت. او در این مسیر هم با نقدهای تند و هم با حمایت از ارزش‌های انقلابی، حضوری فعال داشت.

اکنون به سراغ قسمت‌هایی برجسته از نظرات شمس در ۳ آبان ۱۳۵۸ در روزنامه کیهان دربارهٔ هنر و بعد فرهنگی انقلاب اسلامی می‌رویم:

هنر فراگیر و برای همه

«انقلاب ما نیازمند یک انقلاب‌فرهنگی است، اتفاقاتی که شیفتگی به هرچه که همسایه داشت را از دست بدهد. من مایلم که در هنر و انقلاب، بیشتر جنبهٔ احساسی و استثنایی آن را در نظر بگیرم. انقلاب اسلامی تکیه بر یک قشر یا طبقهٔ ویژه‌ای نداشت و آنچه نظرها را جلب کرد، اسم این انقلاب بود که انقلاب اسلامی بود. انقلاب، انقلاب همه بود؛ از پیر و جوان، زن و مرد، کوچک و بزرگ، شهری و روستایی، مسلمان و غیرمسلمان بود. وقتی که همه در خیابان‌ها راه می‌رفتیم و شعارهای واحدی را تبلیغ می‌کردیم و ندا می‌دادیم، چه‌بسا در کنار خود دیده‌ایم از دیگر طبقات و ایدئولوژی‌های مختلف. وقتی نخستین گام‌های پیروزی را رفتیم، قبول کردیم که اسم این انقلاب، انقلاب اسلامی است

هنر هدونیک (عشرت‌طلب)

«دو تا وسیله داریم، رادیو و تلویزیون. سراسر شده بود از شو، قرتی‌بازی‌های بگیر و بنشون که در تمام شبانه‌روز مردم را سرگرم می‌کرد. با بسیاری از هنرنمایی‌ها، خواننده‌اش، نوازنده‌اش، شوگردانش را حتی از اطراف دنیا هم می‌آوردند و طاغوت هنر را وسیلهٔ فساد نفس کرده بود. در مجلس انگلستان قانونی گذشت و جمع‌شدن چند همجنس‌باز قانونی شمرده شد و بزرگان هنر ما هم در یک ازدواج که دو هم‌جنس ایرانی در آن دیار به راه انداختند، در آن مراسم ازدواج شرکت کردند

«هنر را یک مخدر کرده بودند. فقط با تریاک و حشیش و مشروبات هنر ساخته بودند. هنرمند از تلویزیون به کاباره می‌رفت و از آنجا هم سر قرارهای شخصی حاضر می‌شد

هنر عاطفهٔ انقلابی

به موضع فقاهت و امامت چه جوابی می‌شود داد؟ جز آنچه که اسلام می‌گوید. تو خود درنیافتی که چگونه امام از بزرگ‌ترین عاطفهٔ انسانی بحث می‌کند. وقتی‌که از جهاد سازندگی صحبت می‌شود، چنان از حضور جوان شهری در روستاها و حضور محبت‌آمیز آنان در دهات صحبت می‌کند که لبریز از عشق است

هنر یا آرت؟

در تاریخ اسلام کم نیستند افرادی چون فارابی (معلم ثانی) که بزرگ‌ترین موسیقی‌شناس جهان اسلام است و اختراع تار را به او نسبت داده‌اند. در دنیای اسلام که ما را از آن غافل گذاشته‌اند و متأسفانه ملاکی که به دست ما داده‌اند یک ملاک غربی است و ما هنر را مطالعه نمی‌کنیم بلکه آرت را مطالعه می‌کنیم