سياست رضاشاه، اسلامزدايي، محو ارزشهاي شيعي و نابودي روحانيت و حوزههاي علميه بود. وي تمام تلاش خود را به كار برد تا به اهداف خود برسد. پس از سقوط وي در شهريور 1320 اسلام شيعي زخمخورده در دو حوزهي سياست و فرهنگ براي احياي خود به تكاپو افتاد. در حوزهي سياست برآيند آن روحانيت سياسي بود كه توانست آرمان ملي شدن صنعت نفت را به يك بسيج عمومي و نهضت تبديل كند. از خصوصيت اين دو بهوجود آمدن راديكاليسم شيعه بود كه در تحولات سياسي نقش مهمي ايفا كرد. در حوزهي فرهنگ، حوزهي علميه به زعامت آيتالله بروجردي دست به بازسازي زد و توانست روحانيوني فعال، مبارز و سياسي تربيت كند كه نقش اساسي در نهضت و انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام(ره) داشتند. نيروهاي مذهبي در اين دوره از عرصهي مطبوعات، كتابهاي ديني و تشكلهاي فرهنگي غافل نبودند. اين كتاب به بيان و تحليل اين فعاليتها پرداخته است و ميتواند تبيينكنندهي زمينههاي بروز انقلاب اسلامي باشد.