سازمانهای بینالملل در طول قرن بیستم، به ویژه نیمه دوم این قرن به عنوان یكی از بازیگران روابط بینالملل، نقش قابل توجهی در تحولات روابط بینالملل و ترمیم سیاست خارجی كشورها داشتهاند. در حقیقت مواضع كشورها در قبال سازمانهای بینالمللی و فعالیت در قالب آنها، بخش قابل توجهی از سیاست خارجی دولتها را تشكیل میدهد. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، مواضع هیات حاكم ایران نسبت به نقش سازمانهای بینالمللی از سیاستها و مواضع عرب تبعیت میكرد اما با پیروزی انقلاب و اتخاذ سیاستهای مستقل در چارچوب مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی، این مواضع دچار تغییر و تحول گردید.