انقلاب پدیدهاى سیاسى و اجتماعى است كه خواهان دگرگونى بنیادین در جامعه است، اما كمیت و كیفیت خواستهاى انقلاب به عوامل مختلفى بستگى دارد كه یكى از آنها گسترهى جغرافیایى و جمعیتى است، یعنى هر چه منطقهى جغرافیایى وسیعترى در یك جامعه، خواهان تغییر باشند و رفتارهاى انقلابى از خود نشان دهند، دامنهى انقلاب و خواستها و تبعات آن نیز وسیعتر خواهد بود؛ زیرا حكومتهاى مستقر با امكانات محدود خود توان مقابله با جریانات انقلابى همهجا گیر را ندارند. از این رو، معمولاً سیاست حكومتهاى مستقر، در مهار انقلابها، جلوگیرى از گسترش جغرافیایى آن در گام نخست است. وقتى انقلاب دریك منطقه محدود شد، قدرت تخریبى بنیادهاى رژیم مستقر را به نسبت محدودیت مكانى خود، از دست مىدهد. عامل انسانى نیز نقش بسیار مؤثرى دارد، به این معنى كه هرگاه یك انقلاب بتواند اقشار و طبقات بیشترى را با آرمانها و خواستهاى خود همراه سازد قدرت پیشبرندگى خود را بالا خواهد برد. هر چند رهبران انقلابى به منظور ایجاد همبستگى و هماهنگى بین خواستهاى متفاوت و گاه متضاد طبقات انقلابى، تلاشهاى وافرى انجام مىدهند، اما گاه این هماهنگى رفتارى، نه به خاطر شعارها و باورهاى مشترك بلكه به خاطر دشمن مشترك مىباشد. مهار انقلاب در یك گسترهى جغرافیایى و جمعیتى وسیع، به آسانى صورت نمىگیرد بلكه مستلزم عنصر مؤثر دیگرى به نام تشكیلات و شبكهى خبررسانى و خبررسانى منسجم، مرتبط و متمركز است. یكى از گستردهترین شبكهها؛ مساجد، مدارس علمیه و هیأتهاى عزادارى بود كه به دور از دخالتهاى دولت مستقر و به صورت مستقیم و متمركز عمل مىكرد، یعنى مسجد و روحانى روستا، حداقل با یكى از روحانیان برجستهى شهر در ارتباط بود و ایشان نیز با روحانیان مراكز استان و یا كانون مركزى یعنى قم و تهران در ارتباط بود و این خود اخبار مركز را با سرعت بین اعضاى شبكه پخش مىكرد و به واكنشهاى آنها جهت مىداد. ویژگى مهم این شبكه، عدم وابستگى مالى و سیاسى با رژیم است كه گاهى درگیرىهاى مقطعى و گاه مستمر ایجاد مىكرد و نیز مىتوانست اطمینان مخالفان را با گرایشهاى مختلف جلب كند. مسألهى بعدى هماهنگى و همآوایى رهبران، آرمانها و خواستهاى انقلاب و شبكه با تودهها بود و این نیز در گسترش دامنهى نفوذ آن بسیار مؤثربود. شبكهى اطلاعرسانى مذهبىها در تك تك شهرها فعال بود، اما میزان فعالیت ضدرژیم آنها بستگى به ویژگىهاى شخصى، گرایشها و تحلیلهاى سیاسى اعضاى شبكه داشت؛ اما از آنجایى كه بین رأس شبكه با قاعدهى آن رابطهى مرجع و مقلد برقرار بود، عملاً خواستهاى مرجع مو به مو و به دقت تا قاعدهى هرم انتقال داده مىشد. انتشار اعلامیهها و اطلاعیههاى مراجع و چاپ و تكثیر مجدد آنها در روستاها و شهرهاى حتى دورافتاده، بیانگر این رابطه است. كاشان یكى از شهرهایى بود كه شبكهى روحانیت به دلیل نزدیكى به قم و تهران در آن بسیار فعال بود. اعزام مبلّغ از قم در ماههاى مذهبى در جهت هماهنگى رفتارهاى خود با مركز قم انجام مىشد كه این رفت و آمدها، نوعى وحدت در باور، رفتار و واكنش ایجاد مىكرد. در این اثر سعى شده است تا حدودى روند انقلاب اسلامى، میزان ارتباط شهر كاشان با قم و تهران و تأثیرپذیرى از جریانات مركزى مورد بررسى قرار گیرد. بررسى شعارها، اقشار و طبقات اجتماعى شركتكننده در انقلاب و سایر مؤلفهها، نشانگر ارتباط دقیق روند انقلاب اسلامى در قم و كاشان است. مركز اسناد انقلاب اسلامى در راستاى شناساندن نقش شهرهاى كشور در انقلاب، پژوهش اسنادى و میدانى فعالیتهاى انقلابى مردم در كاشان را در اختیار علاقهمندان مباحث تاریخ معاصر و انقلاب قرار مىدهد.