الگوى رفتارى ایالات متحده ى آمریکا در ارتباط با سایر کشورها، همواره از منظر دخالت در امور داخلى آنها و تنظیم رفتار بازیگران سیاسى این کشورها، در راستاى منافع خود، قابل مطالعه است. چنین الگویى پس از پایان جنگ جهانى دوم و جایگزینى آمریکا به جاى قدرت استعمارى انگلیس ظهور بیشترى به خود گرفت. پیشینه ى روابط ایران با ایالات متحده ى آمریکا به 1230 شمسى باز مىگردد؛ اما ظهور الگوى دخالت جویانه ى این روابط، پس از جنگ جهانى دوم بیشتر محسوس بوده است. در این مرحله ى تاریخى، ایران به عنوان پایگاهى مستحکم در مقابل شوروى سابق براى غرب و به خصوص ایالات متحده ى آمریکا ارزش فراوانى یافته بود، بگونه اى که این کشور براى حفظ این پایگاه حتى از انجام کودتا نیز فروگذار نکرد و با ساقط کردن دولت ایران، دولت دلخواه خود را حاکم نموده، از آن پس در تعیین نخست وزیران نیز دستورات لازم را به شاه گوشزد مىنمود. پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، این پایگاه مطمئن را دچار تزلزل کرد و منافع ایالات متحده ى آمریکا در ایران و منطقه مورد تهدید قرار گرفت. لذا الگوى رفتارى این کشور، با نظام سیاسى پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، در راستاى بازگرداندن منافع از دست رفته، قابل تبیین است. ایالات متحده تلاشهاى فراوانى براى جلوگیرى از پیروزى انقلاب اسلامى به عمل آورد؛ اما هیچ کدام از آنها موفق نشد و لذا این کشور، با توجه به مراحل مختلف روند شکلگیرى و تثبیت نظامِ جمهورى اسلامى از الگوهاى رفتارى مشخصى بهره برد. در این کتاب، این الگوهاى رفتارى در مقاطع مختلف؛ از جمله دورهى حاکمیت دولت موقّت، عصر جنگ تحمیلى، دوره ى سازندگى و دوره ى ریاست جمهورى آقاى خاتمى مورد بررسى قرار گرفته است و محقق محترم با استناد به گزارشها و اعلام مواضع مقامات مسؤول ایالات متحده این الگوها را در هر دوره ى تاریخى تبیین کرده است. فصل مشترک تمام این الگوهاى رفتارى، عبارت از این است که ایالات متحده براى حفظ منافع خود به هر اقدامى دست مىزند و حتى از انجام کودتا نیز - درصورت امکان - هیچ ابایى ندارد و در شرایط مستعد بینالمللى نیز براى رسیدن به اهداف خود، از ابزارها و شعارهاى مورد پسند بینالمللى به مثابه بهانه اى براى اقدام هاى خود بهره مىجوید.