انقلاب اسلامی ایران از نادرترین پدیدههایی بود كه قطعیت تئوریهای
رایج انقلاب را متزلزل ساخت . گسترش فرهنگ سیاسی تشیع و ترویج اسلام سیاسی و
حكومت اسلامی ، زمینهی حضور روحانیت و نیروهای مذهبی را بیش از گذشته
فراهم ساخت . اگرچه گذر از اسلام سنتی به اسلام مدرن ، بدون تنش میسر نبود ؛
لیكن توانست مذهب را به عنوان راهنمای مبارزه وارد میدان سیاست سازد . بعد
از رحلت آیت الله بروجردی و تثبیت مرجعیت امام خمینی ، جریان مبارزه یا
مخالفت با لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی از سوی ایشان آغاز و به
دستگیری امام و كشتار مردم در قیام 15 خرداد سال 1342 منجر شد . به طور كلی
روند مبارزه در ایران با پتانسیلهای موجود ، از سرعت یكسانی برخوردار
نبوده است . بعد از واقعهی 15 خرداد 42 رژیم توانست با كمك دستگاههای
امنیتی و اطلاعاتی خود كه پس از كودتای 28 مرداد 1332 وارد عرصهی امنیتی
رژیم شده بود ، اوضاع را مهار كند . در این دوره كه بیش از یك دهه به طول
انجامید ؛ نیروهای غیرمذهبی مخالف به انزوا كشیده شدند و نیروهای مذهبی و
جوان توانستند وارد میدان شوند . با آغاز قیام 19 دی مردم قم در سال 1356
كه به دنبال شهادت فرزند ارشد امام خمینی و درج مقالهی توهینآمیزی در
روزنامهی اطلاعات علیه رهبر انقلاب صورت گرفت ؛ تعداد زیادی از مردم كشته
شدند و روند مبارزه وارد مرحلهی جدیدی شد . با برپایی مراسم چهلم شهدای قم
در تبریز و به دنبال آن چهلم شهدای 29 بهمن تبریز در شهرهای دیگر ، این
تراژدی كشتار به صورت زنجیروار تكرار شد تا به واقعهی خونین روز جمعه
هفدهم شهریور 1357 انجامید . این رویداد كه به دنبال برقراری حكومت نظامی و
اعلام آن در تهران و یازده شهر مهم كشور رخ داد ؛ موجب رویارویی شدید مردم
با رژیم شد و عمق این فاجعه و كشتار وسیع مردم در تهران در محافل داخلی و
خارجی بازتاب گستردهای یافت . این رویداد در عرصهی داخلی ، ضمن ایجاد
تشنج و سردرگمی در نیروهای رژیم و گسترش دامنهی مبارزه در بسیاری از
شهرهای دور افتاده ، مدیریت بحران سیاسی كشور را دچار تزلزل و سستی كرد ،
به گونه ای كه در زمستان همان سال ، شاه برای كنترل بحران ناچار به ترك
كشور شد . به دنبال واقعهی هفده شهریور كه به عنوان یكی از پدیدههای
شتابزای انقلاب به شمار میرود ؛ موج گستردهای از اعتصابات سراسری ،
بدنهی اقتصادی رژیم را با خطر جدی مواجه ساخت . از سوی دیگر ، این قیام
نشان داد كه نیروی بالقوه انقلابی در حال آزاد شدن است و موقعیت جدید و
خطرناكی برای رژیم به وجود آمد . كشتار مردم در روز هفدهم شهریور به دستور
فرماندار نظامی تهران به قدری باور نكردنی بود كه جراید و اصحاب خارجی را
نیز متحیر ساخت و نتوانستند از كنار این قضیه بی تفاوت بگذرند . بیرحمی و
سبعیت رژیم در این رویداد به اندازه ای بود كه هنوز شاهدان این واقعه
حادثهی آن روز را خوب به یاد دارند . تعداد زیاد كشتهشدگان و زخمیها در
میدان ژاله ( شهدای فعلی ) و جاری شدن خون از جویهای اطراف خیابان ، ایثار
و فداكاری مردم در كمك به مجروحین و خارج كردن شهدا از میدان درگیری ،
صفهای طولانی اهدای خون در بیمارستانهای تهران و صدای گلوله و بوی باروت
از مواردی هستند كه امروز رنگ مایهای از تاریخ انقلاب و كشور ما به شمار
میآیند . این كتاب شرح جریان قیام خونین هفدهم شهریور 1357 را با اتكا به
تاریخ شفاهی و مصاحبه با بازماندگان آن به عهده دارد.