نام کتاب: خاطرات سید احمد آوایی
موضوع : کتاب
زیرگروه موضوع: خاطرات
تاریخ انتشار: ۱۳۸۷
چاپ جاری: ۲۰۰۰
قیمت: ۱۵۰۰۰ ریال
شمارگان: ۲۰۰۰
تعداد صفحات: ۲۳۲
قطع: رقعی
شابک: ۸-۲۷۰-۴۱۹-۹۶۴-۹۷۸
وضعیت: ناموجود
معرفی اجمالی: پس از شکست نهضت ملی و موفقیت کودتای آمریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد 1332،
اکثر گروههای ملی به بنبست رسیدند؛ بنابراین، از اواخر دههی سی،
جریانات سیاسی با مشی اسلامی شکل گرفت. این حرکت پس از سرکوبی و قیام
پانزده خرداد 1342 شدت یافت. از این رو، اکثر گروههای سیاسی که از این
زمان فعالیت نمودند، ماهیت مذهبی داشتند. تعداد این گروهها در سالهای
نزدیک به انقلاب که با هدف مسلحانه شکل میگرفت ، افزایش یافت. از جملهی
این گروههای سیاسی مسلحانه شکل میگرفت، افزایش یافت. از جملهی این
گروههای سیاسی مسلحانه که تحت تأثیر روحانیت و مرجعیت به وجود آمدند،
گروه «منصورون» بود که در سال 1349 در خوزستان شکل گرفت. هدف این گروه،
مبارزهی مسلحانه با رژیم شاه بود. سید احمد آوایی یکی از افراد مؤثر این
گروه بود. ایشان در سال 1330 در خانوادهای مذهبی در دزفول متولد شد. زمانی
که هنوز تحصیلات دورهی متوسطه را در آنجا میگذراند، وارد فعالیتهای
سیاسی ضد رژیم گردید. وی ابتدا با نوشتن مطالب مذهبی در روزنامه دیواری
مدرسه و پس از آن با مبارزهی علنی برای تخریب مراکز فساد رژیم، به همراه
دوستان انقلابی، و تحت تأثیر شهید سبحانی کار خود را آغاز نمود. در سال
1350 موفق به دریافت دیپلم شد که مصادف با برگزاری جشنهای دو هزار و
پانصدمین سالهی شاهنشاهی بود. سید احمد آوایی در این زمان به دلیل مخالفت
با برگزاری این جشنها و با انگیزهی مقابله، شروع به مبارزه نمود؛ اما
توسط عوامل امنیتی حکومت شناسایی و دستگیر شد؛ بنابراین، مدت سه سال در
زندان اهواز به سر برد و در طی این مدت مورد شکنجهی ساواک قرار گرفت. وی
در طول ایام حبس با گروههای مختلف سیاسی آشنا شد، ولی با توجه به تلاشهای
گروههای گوناگون نه تنها جذب آنها نشد، بلکه به عنوان یک فرد مذهبی،
افراد زیادی را جذب گروه و عقاید خویش نمود. آوایی در بیست و پنجم آبان
1353 از زندان آزاد شد و پس از آزادی سعی نمود استعداد خویش را در جهت
ادامهی تحصیل به کار ببرد از این رو به تهران رفت تا برای تضمین در قبولی
کنکور، در کلاسهای آمادگی شرکت نماید. در این دوره نیز ضمن فعالیتهای
علمی با عدهای از همکیشان خود با آنان هم خانه بود. در سال 1354 در دو
رشتهی آبشناسی دانشگاه تهران و علوم آزمایشگاهی دانشگاه اصفهان قبول شد،
اما به پیشنهاد دوستان و به خاطر شرایط پایتخت و امکان مبارزهی گسترده در
همین شهر به کسب علم پرداخت. این زمان در تاریخ مبارزات سیاسی گروههای
مذهبی حائز اهمیت است. در سال 1354، سازمان مجاهدین به دو گروه مسلمان و
مارکسیست تقسیم شدند و گروه مارکسیست توانست به تصفیهی شاخهی مسلمان
بپردازد. بنابراین، این تصفیهی درون سازمانی تأثیر زیادی بر روحیهی
گروههای مسلحانهی اسلامی گذاشت. در همین سال، آوایی با شهید غلامحسین
صفاتی دزفولی ـ که از اعضای سابق شاخهی مسلمان مجاهدین بود ـ آشنا شد و با
همراهی او و شهید مهدی هنردار تیم سه نفرهی منصورون را در تهران تشکیل و
تقویت کردند. به دلیل تسلط شاه بر گروههای سیاسی در سالهای 1354 و 1355،
این گروه نیز به شدت تحت فشار ساواک بود، بنابراین از سال 1355 فعالیتهای
مخفی آوایی در تهران آغاز شد. به دلیل شرایط سخت سرکوب و تعقیب ساواک، از
ادامهی تحصیل در دانشگاه بازماندند و به همراهی سه تن از دوستان به اصفهان
رفتند. شرایط دشوار زندگی مخفی و دستگیری تعدادی از مبارزان گروه، موجب شد
که آوایی به زندگی مخفیانه در شیراز و سپس در اراک و قم ادامه دهد. گروه
منصورون در قم موفق به دستیابی به اسلحه و تمرین با آن شدند، اما از آنجایی
که گروه تشخیص داد این نوع مبارزه با سلاح اندک برای براندازی رژیم پاسخگو
نیست، آوایی و تعدادی از دوستانش تصمیم گرفتند از مرز خارج شده و برای کسب
تکلیف، خدمت حضرت امام خمینی به عراق بروند. پیش از آن، از حضرت آیتالله
خامنهای ، که در ایرانشهر تبعید بودند، دیدار کردند و به طور غیر قانونی
از مرز خارج شدند و به شهر کویته در پاکستان رفتند و از طریق تعدادی از
دوستان در مدرسهی امام صادق (ع) توانستند گذرنامهی جعلی تهیه و به دمشق
مسافرت کنند. در آنجا با دکتر چمران آشنا و از طریق او به نیروهای «سرایا» و
«الدفاع» معرفی شدند و آموزش جریکی دیدند. سید احمد آوایی با شنیدن خبر
پیروزی انقلاب و با همکاری دکتر چمران در سفارت دمشق موفق شدند که در بیست و
چهارم بهمن 1357 به ایران بازگردند. وی پس از بازگشت به ایران به زادگاه
خود مراجعت کرده و با تشکیل کمیتهی انقلاب اسلامی در دزفول، آموزشهایی را
که در طی این دوران فرا گرفته بود، به جوانان انتقال داد و به سایر شهرها
نیرو اعزام کرد. سپس در سال 1358 اقدام به تشیکل سپاه در دزفول نموده و
فرماندهی آن را به عهده گرفت. پس از آغاز جنگ، در سال 1360 به اهواز رفت و
اواخر سال 1363 به مدت سه سال به عنوان قائممقام سپاه مستقر در لبنان به
آنجا اعزام شد. همین سال مسئولیت عقیدتی ـ سیاسی ـ نظامی سپاه در خوزستان
و لرستان را بر عهده گرفت. پس از مدتی کوتاهی به مدت سه سال ریاست ستاد
منطقهی 8 (خوزستان و لرستان) را عهدهدار بود. برای مأموریت به لبنان رفت و
در اواخر سال 1366 به ایران بازگشت و در سپاه مشغول به کار شد. در سال
1369 به مقام معاونت سیاسی استاندار خوزستان منصوب شد. پس از آن در سال
1370 به مدت 5/4 سال به عنوان وابستهی نظامی ایران به سوریه اعزام شد و
سرانجام در سال 1374 به قائممقامی مدیر عامل بنیاد تعاون کل سپاه منصوب
گشت و در همین سال وارد دانشگاه شد و تحصیلات نیمهکارهی خود را به اتمام
رساند و همچنین در سال 1377 مدرک کارشناسی ارشد مدیریت دولتی را گرفت.
خاطرات و مبارزات سید احمد آوایی در هفت فصل تنظیم شده است: فصل اول:
خانواده و تحصیلات که صرفا در دزفول است. فصل دوم: شامل آغاز فعالیتهای
سیاسی آوایی میباشد. فصل سوم: دستگیری و سالهای زندان را که بین سالهای
1350 تا 1353 است، در بر میگیرد. فصل چهارم: شامل فعالیتهای تشکیلاتی
آوایی و زندگی علمی ـ سیاسی او در تهران و شهرهای دیگر است. فصل پنجم: روای
خاطرات خود را از چگونگی خروج از ایران و فعالیتهای خارج از مرز بازگو
میکند. فصل ششم: فعالیتهای پس از انقلاب آوایی بازگو شده است. فصل هفتم:
در بردارندهی خاطرات آوایی در لبنان است.