اغلب مردم دوست دارند که در هر کاری پیشقدم و اول باشند؛ دوست دارند که
صف اول نماز جماعت باشند؛ در کمک کردن به پیرمردی که میخواهند از عرض
خیابان بگذرد، پیش قدم باشند؛ دوست دارند که در صف اول مبارزه با مفاسد و
دفاع از نوامیس مردم باشند؛ تیم فوتبال محلهشان اول باشد؛ حجابشان برتر
باشد؛ بچههای محلهشان در رعایت ادب و انجام وظایف شرعی و اجتماعیشان اول
باشند یا دوست دارند که کشورشان، زیر بار منت شرق و غرب نباشد؛ در کمک
کردن و راهنمایی افراد جامعه که میخواهند از عرض خیابان زندگی و خطرات آن
بگذرند، پیشقدم بوده و کشورشان در منطقه و جهان، برتر و اول باشد. همت
داشتن، شرط اول برای پیش قدمی و اول شدن است اما هر سطح از پیش قدم شدن،
یک جور و یک میزان مخصوص، همت میخواهد: همت حاضر شدن در صف اول نماز
جماعت، یا همت حفظ حجاب در سرما و گرما و همت در دفاع از آبرو و ناموس و
شرف مملکت، همت برای اول شدن تیم فوتبال محله و همت برای راهنمایی افراد
جامعه در گذر از زندگی پر بلا و پر مفسده و همت برای عدم ترک شهر و دفاع از
وطن، به رغم موشک باران شهرت در هر دقیقه و هر ثانیه و به رغم نداشتن
کوچکترین جان پناهی که تو را از گزند موشکهایی که ناغافل بر سرت میریزند
، حفظ کند و ..... برخی از کارها، به جز همت، دل شیر میخواهد، شیرپاک
خوردن میخواهد و ایمان؛ ایمان به درستی راه تا بگویی: «به امام نگویید که
چقدر کشته دادهایم؛ نکند خدای ناکرده، دل امام آزرده شود. به امام بگویید
که مردم دزفول هنوز فرزندان زیادی دارند تا در راه دفاع از کشور و انقلاب
فدا نمایند». و افتخار کنی که دزفولت، در طول جنگ، در صدر فهرست رادیو
بغداد از شهرهایی باشد که در هر روز ، میخواهند بمبارانش کنند! کتاب
پیشرو، مشتمل است بر 110 عنوان داستان کوتاه کوتاه (داستانک) از دزفول و
مردمش ، در جنگ.