یكی از عظیمترین تحولات قرن بیستم به یقین انقلاب اسلامی ایران است كه در كشاكش رقابت میان دو ایدئولوژی مادیگرایانهی آن زمان یعنی لیبرالیسم و كمونیسم و با نفی هر دو مكتب، طرحی نو را برای بشریت عرضه داشت. انقلاب اسلامی ایران نشان داد كه سعادت و خوشبختی انسانها پیش از آنكه وابسته به سیستم اقتصادی یا سیاسی باشد، به جهانبینی آنها باز میگردد. با پیروزی انقلاب اسلامی صدایی به گوش رسید كه در آن اعتقاد به توحید و به كارگیری آموزههای دینی، شرط رسیدن به سعادت بود. باید گفت كه پیروزی انقلاب اسلامی، بیش از هر چیز مرهون رشادتها و از خودگذشتگی رهبرانی بود كه پیش از ساختن جامعه، به خودسازی پرداخته و درون خود را مزیّن به اخلاق و معنویت كرده بودند. بیتردید یكی از برجستهترین این رهبران، «آیتالله سید محمّد حسینی بهشتی» است كه در تمامی مراحل پرفراز و نشیب مبارزه و نیز در گذار انقلاب نوپای اسلامی از بحرانهای بنیانبرافكن سالهای اولیهی پیروزی، نقشی بیبدیل داشت. به تعبیر كثیری از انقلابیون آن روز، آیتالله دكتر بهشتی، به مدد خودسازی روحی و معنویاش و نیز توان فوقالعادهی مدیریتیاش، پس از حضرت امام (ره)، تأثیرگذارترین شخصیتی بود كه در پیشبرد و تثبیت انقلاب نقش بسزایی داشت. همین موقعیت برجستهی شهید بهشتی سبب شد كه فرصتطلبان و معاندان انقلاب، به خیال واهی خویش، با زدن تهمتها سعی كنند، او را از سر راه بردارند تا به مطامع دنیوی خود دست یابند. امّا آیتالله بهشتی كسی نبود كه با جوسازی معاندان و كجفهمی جاهلان، میدان مبارزه را خالی كند و عافیتطلبی پیشه سازد. مدیریت اعتصابات و تظاهرات خیابانی، هماهنگی نیروهای انقلاب در قالب تشكلهایی چون جامعهی روحانیت و حزب جمهوری اسلامی، مدیریت جلسات خبرگان قانون اساسی، مدیریت قوهی قضائیه و نیز تألیف چندین اثر علمی در حوزهی مباحث دینی، بخشی از فعالیتهای وی، قبل و پس از پیروزی انقلاب است. اینگونه بود كه دشمنان، چارهی كار را در ترور فیزیكی ایشان دیدند و در شامگاه هفتم تیر 1360 با به شهادت رساندن دكتر بهشتی، مظلومیت وی و روسیاهی خود را در تاریخ ثبت نمودند. شاید برای شناخت شخصیت شهید آیتالله دكتر بهشتی، گویاترین بیان فرمایش حضرت امام (ره) باشد كه فرمودند: «بهشتی به تنهایی یك ملت بود» و «بهشتی مظلوم زیست و مظلوم رفت». در فصل اول، با اشاره به تولد و زادگاه شهید آیتالله بهشتی و ویژگیهای علمی، شخصیتی و اخلاقی و اجتماعی خاندان ایشان، در خصوص تحصیلات قدیم و جدیدشان در اصفهان (كه پایهی ترقی علمی و فرهنگی وی بود) و ماجرای ازدواج و همچنین رفتار ایشان در خانه و در میان خانواده بحث میشود. فصل دوم، مربوط به مهاجرت و اقامت ایشان در قم بوده و به مباحثی چون، چگونگی تحصیل در حوزهی علمیهی قم، اساتید و دوستان و همدورههای وی میپردازد. جایگاه ممتاز ایشان در میان دوستان، به لحاظ تحصیل و اخلاق فردی و اجتماعی، بخش اعظم این مباحث را در بر گرفته است. تحصیلات جدید ایشان در قم پی گرفته شد و تا مرحلهی دكتری ادامه یافت. همچنین فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی شهید بهشتی در دههی 1320خاتمهبخش این فصل است. به اتمام رساندن دورهی تحصیلی شهید دكتر بهشتی، چه در علوم قدیمی و چه در علوم جدید و دانشگاهی، موجب شروع جدی فعالیت ایشان در حوزههای آموزشی، اجتماعی و پژوهشی گردید. فصل سوم، جایگاه ایشان را در جریان فعالیتهای قشرهای متدین و انقلابی قم و تهران كاملاً به تصویر كشیده است. فصل چهارم، به دورهی دو سالهی اقامت شهید بهشتی در تهران اختصاص دارد. این دوره اگرچه به لحاظ زمانی بسیار محدود بوده، امّا به لحاظ كارها و اقدامات انجام گرفته توسط ایشان و یا با محوریت ایشان بسیار درخشان و چشمگیر است. فعالیتهای اجتماعی، آموزشی، پژوهشی و از همه مهمتر، فعالیتهای ممتاز سیاسی ایشان كه منجر به هجرتش به آلمان گردید، نقش بسیار مهمی در حركتبخشی نهضت امام خمینی (ره) در آغازین سالهای دههی 1340 داشته است. فصل پنجم، به شرح علل هجرت ایشان به آلمان و فعالیتهای مختلف او در آنجا میپردازد. نقش ایشان در ترویج و تبلیغ اسلام ناب و اسلام انقلابی در اروپا منحصر به فرد است. قبل و بعد از ایشان، هیچكس نتوانسته است، به آن اندازه در تبلیغ دین اسلام و همچنین در نمایاندن چهرهی واقعی نهضت امام خمینی (ره) اثرگذار باشد. این فصل كه به لحاظ زمانی پنج سال و نیم از عمر با بركت آیتالله شهید بهشتی را در بر میگیرد، استعداد، شور و شوق و ابتكار یك روحانی متفكر و اندیشمند را، آن هم در قلب دنیای مسیحیت، به نمایش میگذارد. دههی 1350، دههای بسیار حساس و سرنوشتساز در تاریخ معاصر ایران بوده است؛ دههی به شمارش افتادن نفس رژیم شاهنشاهی پهلوی و از رمق افتادن حامیان داخلی و خارجی آن و از همه مهمتر سقوط رژیم 2500 سالهی شاهنشاهی و استقرار حكومت اسلامی. این تحولات شگفتانگیز در تاریخ معاصر ایران، قطعاً مدیون تاریخسازان و شخصیتهای برجستهی این دوره بوده و به گواه تاریخ، نقش آیتالله بهشتی نقشی ممتاز و تاریخی است. فصل ششم با تفصیل بدین امر میپردازد. گذر از مرحلهی استقرار و رسیدن به مرحلهی تثبیت، از دشوارترین مراحل هر انقلابی است. انقلاب اسلامی ایران نیز از این امر دور نماند و جریانات و حوادث مختلفی، سعی در به انحراف كشیدن و عقیم گذاشتن آرمانهای انقلاب و اهداف آن نمودند كه با درایت و هوشیاری امام امت و متفكرین بزرگ انقلاب همچون شهید بهشتی خنثی شد و جمهوری اسلامی با عبور از این مرحله به دورهی تثبیت پای گذاشت. فصل هفتم به مهمترین وقایع سالهای بحران (1358- 1360 ش) پرداخته و نقش بسیار مهم و حیاتی شهید بهشتی را در استقرار نهادهای انقلابی و از همه مهمتر نقش ایشان را در كمك به تثبیت نظام جمهوری اسلامی نشان میدهد. بیشك پیشبرد اندیشههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هر شخصی در گرو شخصیت و اخلاق فردی و اجتماعی آن فرد بوده و این دو قرین و ملازم یكدیگرند. در خصوص آیتالله شهید دكتر بهشتی نیز راز و رمز تحقق اندیشههای ایشان و به تبع آن، برتری فكری و عملی نسبت به دیگران، قطعاً مدیون شخصیت و اخلاق ایشان بوده است. بینش، تقوا، مدیریت، نظم و ... همه و همه از ویژگیهایی هستند كه با دارا بودن آن میتوان شخصیتی منحصر به فرد و اثرگذار ساخت. در فصل هشتم به تفصیل، از ویژگیهای ممتاز شخصیتی شهید دكتر بهشتی سخن خواهیم گفت.