جایگاه دانش تاریخ در میان علوم، بهویژه علوم انسانی و اهمیت و كاربرد آن در عرصهی اجتماع، فرهنگ، سیاست و اقتصاد بر هیچ عالمی پوشیده نیست. با مطالعهی تاریخ میتوان به هویت جمعی، احساسات و خاطرات جمعی، دوران برآمدگی و زوال تمدنها و ملتها پی برد. ملّتی كه بر تاریخ خود آگاهی نداشته باشد از تكرار رفتارها و فرو افتادن در «چاه ویل» اشتباهها گریزی نخواهد داشت. پس به علم تاریخ و تاریخنویسی نباید به عنوان دانش تفننی نگریست. هر چه تاریخنویس منعكسكنندهی ابعاد مختلف واقعیتهای جامعه باشد، اثرش به همان نسبت از اهمیت كاربردی بیشتری برخوردار خواهد بود. پس باید در تاریخنویسی جانب احتیاط و تعهد و عینیتگرایی منطقی را در نظر گرفت.یكی از شاخههای مهم تاریخنویسی كه میتوان از آن به دادههای تاریخی عینی با رعایت تسلسل و ترتّب و تحلیل علّی و معلولی به واقعیات جامعه پی برد، تاریخنگاری محلی (منطقهای) است كه در فرآیند پیدایش و تكامل تاریخنگاری ایرانی- اسلامی تا دورهی معاصر به حیات خود ادامه داده است. این شاخه نیز همچون سایر علوم به موازات دگرگونی حیات اجتماعی و سیاسی دچار تحول شده است.تاریخنگاری محلی در یك صدسالهی اخیر تحت تأثیر دو پدیدهی اجتماعی و سیاسی (انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی) دچار دگرگونی اساسی گردیده است. در این دگرگونی، پیشرفتهای سریع علمی قرن بیستم و اهمیت یافتن مناطق پیرامونی در مقابل مركز مؤثر بوده است. در انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی شهرها در پیشبرد انقلاب و خواستهای آزادیخواهانه از جایگاه والایی برخوردار شدند و این امر هم به رشد تاریخنویسی محلی انجامید. بیراه نخواهد بود كه بگوییم حوادث مهم تاریخی، روند تاریخنویسی را شتاب و وسعت بخشیده است. اگر انقلاب مشروطه را نقطهی عطف و سرآغاز تاریخنگاری نوین محلی بنامیم، باید پیروزی انقلاب اسلامی را نقطهی عزیمت دیگر در ژرفابخشی و دامنگستری آن شاخه از علم تاریخ قلمداد كنیم. رواج و سیطرهی این تفكر، كه انقلاب اسلامی برآیند باشندگی همهی طبقات اجتماعی و همهی افراد شهرها و روستاها بود و همگان بنا بر توانمندیهای ایدئولوژیكی و عقیدتی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی متناسب خود و منطقهاش در تداوم پیروزی انقلاب نقشساز بوده است، ضامن تداوم روند رو به فزایندهی تاریخنگاری محلی است. مركز اسناد انقلاب اسلامی با درك اهمیت تاریخنگاری محلی و تأیید نقش همهی اقشار اجتماعی و مناطق شهری و روستایی و آگاهی بر رسالت نهادی خود در حفظ و پاسداشت واقعیات تاریخی و نیز نمایاندن جانفشانیها و از خود گذشتگیهای مردم مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی در راه استقلال و آزادی و دینخواهی و دینیاری به عرصهی تاریخنگاری محلی گام نهاده و بر آن است تا با انتشار پژوهشهای تاریخی با محوریت انقلاب اسلامی در تحقق رسالت نهادی خود بكوشد و در این راه از بذل هرگونه همیاری علمی بر پژوهشگران عرصهی انقلاب كوتاهی نخواهد كرد. انتشار تاریخ انقلاب اسلامی در شهرستان مرند نیز در راستای رسالت این مركز است. هر چند این شهرستان در مقایسه با شهرستانها و كانونهای انقلابی بزرگ همچون تبریز، ارومیه، اصفهان، مشهد، شیراز و غیره اهمیت و جایگاه فروتری دارد، اما با آگاهی بر این مقوله كه شناخت همهجانبهی انقلاب اسلامی، پژوهش همهجانبهی آن را نیز طلب میكند، انتشار آثاری از این دست قابل توجیه است.این پژوهش در دو جلد تدوین شده است. جلد اول مشتمل بر دو بخش است: بخش اوّل تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شهرستان را از انقلاب مشروطه تا پایان دههی 1330 و شروع انقلاب سفید دربرگرفته است. فصل اوّل و دوم به كلیات و مرند از انقلاب مشروطه تا روی كار آمدن رضاشاه پرداخته است. این قسمت با اتكا بر اسناد و كتابها و روزنامهها و اندكی مصاحبهها به نگارش درآمده است. نگارنده تصویری نسبتاً كامل از تحولات این دوره ارائه داده است. همچنین حضور روسها در مرند و تحولات بعدی آن نیز مدّنظر قرار گرفته است. لازم به توضیح است كه در این نوشتار به تاریخ مرند از عهد باستان تا انقلاب مشروطه پرداخته نشده است. دلیل آن نیز این است كه بخش مهمی از تاریخ مرند در ادوار پیشین در كتاب «تاریخ مرند» تألیف امیرهوشنگ سید زنوزی آمده است. نگارنده سعی كرده است تاریخ دورهی معاصر را كه تاكنون به نگارش درنیامده است، تحریر و تألیف كند. البته برخی كتابها مانند نوشتههای به طور گذرا بر بخشهایی از تاریخ مرند اشاره كردهاند اما آنها تنها به اشارات ناقصی بسنده كردهاند كه اسامی آنها در فهرست منابع و مآخذ آمده است. فصل سوم به تفصیل دگرگونیها و تغییرات ساختاری، فرهنگی و وضع اقتصادی مرند در دورهی رضاشاه پرداخته است. فصل چهارم به تحولات تاریخی شهر از ورود روسها به شهر تا سقوط فرقهی دموكرات آذربایجان با استناد به اسناد و مدارك كتبی به تفصیل اشاره كرده است. فصل پنجم نیز بیسامانی سیاسی و اجتماعی، حكومت نظامی و پدیدهی قحطی و بحران نان را در فاصلهی سالهای 1330- 1325 توصیف و تبیین كرده است. واپسین فصل (ششم) نیز به تحولات تاریخی شهر در دوران نهضت ملی، واكنشهای مردم در قبال نهضت و كودتا پرداخته است. در این فصل با استناد به اسناد، نوعی دوگانگی رفتاری و پنداری در بین گردانندگان جریانهای سیاسی شهر نشان داده میشود.بخش دوم تحت عنوان «مرند از كودتا تا انقلاب (1332ـ 1357)» در قالب سه فصل تنظیم و تدوین شده است: در فصل اول كلیات و در فصل دوم نوسازی پهلوی و دگرگونی در جامعهی مرند در سه محور جمعیتی، فرهنگی و اقتصادی با استناد به آمار مركز آمار كشور به تفصیل تشریح شده است. در این فصل به فرآیند افزایش و كاهش جمعیت شهری و روستایی، میزان باسوادی، رشد و توسعهی بخشهای كشاورزی، صنعتی، عمرانی و غیره پرداخته شده است و سعی بر این بوده است تا روند تأثیر نوسازی پهلوی به وضوح نشان داده شود. فصل سوم با عنوان «دگرگونی در ساختار سیاسی شهرستان» به بررسی تكاپوی احزاب دولتی، روند انتخابات و فعالیت انجمن شهر و روستا و انتخابات مجلس شورای اسلامی و برخی اصول انقلاب سفید از جمله سپاه دانش، خانههای انصاف و شورای داوری پرداخته است. در این فصل كه لازم بود به اصلاحات ارضی نیز اشاره شود به دلیل فقدان دادههای مستند و سند به فرصتی دیگر موكول شد.