حوادث و وقایع گستردهای در تاریخ معاصر ایران روی داده است و ثبت و تدوین این حوادث از نگاه بازیگران و شاهدان آن در قالب خاطرات، كه مدعیاند گزارش دست اولی از هر حادثه به دست می¬دهند، از اهمیت بسزایی برخوردار است. نوشتن خاطرات در اصل با هدف انتقال تجربههای نویسندگان آن به نسل جدید صورت میگیرد و خواهناخواه حاوی درسها و پیامهایی برای نسلهای بعدی است و در این راستا تا اندازهای كاستیهای آثار دیگر را در روشن شدن زوایای تاریك و مبهم تاریخ این دوران آشكار میسازد. گرچه خاطرات به تنهایی نمیتوانند اساس و پایه¬ی شناخت تاریخی محسوب شوند اما از اركان اساسی آن بهشمار میروند و نمیتوان آن را نادیده گرفت.از سوی دیگر اقبال جامعه¬ی ایران به مطالعهی تاریخ معاصر ایران و مخصوصاً خاطرات، نشانگر آن است كه هموطنان ما به دنبال یافتن بیواسطهی ریشهها و علل حوادث این دوره هستند. انتشار روزافزون تحقیقات تاریخی و همچنین انتشار گستردهی خاطرات فعالان سیاسی و اجتماعی در دهههای اخیر، گواهی بر این علاقهی وصفناپذیر و تلاش جامعهی ایران در شناختن همهجانبهی گذشتهی خود و تجربهاندوزی از آن است.گستردگی و تنوع خاطرات و همچنین اعمال نگرشها و سلیقههای شخصی و گروهی نویسندگان، باعث شده تا انبوه خاطرات با نگرشهای متفاوت نوشته شود. زیرا خاطرات از یك طرف تجربههای شخصی و از سوی دیگر یكسونگریها و علایق نویسندگان آن را نشان میدهد. وابستگیهای عقیدتی و سازمانی هم، مانند نگرشهای شخصی، نقشی مهم و تعیینكننده بر نگرش نویسنده¬ی خاطرات دارد.اعضای حزب توده با نگارش گسترده¬ی خاطرات خود نمونهی جالب این نگرشها را در نوشتههایشان به نمایش گذاشتهاند كه در آن میتوان علاوه بر خصوصیات عمومی خاطرات، ویژگیهای خاصی از جمله هتاكی، تضاد عقیدتی، تسویه حساب شخصی و گروهی و صفات دیگری از این قبیل را سراغ گرفت. وجود این ویژگیها در اغلب خاطرات مذكور باعث شد كه پژوهش حاضر با نگاهی نقادانه به بررسی خاطرات اعضای سابق حزب توده پرداخته و ویژگیها، مشخصات و روح كلی حاكم بر آنها را با ارائهی مصادیق آشكار سازد.