توصیفی از شرایط تهران در سال 56
راجی میگوید: «خاموشیهای برق در ایران، رژیم را به سرگیجه دچار ساخته و سبب نارضایتی فراوانی در بین مردم شده است. تا جاییکه دیگر هیچکس وعدههای پشت سرهم رژیم را در مورد اینکه «افزایش مخارج تسلیحاتی، اثری در کاستن از فعالیت در بهبود زندگی مردم ندارد» باور نمیکند.
یک خاطره از پاریس
آقای اعتمادیان میگوید: هنگامی که به دیدار امام [در پاریس] رفتیم، افراد زیادی در آنجا حضور داشتند. هنگام ورودبه هتل نوشتههایی به زبانهای فارسی، عربی و انگلیسی با مضمون این که امام سخنگو ندارد به چشم میخورد. ظاهرا آقای ابراهیم یزدی خودش را خیلی نزدیک به امام جا میزد و سعی میکرد در مصاحبهها نقش مترجم را ایفا کند و امام نگران شده بودند که او خود را به عنوان سخنگوی امام مطرح کند و مطالبی از خودش بگوید.
سراب علمی
محمدرضا پهلوی هم در توصیف وضعیت آموزش در آن دوران اعتراف میکند: «در سال 1342، بین 16 تا 24 درصد کودکان، در ولایات به مدرسه میرفتند و بقیه بیسواد میماندند. درحالی که، در شهرها 74 درصد کودکان به مدرسه میرفتند. قانون تعلیمات اجباری در 1322 به تصویب رسید اما به علت فقدان وسایل اجرایی به صورت کاغذپارهای بر جای مانده بود. در مقیاس ملی 85 درصد مردم بیسواد بودند.»
اوضاع اقتصادی ایران به روایت هویدا
هویدا میگوید: «در سال 1356 یک سال پس از آغاز نخستوزیری آموزگار، وضع اقتصادی کشور به جایی رسید که امور تجاری به حال توقف درآمد، میزان سرمایهگذاریها به صورتی فاجعه آمیز افت کرد و مسائل و مشکلات اجتماعی به شکلی وخیم ظاهر شد.»
به گفته شریف امامی یکی از نخستوزیران محمدرضا پهلوی: آخر خود شاه تصمیم میگرفت چه کسانی نامزد وکالت مجلس باشند و چه کسانی نباشند و در حقیقت نمایندگان را خودشان دستچین میکردند.