بازخوانی جمهوریخواهی رضاخان
در آبان ماه 1302 خورشیدی، همزمان با خروج احمدشاه، آخرین پادشاه قاجار از ایران، جمهوریت در ترکیه اعلام و مصطفی کمال پاشا، آتاتورک بعدی، به ریاست جمهوری آن کشور انتخاب گردید. مدتی بعد، رضا خان سردارسپه که گویا از همان روزها سودای سلطنت در سر میپروراند، سروصدای جمهوریخواهی را در ایران به راه انداخت تا در فروردین سال بعد در مجلس به تصویب برسد و او بهعنوان نخستین رئیس جمهور ایران برگزیده شود، اما طرح جمهوری رضاخانی، با وجود مخالفان او در مجلس، به رهبری آیتالله مدرس، به باد فنا رفت و فراموش گردید. اما ماجرای این جمهوریت رضاخانی چه بود؟
به بهانه سالروز بازتأسیس حوزه علمیه قم
در یکم فروردین 1301ش حوزۀ علمیۀ قم بدست آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی بازتاسیس شد. چند سال پس از آن، در دورۀ سلطنت رضاشاه پهلوی اقداماتی برای تحدید روحانیت صورت گرفت. از جمله در این دوره و در ششم دی 1307ش «قانون متحدالشکل نمودن البسه اتباع ایران در داخله مملکت» به تصویب مجلس شورای ملی رسید. گرچه حکومت پهلوی با گذاشتن شرط مجوز و امتحان، در پی محدود کردن روحانیون بود، شخص رضاشاه در دیداری رسمی با «حاجی شیخ عبدالکریم یزدی» در آبان 1307ش در قم دربارۀ مشروط کردن استفاده از لباس روحانیت گفت. حدود یکسال بعد گزارشها حاکی از آن بود که حاج شیخ در برابر این سیاست، به طور گسترده دست به صدور اجازهنامه زده است.
پرونده ویژه بنیاد پهلوی
در شهریور بیست، زمانی که رضا شاه برای گذراندن سالهای تبعید، ایران را به مقصد جزیره موریس ترک میکرد، کلیه اموال و املاکش را به بهای ده گرم نبات مرغوب برای مصارف خیریه، به پسرش محمدرضای جوان هبه کرد. اموالی که آنها را طی شانزده سال سلطنت به جبر و عنف به دست آورده بود، جهت امور خیریه به پسرش سپرد و برای همیشه ایران را ترک کرد، املاکی که او به جانشینش واگذار کرد، بنیان بنیاد پهلوی را بنا نهاد. اما رضا ماکسیم که یک قزاق جزء در ارتش ایران بود، چگونه آنقدر ثروتمند و به بزرگترین ملاک ایران بدل گردید و چگونه با بخشیدن املاکی که به جبر از صاحبانشان گرفته بود، به پسرش محمدرضا، سنگ بنای نخست بنیادی را گذاشت که اگرچه به بنیاد خیریه پهلوی مشهور بود، اما در واقع هیولایی چند سر بود برای نفوذ در عرصههای مختلف اقتصاد.
به بهانۀ انتشار کتاب دکتر محمد مصدق: سرگذشت سیاسی
نام دکتر محمد مصدق در تاریخنگاری معاصر با وقایع مهم تاریخ معاصر ایران بهویژه نهضت ملی کردن صنعت نفت ایران گره خورده است. اما نام او در مطبوعات جهان غرب از 1330ش و با انتصابش به نخستوزیری به دو دلیل بسیار مطرح شد؛ نخست مخالفت بیسابقهاش به عنوان مجری قانون ملی کردن صنعت نفت با نفوذ انگلیس در ایران و دوم شیوۀ متفاوت نخستوزیری او که از بستر خود کشور را اداره میکرد. ارائه این بازنمایی از مصدق در فقدان زندگینامۀ جامعی از او زمینهساز نگارش اثری شد که در ادامه معرفی شده است.
به بهانه سالگرد ملی شدن صنعت نفت
گزارش حاضر مروری خواهد داشت بر مهمترین آثاری که درباره نقش دستگاههای امنیتی غربی به ویژه آمریکا و انگلستان در سنگاندازی و ممانعت از به نتیجه رسیدن نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران انجام شده است. بر خلاف دولتمردان انگلیسی که تقریباً از همان نخستین روزهای توطئه بر سر انجام کودتا و سرنگونی خشونتبار دولت مصدق اتفاق نظر داشتند، دودلیها و تردیدها در جبهۀ آمریکایی تا آخرین لحظات هم (حتی نزد خود آیزنهاور) ادامه داشت.
به روایت اسناد
تیر ماه 1357 سیل سیستان و بلوچستان مردم مناطق محرومی چون ایرانشهر را به درد سر انداخت. خسارت مالی در کنار کمبود آذوقه و مواد مورد نیاز میرفت تا وضعیت اسفناکی را بر منطقه حاکم کند. در وضعیت نابسمان و عدم رسیدگی نهادهای دولتی به مردم، دستگاه امنیتی رژیم پهلوی به ویژه ساواک نگران میدانداری یک روحانی تبعیدی در کمکرسانی به سیلزدگان است: سید علی حسینی خامنهای. اثرگذاری فعالیتهای آیتالله خامنهای در کمکرسانی به مردم سیلزده و روشنگریهای سیاسی او موجب میشود تا ساواک مرکز طی دستوری با امضای پرویز ثابتی در 9 مرداد 1357 دستور تغییر محل تبعید آیتالله خامنهای از ایرنشهر به جیرفت کرمان را صادر کند.
مروری بر زندگی آیتالله محمد امامی کاشانی
در سال 1351 كه ساواك فعالیتهای سیاسی و سخنرانیهای آیتالله امامی كاشانی را تحتنظر داشت، رادیو تلویزیون ملی ایران به او و شش نفر از وعاظ تهران از جمله مرتضی مطهری، دكتر جواد مناقبی، ناصر مكارم شیرازی، ابوالقاسم خزعلی و سید عبدالكریم هاشمینژاد پیشنهاد كرد كه هر كدام به مدت پنج شب سخنرانی نمایند. آنان به حیلهی رژیم پی بردند و هدف دستگاه از این توطئه را ایجاد تفرقه در میان روحانیون دانسته و از سخنرانی خودداری كردند.
ویژهنامه "انتخابات مجلس"
انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی، طی دو مرحله در اسفند 1374 و فـروردین 1375 و با مشارکت 71/10 درصدی مردم (دور اول) برگزار گردید که پس از انقلاب، بالاترین میزان مشارکت در طول یازده دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی محسوب میشود.درواقع رقابت جدی میان نیروهای سیاسی رقیب، روشنتر شدن مواضع و جهتگیریهای سیاسی و فرهنگی احزاب و جریانات، وجود فضای نسبتاً باز مطبوعاتی و برخورداری هر یک از جریانات از نشریات متعدد، ازجمله عواملی بود که به این انتخابات شور و نشاط قابل ملاحظهای بخشید.
ویژهنامه "انتخابات مجلس"| بازخوانی دومین دوره انتخابات مجلس
نگاهی به لیستهای ارائهشده توسط احزاب و گروهها مختلف شرکتکننده در انتخابات حکایت از آن دارد که آنان بیش از آنکه وابستگی حزبی را معیار و ملاک معرفی کاندیداها قرار دهند تأکیدشان بر صلاحیّت افراد و ورود نیروهای خط امام به مجلس بوده است. آیتالله خامنهای دبیر کل وقت حزب جمهوری در دیدار با شورای دفاتر حزب جمهوری در این خصوص چنین بیان داشت: «ما افراد صالح را کاندیدا خواهیم کرد، ولو اینکه عضو حزب جمهوری اسلامی نباشند».
ویژهنامه "انتخابات مجلس"
انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی، روز 24 اسفند 1358 در شرایطی برگزار شد که هنوز بیش از یک سال از عمر نظام جمهوری اسلامی نگذشته بود. این انتخابات، پنجمین انتخابات عمومی پس از رفراندوم تعیین نظام جمهوری اسلامی و انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان، همهپرسی قانون اساسی و انتخابات ریاست جمهوری در یک سال بود. در جریان این انتخابات سه نیروی عمدهی مذهبی، ملی و گروههای چپ در مقابل هم قرار گرفتند. رقابت اصلی در این انتخابات بین حزب جمهوری اسلامی، دفتر همکاریهای مردم با رئیسجمهور و گروه همنام بود.