مرکز اسناد انقلاب اسلامی

برچسب ها - فضل‌الله فرخ
ویژه‌نامه "روایت فجر"| برگی ازخاطرات فضل‌الله فرخ
فضل‌الله فرخ می‌گوید: دیدم که آیت‌الله ربانی‌شیرازی از اتاق امام بیرون آمد و به من گفت: «این زندانی‌ها که مدرسه علوی رسیدیم، آوردید کجا هستند؟» گفتم: «داخل اتاق. کار دارید؟» گفت: «بله، امام من را فرستاده بروم یک مقداری دلداری‌شان بدهم. این‌ها وحشت کرده‌اند.»
کد خبر: ۲۱۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۲

ویژه‌نامه "روایت فجر"| برگی از خاطرات فضل‌الله فرخ
فضل‌الله فرخ می‌گوید:یادم هست که امام اجازه نمی‌دادند در مدرسه را ببندیم. ظهر که می‌شد تا فاصله‌ای که می‌خواهد خانم‌ها بیایند ما در را می‌بستیم. تا در را می‌بستیم می‌دیدیم که نوه امام می‌دوید و می‌آمد در را باز می‌کرد. می‌گفتیم: آقا در را چرا باز می‌کنید؟ می‌گفت: امام گفته در بسته نباشد. یک روز امام در را بست و کسی را راه نداد، روزی که توده‌ای‌ها و کمونیست‌ها به طور دسته‌جمعی آمده بودند و شعارشان انحلال ارتش و تشکیل ارتش انقلابی بود. آن روز امام در را بست و این‌ها را راه نداد و شهید محلاتی آمد با بلندگو و گفت: «آقایان بی‌خود ننشیند». آن‌ها یکی دو ساعت در خیابان ایران نشستند و شعارهایشان هم دست‌شان بود که انحلال ارتش و تشکیل ارتش خلقی ارتش انقلابی. امام فرمودند اگر حرفی پیامی چیزی دارید یکی دو نماینده تعیین کنید بیایند نامه‌ها و پیام‌تان را بیاورند.
کد خبر: ۲۱۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۲

تازه های کتاب