توافق روس و انگلیس بر اعدام ثقه‌‌‌الاسلام تبریزی

صبح عاشورای سال ۱۲۹۰ شمسی روس‌ها ۸ تن از مشروطه‌خواهان از جمله ثقه‌الاسلام و دو جوان ۱۶ و ۱۸ ساله را به تبریز آوردند و در برابر چشمان مردم عزادار تبریز به دار کشیدند. «سازانف» وزیر امور خانه‌ی روسیه‌ تزاری در پاسخ به «ژرژ بوكان» سفیر انگلیس در دربار تزار می‌گوید: «مأموران نظامی روس جز اینكه ثقه‌‌‌الاسلام را مجازات كنند چاره‌ای نداشته‌اند؛ ثقه‌‌‌الاسلام یكی از محركین عمده‌ اغتشاش اخیر تبریز و هیجان عمومی ضدروس بوده است...» سفیر انگلیس در تهران در باره توافقی بر اعدام ثقه‌الاسلام تبریزی به سیداسدالله خرقانی گفته بود: «ما با روس‌ها موافقت كرده بودیم كه آذربایجان را روس‌ها ببرند و تصاحب نمایند ... بعد معلوم شد در آذربایجان مخالف روس‌ها زیاد است كه با آنها مخالفت كرده و جمعی از احرار را كشته و یک نفر روحانی بزرگ را آنجا به دار زده‌اند و مخالفت آذربایجانی‌ها ما را از آن تصمیم منصرف كرد.»
شنبه ۱۰ دی ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۲

پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ اولین ماه زمستان سال ۱۲۹۰ شمسی برای اهالی تبریز ماهی مصیبت‌بار بود. روس‌ها به دنبال جنگی چند روزه تبریز را اشغال و دست به کشتار مشروطه‌خواهان و غارت شهر زدند و ۸ تن از مشروطه‌خواهان از جمله دو جوان ۱۶ و ۱۸ ساله را به تبریز آوردند و در برابر چشمان مردم عزادار تبریز به دار کشیدند.

کسروی این روز را چنین توصیف می‌کند: «روز دوشنبه دهم دی ماه تبریز را پراندوه‌ترین روزی بود. در این روز که دهم محرم و روز عاشورا نیز می‌بود چون آفتاب برخاست گذشته از جنب و خروشی که همه ساله به نام محرم برخاستی و امسال را نیز با همه گرفتاری‌ها در کار می‌بود و گذشته از آمد و شد و جوش و جنبی که روسیان در کوچه‌ها و بازار‌ها و همچون روزهای پیش می‌داشتند یک تکان دیگری از ایشان در سربازخانه و پیرامون آنجا دیده می‌شد. دسته انبوهی از قزاق سالدات سربازخانه را گرفته و چنین گفته می‌شد کسانی را که از سردستگان مشروطه گرفتار کرده بودند در آنجا به دار خواهند کشید. در یک سو و در پهلوی درختی دو تیری ستون‌وار بلند کرده و یک تیر افقی بر روی آن‌ها میخکوب می‌ساختند و ریسمان‌ها را از آن می‌آویختند. این داری بود که آماده می‌کردند، و چون با کشتن سران آزادی ایران جشن می‌گرفتند تیر‌ها را با پارچه‌های سه رنگ بیرق روسی می‌آراستند.»[1]

در شماره‌ی 677 هفتم صفر 1330 روزنامه‌ی (ینی اقدام) می‌نویسد: «از جمله قربانیان كه به دام ظلم روس‌ها افتاده و گرفتار خدعه‌ی آنها شدند مرد دانشمند و فیلسوف بنام ثقه‌‌‌الاسلام بوده است. طریقه‌ اعدام وی به قدری عجیب است كه انسان از شگفتی نمی‌تواند خودداری كند. روس‌ها او را در كالسكه‌ای بسیار قشنگ و آراسته به قنسول‌گری خود در تبریز برده از او خواسته‌اند كه بنویسد كه از روس‌ها منتهای رضایت را دارد، او خود آنها را به تبریز دعوت كرده است تا بعضی اصلاحات را عملی سازند. اما چون ثقة‌‌‌الاسلام از پذیرفتن درخواست ایشان امتناع نموده او را روز عاشورا به دار زده‌اند. شدت علم و تقوای این مرد پرهیزكار نه تنها در ایران بلكه در تمام ممالك و سرزمین‌های شرقی پیچیده است.»

ایستادگی و آزادگی میرزا علی ثقه‌الاسلام تبریزی در مقابل نیروهای اشغالگر روس، كه منجر به شهادت او در روز عاشورای 1330 ق گردید، از اقدامات مهم و قابل ستایش زندگی وی و تاریخ تشیع است.

در آن شرایطی كه آزادی‌خواهان به دست دژخیمان تزاری نابود می‌گردیدند، دولت انگلیس به ظاهر نقش تماشاگر بی‌طرف را بازی می‌كرد و فقط از این می‌ترسیدند كه مبادا كارهای وحشیانه‌ی روسیه‌ی تزاری باعث تحریك احساسات مردم تبریز شود، لذا اعتراض دولت انگلیس به دولت روس در این حد بود.

پروفسور براون در كتاب خود به نام «نامه‌هایی از تبریز» می‌نویسد: هنگامی كه دولت انگلیس اعتراض كرد خاطرنشان ساخت، احساسات مسلمانان به علت كشتن مجتهد بزرگ و محترم و باتقوایی چون ثقه‌‌‌الاسلام در روز عاشورا كه بزرگ‌ترین روز مسلمانان است، جریحه‌دار خواهد شد. روس‌ها فقط گفتند: «ثقه‌‌‌الاسلام شخص بسیار بدی است (یعنی آزادی‌خواه بوده) و ایرانی مؤمنی به شمار نمی‌رفته بلكه رئیس فدائیان بوده است.

توافق روس و انگلیس بر اعدام ثقه‌‌‌الاسلام تبریزی

میرزا علی ثقه‏‌الاسلام تبریزی

و همچنین «سازانف» وزیر امور خانه‌ی روسیه‌ی تزاری در پاسخ به «ژرژ بوكان» سفیر انگلیس در دربار تزار می‌گوید: «مأموران نظامی روس جز اینكه ثقه‌‌‌الاسلام را مجازات كنند چاره‌ای نداشته‌اند؛ ثقه‌‌‌الاسلام یكی از محركین عمده‌ی اغتشاش اخیر تبریز و هیجان عمومی ضدروس بوده است و مجتهد بودن وی او را از نتایج اعمالش محفوظ نمی‌داشت و این امر برای تسكین احساسات عساگر روس لازم و ضروری بود و علاوه بر این در سال گذشته یك نفر كشیش بزرگ یونانی را در مقدونیه به قدری شكنجه دادند تا مرد و صدایی از اروپا نیامد و حادثه‌ای كه در این باب باعث لزوم اشغال تهران گردد روی نخواهد داد. این مجتهد بی‌اندازه بدرفتار بود.[2] از یک طرف خود را سركرده‌ی فدائیان قرار داده بود و از طرف دیگر عموم ایرانیان او را قبول نداشتند بلكه عده‌ای از مردم مختلف‌العقیده پیرو او بودند، بنابراین قتل او چندان تأثیری در مردم نخواهد داشت».[3] در كتاب‌های «كشف‌تلبیس» و «اختناق ایران» نوشته‌اند: «اقدامات روس‌ها در آذربایجان از حد تصور جنایی خارج شده بود. «كشف‌تلبیس» حقیقت دیگری را بازگو می‌كند كه این تنفر نه از روی انسانیت و نوع‌دوستی بوده بلكه فقط از ترس آن بوده كه مبادا این دار زدن، احساسات مسلمانان تبعه‌ی انگلیس را به حركت آورده و آنها را بشوراند و علت دیگر آن این بود كه مبادا نتایج وخیمه‌ی این اقدامات ناشیانه كار را به جایی برساند كه روس‌ها به طرف تهران رفته و آنجا را متصرف شوند.»[4]

دكتر مقدم جراح مشهور تبریزی در یادداشت‌های خود می‌نویسد: «با مرور مختصری درباره‌‌ی اسناد مربوط به این حقیقت بار دیگر ثابت شد كه در قضایای وابسته به ملت ایران همیشه روس و انگلیس با همدیگر همكاری داشته‌اند و از این روی واقع امر این است كه چوبه‌‌ی دار ثقه‌‌‌الاسلام را انگلیسی‌ها تهیه و سپس به دست روس‌های تزاری نادان كارشان را انجام داده‌اند.»

همین نویسنده اضافه می‌كند: «نامه‌ی جالبی را دیدم كه قنسول انگلیس در تبریز به قنسول روس می‌نویسد: «اگر در نظر دارید ثقة‌‌‌الاسلام را اعدام كنید بهتر است به‌جای روز عاشورا این كار را در یك روز دیگر انجام دهید. قنسول روس جواب می‌دهد: «علما و روحانیون تبریز كاملاً با این كار موافقت دارند به جهت آنكه ثقة‌‌‌الاسلام شیخی است.»[5]

از اینجاست كه بعضی‌ها باعث اعدام ثقه‌‌‌الاسلام را قنسول انگلیس یعنی مستر سیسیل می‌دانند و می‌گویند: «از انگلیسی‌های مقیمِ آن سال در تبریز پرسیدیم كه چرا از آن فاجعه‌‌ جلوگیری نكردند؟» گفتند: «خواستیم محبت روس‌ها را از دل ایرانیان به كلی خارج سازیم، زیرا احساس می‌شد كه ایرانیان و خاصه آذربایجانیان دارند خاطره‌‌ی شكست عباس میرزای نائب‌السلطنه را فراموش می‌كنند و برای فدا شدن در این راه ثقة‌‌‌الاسلام بهترین قربانی بود زیرا عنصر باارزش و پاكی نظیر او وجود نداشت».[6]

همچنین سفیر انگلیس در تهران به سیداسدالله خرقانی گفته بود: «ما با روس‌ها موافقت كرده بودیم كه آذربایجان را روس‌ها ببرند و تصاحب نمایند و اختلاف ما در این بود كه آیا از میانج تحدید حدود شود یا از قافلان‌كوه. و ادعای روس‌ها این بود كه تمام اهالی آذربایجان با ما موافق و راضی هستند. بعد معلوم شد در آذربایجان مخالف روس‌ها زیاد است كه با آنها مخالفت كرده و جمعی از احرار را كشته و یك نفر روحانی بزرگ را آنجا به دار زده‌اند و مخالفت آذربایجانی‌ها ما را از آن تصمیم منصرف كرد.»[7]

باري نزديك غروب آفتاب پس از حدود 27 ساعت بعد از صلب، جنازه‌ ثقه‌‌‌الاسلام و ديگران را از دار پايين آورده و به روي خاك انداختند. خاندان‌هايشان چون آگاه شدند، جرأت نكردند بروند و جنازه‌هاي عزيزان خود را از آن دژخيمان تحويل بگيرند و به خاك بسپارند. برادر شهيد در كتاب «سوانح عمري» مي‌نويسد: «روز يازدهم نزديك غروب چند نفر از دوستان ايشان جان خود را در طَبَق اخلاص نهاده جنازه‌ي آن مرحوم را به سيدحمزه آورده بعد از غسل و كفن، نماز را مرحوم حاج شيخ محمدآقا سرخابي خويي شبانه خوانده و در مقبره‌‌ي عزيزخان سردار به‌طور امانت گذاشتند.»

پی‌نوشت‌ها:


1- احمد کسروی،  تاریخ هیجده ساله آذربایجان، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1357، ص۳۰۹.

2- در صورتی كه به خوشرفتاری معروف بود.

3- كتاب آبی، شماره‌ی 5/75 ـ 1912

4- زندگینامه‌ی ثقة‌الاسلام، ص 729

5- همان، ص 706

6- همان كتاب 740 ـ 741

7- برای مطالعه بیشتر در مورد زندگینامه ثقه‌الاسلام تبریزی ر.ک. سیدهادی خسروشاهی، شهید نامدار عاشورا ثقه‌الاسلام تبریزی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پاییز 1390.

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات