اسدالله صفا در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛
در آن زمان مرحوم نواب در نجف بودند. وقتی این مجله را خواند مجله را برای آیتالله العظمی حاج آقا حسین قمی برد. به ایشان گفت: حاج آقا حکم نویسنده این مجله چیست؟ حاج آقا حسین هم گفته بود بگذار من چند روزی این مجله را بخوانم بعد جواب را بهت میگویم. مرحوم نواب در زندان به من گفت دو الی سه روز بعد رفتم محضر حاجآقا حسین. ایشان به من گفت: هر کسی که این مجله را نوشته است حکم قتلش نه تنها برای تو بلکه برای هر مسلمانی واجب است. نواب بعد از این حرف حاجآقا حسین به حجرهاش بر میگردد و وسایلش را جمع میکند و به دوستانش هم میگوید اگر من را ندیدید حلال کنید.
یک پرسش، پنج پاسخ
«دستگاه دیپلماسی کشور در مواجهه با ترور دانشمندان هستهای باید چه رویکردی اتخاذ کند؟» امروز در سالگرد شهادت شهید مسعود علیمحمدی، صاحبنظران در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی به این پرسش پاسخ دادند.
بازنشر| به روایت حجتالاسلام حسینیان
حجتالاسلام حسینیان گفت: «شهید در طول تاریخ همیشه الهامبخش تودههای عظیم ملت بوده است. حاج قاسم شخصیت جهانی بود؛ وجودش مرزها را درنوردیده بود و الگویی برای مردم آزادیخواه و نماد مقاومت در مقابل خونخواران جهانخوار شده بود. شهادت وی همچون حیاتش محور وحدت همه مقاومتیان خواهد شد و یک وحدت جهانی برای به خاک مالیدن بینی مستکبران جهانی ایجاد خواهد کرد.»
سردار شجاعی در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی مطرح کرد؛
هنگامیکه داعش به کرکوک عراق حمله کرد به جرأت میگویم اگر حاج قاسم نبود کردستان عراق سقوط میکرد و پس از کرکوک شهرهای اربیل و موصل هم سقوط میکرد. مسئولین کردستان عراق حتی شخص بارزانی در آن زمان به این نکته اعتراف کردند که اگر سردار سلیمانی نبود قطعا کردستان عراق سقوط کرده بود. حاج قاسم شبانه نیروها را بعنوان مستشار به منطقه برد تا نیروهای آنها را راهنمایی و هدایت کنند. همین حضور حاج قاسم و نیروهای مستشاری باعث شد تا شهر اربیل، مرکز کردستان عراق سقوط نکند. همین که خبر حضور حاج قاسم سلیمانی در منطقه نبرد پیچید از طرفی نیروهای کردستان عراق دلگرم شدند و انرژی گرفتند و از طرف دیگر رعب و وحشت در دل داعشیها و مسلحین افتاد. این اتفاق در حالی افتاد که داعش تا چند کیلومتری اربیل نفوذ کرده بود. کردها خیلی از مناطق را تخلیه کرده بودند. امروز مسئولین اقلیم کردستان عراق اگر انصاف داشته باشند باید این نکته را بگویند که سلیمانی آن روز کردستان را نجات داد.
واکاوی ابعاد شخصیتی مرحوم علیاصغر زارعی در گفتگو با محمد سلیمانی؛
اگر شما به حدود 35 سال پیش برگردید یعنی به حوالی سال 64 برگردیم، آن زمان داشتن یک بیسیم برای یک گردان تقریباً شبیه به آرزو بود و همزمان بحث شنود اطلاعات هم مطرح بود. دکتر زارعی یک تیمی از فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی مرتبط با مخابرات تشکیل دادند. دکتر زارعی به کمک این تیم بحث شنود را ادامه دادند. تجهیزات خریداری شد و پس از آن، رزمندگان در صحنه نبرد، موفق به شنود متمرکز، ثابت و متحرک شدند. با خدمتی که آقای دکتر زارعی کردند، رزمندگان توانستند اطلاعات دشمن را بهتر شنود کنند و پس از ضبط آنها را دستهبندی کرده و در اختیار فرماندهان قرار دهند تا از این اطلاعات برای انجام عملیاتها استفاده کنند. آقای دکتر زارعی مرکز تحقیقات جنگال را نهایتا تأسیس نمودند.
بازنشر| گفتگوی مرحوم علیاصغر زارعی با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛
همین عناصری که در فتنه بودند، یک ذره صلاحیت ندارند در حاکمیت حضور داشته باشند. با همین تفکرات در دولت روحانی برجامی که عاقبتش مشخص بود را امضاء کردند. امریکاییها احمق نیستند. اینها بدنبال مذاکراتی هستند که ما را متوقف کنند بدون اینکه ما نیازی را برطرف کرده باشیم. برای ما از همان اول و در لوزان اوضاع امروز مشخص بود. ما در متن مذاکرت و برجام اوضاع امروز کشور را میدیدیم. متأسفانه تصور آقایان از برجام تصور غلطی بود و به تعهد امریکاییها اعتماد کردند. من به شما میگویم چه اوباما رئیسجمهور بود، چه ترامپ و چه خانم کلینتون در انتخابات رأی میآورد اوضاع همین اوضاع امروز بود. فقط در ظاهر و ادبیات مسئولین آمریکایی تفاوتی را مشاهده میکردیم.
قدیریابیانه در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی مطرح کرد:
آقای حبیبالله کاسهساز یک نامهای مینویسد به مقام معظم رهبری، فیلم را هم ضمیمهاش میکند و میگوید خواهش میکنم نظرتان را بفرمایید. ظاهرا این فیلم را آقای جلیلی دیده بود و حاشیهاش چیزی مینویسد و پیشنهاد میدهد و آقا میپذیرند که این فیلم قبل از پخش ملی، به دانشگاهها برود و بصورت میزگرد بررسی بشود تا یک موجی ایجاد شود بعد هم تلویزیون پخش کند. من هم دائم از این جلسه به آن جلسه میرفتم، این فیلم را نمایش میدادند بعد هم من صحبت میکردم. خبر ممنوعیت پخش فیلم توسط وزارت خارجه هم باعث ترغیب بیشتر میشد. من همان موقع فردی را دیدم که میگفت من خودم پانصد سیدی تکثیر کردم دادم. بعد هم تلویزیون پخش کرد و خیلی تأثیرگذار بود.
یک پرسش، پنج پاسخ
شاید یکی از مهمترین سوالها در رابطه با این رخداد این باشد که: «آیا تسخیر لانه جاسوسی در نتیجه فضای احساسی حاکم رخ داد؟ یا اینکه این اقدام، یک تصمیم عقلانی در واکنش به دشمنیهای ریشهدار آمریکا علیه مردم ایران بود؟» صاحبنظران در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی به این پرسش پاسخ دادند.
نقش مدافعان سلامت در دفاع مقدس، در گفتگو با سیدمسعود خاتمی؛
دکتر خرسندی در جایی خاطرهای را نقل کرد که من در آن جلسه حضور داشتم. ایشان میگفت: در یک جایی که مجروحان وخیم قرار داشتند یک مجروح عراقی را آوردند. رزمنده ایرانی که جراحات زیادی داشت رو کرد به من وگفت این بالش را به این فرد بدهید من حالم خوب است. میتوانم بنشینم. خیلی از دکترها را ما داشتیم که با مشاهده چنین صحنههایی متحول شدند. بعضی از پزشکان میگفتند: ما رفتیم چند وقت بمانیم و برگردیم ، اما وقتی صحنههای ایثار رزمندگان را دیدیم در جبهه ماندگار شدیم. به عبارت دیگر جوّ معنوی جنگ روی پزشکان هم تأثیر گذاشت.
ناگفتههای وزیر اسبق اقتصاد از فراز و نشیبهای دهه شصت؛
ما در روایت داریم: «النّاسُ عَلی دینِ مُلوکِهم» شما ببینید وقتی رییسجمهور (هاشمی رفسنجانی) پس از پایان جنگ تحمیلی میگوید: الان دوره مانور تجمل است. همین تفکر به زیردستان هم سرایت میکند. وزیر و کارمند هم بدنبال تجمل میروند بدین ترتیب تجمل وارد دستگاه دولتی میشود.
استنباط من این است که شهید رجایی با روش و منش بنیصدر آشنا بود و میدانست حرفهایی را که میزند بر مبنای ذهنیات خود بزرگبینی اوست. شهید رجایی این مسائل را خیلی جدی نمیگرفت و معتقد بود، این روش و منش که برای خیلیها روشن نیست به زودی روشن خواهد شد. بالأخره افراد زیادی به بنیصدر رأی داده بودند. افراد حزباللهی زیادی هم به او رأی دادند. طولی نکشید که تمام این افراد به اشتباهاتشان پی بردند.